با این حال همه چیز هم به لابی اسلحه ختم نمی شود. کارشناسان مسائل داخلی آمریکا رابطه عاشقانه آمریکا و اسلحه را ریشه دار در فرهنگ این کشور می دانند. اسلحه در اذهان مردم آمریکا حضوری ماندگار دارد و فرهنگ آن ها فرهنگ سلاح است. سلاح با فرهنگ آمریکایی عجین شده و با تاریخ آمریکا درهم تنیده است. مفهوم آمریکا به عنوان فرهنگ اسلحه را اولین بار ریچارد هافستادتر (Richardhofstadter) در توصیف تاثیرات مدت دار اسلحه بر زندگی مردم آمریکا به کار برده است. کیتی کانلی تحلیل گر بی بی سی در واشنگتن معتقد است “رابطه عاشقانه میان آمریکا و اسلحه، در تاریخ و ماجراهای شکل گیری این کشور ریشه دارد.” نگاهی تاریخی به روند شکل گیری آمریکا بیانگر آن است که در سال های اولیه در جامعه تازه تاسیس آمریکا ناامنی شدیدی حکمفرما بود. به علت جنگ های داخلی و حوادث اجتماعی و سیاسی مانند تبعیض های گسترده و سیستماتیک علیه سیاهانی که به عنوان برده از قاره سیاه به آمریکا آورده شده بودند، داشتن سلاح ضرورتی اجتناب ناپذیر بود. در حقیقت تبعیض و تنش به علت بی ثباتی، حمل سلاح را در آمریکا ضروری می کرد. دفاع از زمین های کشاورزی که در بیشتر مواقع با جنگ های وحشیانه و به عنوان غنایم جنگی در دست صاحبان آن می افتاد نیز ضرورتی دیگر برای این موضوع بود. در واقع اسلحه به عنوان یک ضرورت برای بقا تبدیل شده بود. سال کانل، استاد تاریخ دانشگاه فوردهم نیویورک می گوید: “تهدید فرانسوی ها، اسپانیایی ها و خشونت سرخپوست ها در مرزها سبب اتکای جامعه آمریکا به افراد مسلح از روزهای آغازین شد.” جان دیزارد، استاد فرهنگ آمریکایی در کالج امهرست نیز معتقد است: “در واقع یک نیروی شبه نظامی به وجود آمد که شاکله دفاع داخلی و خارجی ما را تشکیل می داد.” او اضافه می کند درطول تاریخ، هر چیزی که یاد آور دوران “فتح غرب” و بیرون راندن انگلیسی ها باشد برای آمریکایی ها مقدس و قابل احترام بوده است. به بیان دیگر در گذر زمان، بخش هایی از هویت آمریکایی با اسلحه آمیخته شده و به مفاهیمی مانند فردگرایی و آزادی خواهی، خصوصا آزادی و بی نیازی از دولت ارزش ویژه ای داده است. با این حال امروزه در جامعه آمریکا چیزی فراتر از فرهنگ شکار یا گذشته ای پر ماجرا یادگار فرهنگ اسلحه را زنده نگه می دارد و آن پارانویای اجتماعی است. تهدیدهای نهان علیه امنیت شخصی اشخاص تقاضا برای اسلحه های خودکار را بالا می برد و تولیدکنندگان اسلحه گرم را مشتاق به تولید می کند.چارلز کراتهامر، ستون نویس واشنگتن پست در این رابطه می نویسد:” ما در فرهنگی سرگرم کننده با خشونتهایی که به تصویر کشیده می شوند زندگی می کنیم تا جاییکه برخی از زجر دادن دیگران لذت میبرند. نسل قدیمی تر گاهی از رفتار جوانهایی که نسبت به خیلی از چیزها حساسیت نشان نمیدهند دچار حیرت می شود. این فقط در فیلم ها نیست بلکه جوانها خود را با ساعتها بازی کامپیوتری سرگرم و با کشیدن ماشه انسانها را روی صفحه کامپیوتر درو میکنند. در واقع آنها از این کار لذت می برند.” فرهنگ خشونت در آمریکا همواره یکی از معضلات جامعه این کشور برای دهه های متمادی بوده که تاکنون نیز ادامه داشته است، به نحوی که خشونت در هویت آمریکایی،امروز به بخشی از رفتار روزمره تبدیل شده است. خشونتی که از یک سو برگرفته از هویت برتری جویی، متفاوت بینی و استثناگرایی آمریکایی میان خود و دیگران و محیط اطراف است و در این تفاوت همواره دیگری، پایین تر دیده می شود.
دانیل وبستر، رئیس مرکز سیاست گذاری و تحقیقات اسلحه در دانشگاه جان هاپکینز می گوید با نگاهی به فرد گرایی آمریکایی روشن می شود که چرا در واکنش های اولیه به کشتارهایی که با سلاح گرم در آمریکا صورت می گیرد کسی به دنبال تغییر قانون برای حل این معضل نیست. وبستر تصریح می کند: “نکته مهمی که باید در فرهنگ آمریکایی مورد توجه قرار گیرد این است که ما به جای فکر در مورد قوانین و مقرراتی که رفتار را اصلاح می کند، ترجیح می دهیم روی مسئولیت پذیری و رفتار فردی تاکید کنیم.” او معتقد است مردم معمولا در مورد علت همه گیر بودن مالکیت اسلحه یا دسترسی آسان افرادی که ثبات روانی ندارند به اسلحه، سوالی نمی کنند. در عوض مردم می خواهند بدانند که آیا گذشته فرد ضارب مشکل دار بوده است یا اینکه آیا او دارای بیماری روانی است. به عنوان نمونه هنگامی که گابریل گیفوردز، نماینده مجلس نمایندگان آمریکا در حادثه تیراندازی در یک سخنرانی عمومی در توسان آریزونا از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفت ، بسیاری از مردم آمریکا بر این باورند که اگر افراد مسلح بیشتری در صحنه حادثه حضور داشتند وضعیت امن تری حکمفرما می شد. دست کم دو نماینده مجلس هم اعلام کرده اند که از این پس همیشه با خود اسلحه حمل خواهند کرد. اتحادیه دفاع از شهروندان آریزونا از نمایندگان و کارکنان کنگره درخواست کرده است که در دوره های آموزشی کار با اسلحه گرم شرکت کنند و یا در مورد کشتار دبستان ساندی هوک، که منجر به کشته شدن ۲۰ کودک ۶ تا ۷ ساله شد، بسیاری از آمریکاییان به جای تلاش برای محدود ساختن دسترسی به سلاح خواستار مسلح شدن معلمان برای حمایت از دانش آموزان شدند.
در سالیان گذشته تلاش های محدودی برای کاهش دسترسی به اسلحه صورت گرفته است. تصویب قانون ملی اسلحه گرم در دهه ۱۹۳۰ تلاشی برای محدود کردن استفاده از تفنگ های ساچمه زنی لوله کوتاه بود که در آن زمان بین مردم طرفداران زیادی داشت. پس از ترور جان اف کندی، خرید اسلحه از طریق پستی و بدون مراجعه حضوری ممنوع شد. این همان روشی بود که لی هاروی اسوالد، ضارب رئیس جمهور برای خرید اسلحه استفاده کرده بود. بیل کلینتون با حمایت رونالد ریگان در سال ۱۹۹۳ قانونی را تصویب کرد که به موجب آن فروشندگان مجاز اسلحه موظف بودند سابقه خریداران را به صورت اجمالی بررسی کنند. کلینتون در سال بعد موفق شد ساخت و واردات سلاح های تهاجمی را ممنوع کند. اما این قانون در سال ۲۰۰۴ لغو شد. با این حال بیشتر طرفداران ممنوعیت حمل و نگهداری اسلحه، انگشت اتهام را به سوی انجمن ملی اسلحه(NRA) نشانه می گیرند و معتقدند این انجمن جلوی تصویب قوانین را در کنگره می گیرد.
انجمن ملی اسلحه، که به شدت از سوی تولید کنندگان سلاح حمایت می شود، از منابع مالی فراوان و قدرت نفوذ و چانه زنی سیاسی فوق العاده ای برخوردار است و هیچ عدولی از حق حمل اسلحه، که در قانون اساسی هم تصریح شده است را بر نمی تابد. انجمن ملی اسلحه، این قانون را به منزله نبود هیچگونه محدودیتی برای مالکیت تفنگ های قوی و تعداد اسلحه مجاز برای هر فرد، عدم لزوم انتظار برای متقاضیان خرید اسلحه و مواردی از این دست می داند. این سازمان امکانات فراوانی برای تبلیغ یا ضد تبلیغ همه کاندیداها دارد و این کار را بر اساس موضع گیری آنها نسبت به مساله اسلحه انجام می دهد. رئیس مرکز سیاست گذاری و تحقیقات اسلحه در دانشگاه جان هاپکینز می گوید این سازمان اعضای بسیار وفاداری دارد که آزادی حمل و نگهداری اسلحه برایشان از هر چیزی مهمتر است. او ادامه می دهد: “آنها هوادارانشان را تهییج و مخالفانشان را بدنام می کنند. این گروه مسائلی مانند نگرانی از امنیت و دولت را مطرح می کنند. طرفداران منطق و اعتدال چگونه می توانند با چنین حریفی دست و پنجه نرم کنند؟” وبستر اضافه می کند که ساختار سیاسی آمریکا جلوی تصویب قوانین محکمتر در مورد اسلحه را می گیرد. عدم اعتماد مردم به دولت مرکزی سبب شده که قانونگذاری در مورد اسلحه بیشتر توسط دولت های ایالتی انجام شود. در ایالت هایی مانند مونتانا، آیداهو و داکوتای شمالی که جمعیت پراکنده و بافت روستایی تر دارند دسترسی به اسلحه بسیار ارزشمند شمرده می شود. قدرت سیاسی این ایالت ها در مجلس سنا با قدرت ایالت هایی مانند نیویورک و کالیفرنیا، که بافتشان کاملا شهری است و بیشتر به تصویب قوانین محدود کننده تمایل دارند، برابر است.
دلیل خشونت ها در آمریکا هر چه باشد، واقعیت این است که ایالات متحده تنها کشور صنعتی مدرن است که همچنان بر حفظ فرهنگ اسلحه اصرار می ورزد. “شکوه آمریکایی” با گزاره ای به نام «اسلحه داشته باش تا قدرتمند باشی» معنی می شود و جامعه آمریکا هویت خود را با حمل سلاح پیوند زده است .حضور اسلحه در جامعه آمریکا جنبه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دارد. به خاطر حمایت قانون اساسی آمریکا از حق حمل اسلحه توسط شهروندان این کشور، مسائل اقتصادی و استقلال ایالت های آمریکا ، تدوین قانونی برای کم رنگ کردن این مولفه هویتی آمریکایی دشوار به نظر می رسد. این امر حقیقتی است که نگه داشتن یک اسلحه در داخل یک خانه آمریکایی باعث می شود که صاحب آن احساس امنیت بهتری کند و اکثر آنان این اعتقاد را دارندکه ایمن ترند برای اینکه اسلحه دارند.