وی اضافه میکند: واقعا اصلاح طلبان هیچ گزینه دیگری به جز محسن هاشمی برای عرضه نداشتند که باعث اجماع و رایآوری بیشتری بشوند و به دنبال آن حاشیه جدیدی درست شود و این ناکامی به پای اصلاحات نوشته شود؟ واقعا اگر به دنبال شایسته سالاری باشیم به نظر میرسد فارغ از این مسیر و ملاحظات اشخاص ولو شخصیتهای ذینفوذ میبایست حرکت نمائیم تا این گونه دچار خسارت نشویم واقعا آقای مهندس بیطرف، خرم، صفائی فراهانی و… گزینههای بهتر و کم حاشیهتری نبودند؟ چرا اعضای شورای شهر و بزرگان اصلاحات تلاش نکردند سایر مدیران موفق و صاحب نام در عرصه عمرانی و مدیریت در این امر مشارکت داده شوند و شاهد این ناکامی نباشیم؟
وی مینویسد: اعضای شورای شهر میبایست پاسخگوی این محدودیت ایجاد شده باشند و یا افرادی که بواسطه تحت فشار قرار دادن اعضای شورا و حتی سایر کاندیداها و خارج کردن سایر گزینهها و اجازه ندادن برای طرح سایر گزینههای مناسب برای شهردار شدن را به مردم معرفی کنند. دم از اصلاحات و دموکراسی میزنیم ولیکن بجای نظام شایسته سالاری از نظام ملوک الطوایفی تبعیت میکنیم به طرف مقابل ایراد میکنیم ولی خودمان تن به ملاحظات پدرخواندهها باید بدهیم.
محمد آزاد جلالیزاده نیز در «بهار» تصریح کرده «از ماست که بر ماست … چه بخواهیم و چه نخواهیم، بودند و هستند کسانی که در دوران هشت ساله دولت اصلاحات، حتی در سلولهای خاکستری و اندرونی مغزشان اعتقادی به مردمسالاری و دموکراسی و آزادی نداشتند، ولی به دروغ نام و نشان اصلاحات به خود آویختند و استفاده و سوءاستفادهها نمودند و همین که زیر پای اصلاحطلبان و اصلاحات خالی شد با چرخشی کاملا معکوس مهرورز و عدالتخواه شدند و اکنون هم های و هوی اعتدالطلبیشان گوش فلک را کر کرده است! متاسفانه عدهای از اینانند که تا پشت خطوط اصلاحطلبان نفوذ کرده و در مواقع حساس ضربات خود را وارد میکنند و افکار عمومی را نسبت به توانایی کار جمعی و حزبی و گروهی اصلاحطلبانه دچار شک و تردید میکنند.»