2

هاشمی در انتخابات کار بزرگی انجام داد و در تاریخ ماندگار شد

  • کد خبر : 102630
  • ۱۵ مهر ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۳

حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی لاری با بیان اینکه “جریان اصلاحات در کشور ما ریشه دارد و مردم به آن نگاه مثبتی دارند”، اظهار کرد: درست است که این دولت، دولت جریان اصلاح‌طلبی نیست ولی جریان اصلاحات حامی دولت آقای روحانی است.

وزیر کشور دولت اصلاحات که در حال حاضر بیشتر به کارهای آموزشی و پژوهشی مشغول است و مسئولیت اداره موسسه آموزشی عالی ارشاد را بر عهده دارد، در بخشی از گفت‌وگوی تفصیلی خود با خبرنگار ایسنا، در ارتباط با آینده جریان اصلاحات گفت: در فضای فعلی هدف‌گذاری جریان اصلاحات باید به سمت توانمندسازی احزاب و تشکیل NGOها و سازمان‌های مردم‌نهاد باشد.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار ایسنا با این عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز که طی آن، دیدگاهش درباره مسائلی نظیر آینده‌ جریان اصلاح‌طلب، مجمع روحانیون مبارز، گشت ارشاد، حقوق شهروندی، جایگاه هاشمی رفسنجانی و عارف در آینده جریان اصلاحات، الویت‌های وزارت کشور دولت تدبیر و امید را بیان کرده، به شرح زیر است:

مجمع روحانیون در آنچه در انتخابات اخیر رخ داد، بی‌تأثیر نبوده است

– با توجه به فضای کنونی کشور و رفع برخی محدودیت‌ها برای فعالیت گروه‌های اصلاح‌طلب، مجمع روحانیون مبارز چه برنامه‌ای برای حضور فعال‌تر در عرصه سیاسی کشور دارد؟

مجمع روحانیون مبارز به عنوان یک تشکل صنفی و سیاسی هیچ‌وقت فعالیتش تعطیل نبوده است؛ البته میزان حضور آن در عرصه‌های مختلف با توجه به شرایط کشور، نوسانات و فراز و فرودهایی داشته است اما این‌گونه نبوده که به طور کامل کنار بکشد و فعالیتی نداشته باشد. در ارتباط با شرایط جدید به وجود آمده در کشور، جناب آقای خاتمی رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و خود این تشکل نقش موثری را داشته‌اند، گرچه نمی‌توانیم همه آنچه را که رخ داده است به مجمع روحانیون نسبت دهیم ولی مجمع نیز همواره مؤید تصمیماتی بوده است که آقای خاتمی گرفته و از آن حمایت کرده است. همگان نیز بر نقش کلیدی و موثر آقای خاتمی اذعان دارند.

در واقع باید گفت که در ایجاد شرایط جدید در کشور، آقای خاتمی به عنوان شخصیتی حقیقی و همچنین به عنوان رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز نقش مهمی داشته و این مجمع نیز به عنوان یک تشکل روحانی شناخته شده و ریشه‌دار در حمایت از آقای روحانی هم به عنوان کاندیدای اجماعی جریان اصلاح‌طلب قبل از انتخابات و هم به عنوان رئیس‌جمهور بعد از انتخابات پیشقدم بوده است؛ چنانکه در جریان انتخابات پس از توافقی که با محوریت آقای خاتمی صورت گرفت، مجمع روحانیون با اعلام حمایت از آقای روحانی مردم را برای شرکت در انتخابات و حمایت از آقای روحانی فراخواند. بعد از اینکه آقای روحانی رای آوردند، مجمع روحانیون مبارز نیز طی بیانیه‌ای به ایشان تبریک گفت و تعدادی از اعضای این تشکل نیز حضوری نزد ایشان رفتند و از وی اعلام حمایت کردند. به طور کلی معتقدم مجمع روحانیون در آنچه که رخ داده بی‌تاثیر نبوده است و این تاثیر را از طریق عناصر فعال خود چون آقای خاتمی و هم از طریق مواضع تشکیلاتی ایفا کرده است.

 

خط مشی‌ای که مجمع روحانیون مبارز در طول هشت سال گذشته اتخاذ کرد، متناسب با ظرف زمانی آن موقع بود و من آن شیوه را صحیح می‌دانم ولی برای وضعیت کنونی این ناکافی است و معتقدم باید مجمع روحانیون مبارز در آینده با تکیه بر امکانات وسیعی که از نظر هوادار و کسانی که خط و مشی‌اش را قبول دارند نقش محوری‌تری در فضای سیاسی کشور داشته باشد. مجمع روحانیون مبارز می‌تواند از سازماندهی تشکل‌ها، NGOها و فعال کردن نهادهای مردم‌سالار تا همراهی با دولتمردان و مشورت دادن به دستگاه‌های اداره کننده کشور و همچنین انجام کارهای آموزشی و فعال شدن در استان‌ها و مناطق در عرصه سیاسی کشور نقش بیشتری ایفا کند. از طرف دیگر می‌توانند دفاتری که در استان‌ها دارد را فعال‌تر کند و در حوزه علمیه قم نیز به عنوان یک تشکل صنفی و سیاسی می‌تواند فعال بیشتری داشته باشد. می‌تواند ارتباط خود را با علما، مراجع و طلاب چه به صورت فردی چه جمعی یا تشکیلاتی تقویت کند. من در مجموع معتقدم آنچه که مجمع روحانیون مبارز در هشت سال گذشته به عنوان خط مشی خود انتخاب کرد متناسب با ظرف آن زمان درست بود ولی اکنون باید این خط و مشی تغییر کند، یعنی باید فعال‌تر شود و برای خود حوزه‌های جدیدی را تعریف کند و از پتانسیل مردمی و هواداران خود در مناطق مختلف کشور استفاده بهینه‌تری کند.

مجمع روحانیون باید وارد دوران جدیدی از فعالیت‌های خود شود

– با توجه به آنچه که اشاره کردید، آیا تاکنون اقدام عملی در راستای تحقق این موارد انجام شده است؟‌

ین پیشنهادات از سوی دوستان مختلف مطرح شده و از سوی طرفداران در استان‌ها و شهرستان‌های مختلف نیز تقاضا برای فعالیت بیشتر مجمع روحانیون وجود دارد و به نظر می‌رسد که مقتضای طبیعت یک تشکل ریشه‌دار مثل مجمع روحانیون مبارز نیز همین است و به تعبیر ما طلبه‌ها وقتی که مقتضی وجود دارد و مانع مفقود است باید امر مورد نظر محقق شود و تلقی ما این است که مجمع روحانیون باید وارد دوران جدیدی از فعالیت‌های خود شود.

مجمع روحانیون، بدون هیچ توقعی در تداوم راه به آقای روحانی کمک می‌کند

– در حال حاضر اعضای حقیقی مجمع روحانیون مثل آقای خاتمی نسبت به قبل فعال‌تر شده‌اند، نقش محوری‌تری را در عرصه سیاسی کشور و حتی حمایت از دولت ایفا می‌کنند و از سوی دیگر یکی از اعضای این تشکل به عنوان معاون پارلمانی رئیس‌جمهور مشغول به کار شده است. با توجه به این مسائل تعامل مجمع روحانیون با دولت چگونه خواهد بود؟

مجمع روحانیون به عنوان یک تشکل حامی دولت روحانی حتماً در تداوم راه به آقای روحانی کمک می‌کند؛ البته بدون هیچ توقعی. درست است که شخص آقای خاتمی و مجمع روحانیون مبارز در رای‌ آوری آقای روحانی حرف اول را زدند یعنی در واقع مجمع به تبع حمایت از تصمیمات آقای خاتمی در این عرصه نقش مهمی را ایفا کرد ولی ما توقعی از دولت نداریم و حمایتمان نیز بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی است و اعضای این تشکل نیز برای ورود به عرصه اجرایی با آقای روحانی وارد هیچگونه مذاکره و یا گفت‌وگویی نشده‌اند. آقای انصاری نیز به درخواست خود دولت و آقای روحانی به هیات دولت پیوستند.

مجید انصاری کار پر دردسری را پذیرفته است

به نظر من آقای انصاری سِمَت پر دردسری را پذیرفتند؛ چراکه اکثریت اعضای مجلس در زمان انتخابات جزو مخالفان آقای روحانی بودند و حتی تعدادی از آن‌ها علیه آقای روحانی و هاشمی نامه نوشتند. به طور کلی می‌توان گفت در ایام انتخابات ۹۰ درصد از نمایندگان یا در ستاد آقای قالیباف یا جلیلی یا ولایتی بودند و به جز تعداد انگشت‌شماری نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس، دیگر نمایندگان در ستاد آقای روحانی حضوری نداشتند و با توجه به این وضعیت، اینکه یک نفر بخواهد پلی بین نمایندگان و آقای روحانی و دولت ایجاد کند کار سختی است. البته آقای انصاری در دولت آقای خاتمی سابقه معاونت پارلمانی دارند و خود نیز چندین دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بودند و این زمینه را برای موفقیت ایشان افزایش می‌دهد و در واقع می‌توان گفت یکی از شانس‌های خوب در دولت روحانی، وجود آقای انصاری است که می‌تواند مجلس را به دولت مرتبط کند.

تندروی‌های دوره اصلاحات از سوی افرادی مطرح می‌شد که در دولت نقشی نداشتند

– با توجه به اینکه در طول هشت سال اخیر محدودیت‌های زیادی برای احزاب اصلاح‌طلب ایجاد شد و احزابی چون مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به عنوان احزاب غیرقانونی اعلام شدند، گاه این تحلیل مطرح می‌شد که برخی از تندروی‌ها در جریان اصلاحات در طول هشت ساله دولت اصلاحات زمینه‌ساز این شد که دولت احمدی‌نژاد روی کار بیاید؛ افراد رادیکالی که بحث خروج از حاکمیت یا عبور از آقای خاتمی را مطرح کردند. آیا جریان اصلاح‌طلب در طول این هشت سال اقدام به آسیب‌شناسی فعالیت‌های خود کرد تا به نحوی برنامه‌ریزی کند که در آینده با چنین محدودیت‌ها و مسائلی روبرو نشود و حضورش در عرصه سیاسی کشور متداوم باشد نه مقطعی؟

در مورد بحث تندروی‌ها باید این را بگویم که این تندروی‌ها که در آن دوران وجود داشت توسط برخی از منتسبین به جریان اصلاح‌طلب صورت گرفت که در حوزه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نبودند و شما این تندروی‌ها را در چهره‌هایی که در بدنه دولت بودند نمی‌دیدید یا خیلی کم مشاهده می‌شد. بحث عبور از آقای خاتمی یا خروج از حاکمیت همان طور که گفتم توسط کسانی مطرح شد که در دولت نقشی نداشتند. البته درست است که جزو جریان عمومی اصلاح‌طلب محسوب می‌شدند یا خودشان را این‌گونه معرفی می‌کردند ولی این‌ها با اصلاح‌طلبانی که در محوریت آقای خاتمی حضور داشتند نسبت چندانی نداشتند.

 

برخی اتفاقات دوران احمدی‌نژاد، فاجعه ملی بود

از طرف دیگر اتفاقی که در دوران هشت ساله آقای احمدی‌نژاد افتاد، یک فاجعه ملی بود؛ چراکه تمام نیروها و سرمایه‌های اجتماعی به حاشیه رانده شدند و به نظر من ضایعه‌ای بزرگی رخ داد. ضروری است که تمام دلسوزان انقلاب این مساله را مجدداً بررسی کنند و علل و عوامل و ریشه‌های این اتفاقات را پیدا کنند. به نظر من این فقط اصلاح‌طلبان نیستند که باید این مسائل را مورد بررسی قرار دهند بلکه اصولگرایان و متولیان امور در نهادهای حاکمیتی مثل شورای نگهبان، مجلس و قوه‌ قضائیه نیز باید این موضوع را بررسی کنند و به این امر برسند که در هشت سال گذشته چه اتفاقاتی رخ داد.

در چند سال اخیر برخلاف اهدافی که در سند چشم‌انداز پیش‌بینی شده، نرخ رشد کشور منفی شد، اشتغال به پایین‌ترین سطح خود رسید، پروژه‌های صنعتی و زیربنایی نیمه‌کاره رها شدند و آقای روحانی بدهکارترین دولت را تحویل گرفت در حالی که آن دولت پردرآمدترین دولت تاریخ ایران بود و بالاترین درآمد نفتی را در طول این ۱۰۰ سال داشت ولی بدهکارترین دولت را تحویل داد. کسری بودجه در سال ۹۲ به حدی است که دولت جدید مجبور شد که اصلاحیه‌ای ارائه کند. مجلس و دولت دهم بودجه‌ای را تصویب کردند که خیلی از منابع آن غیرقابل تحقق است و با علم به این موضوع این اقدام را انجام دادند. اگر در دوران هشت ساله اصلاحات شاهد کندی و یا تندروی از سوی برخی از افراد بودیم در دولت آقای احمدی‌نژاد تیشه بر ریشه سرمایه اجتماعی کشور زده شد و نتیجه آن شد که اکنون در عرصه‌های مختلف با آن روبرو هستیم.

 

 

انتخابات ۹۲ نشان داد آحاد جامعه با جریان اصلاح‌طلبی همگرایی و همدلی دارند

 

– در حال حاضر که فضا بصورت نسبی برای فعالیت جریان اصلاح‌طلب فراهم است، اصلاح‌طلبان برای آینده خود و پیروزی در رقابت‌های آتی مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی چه برنامه‌ای دارند و آیا برنامه‌ریزی در این زمینه انجام داده‌اند؟

من سخنگوی جریان اصلاحات نیستم که بخواهم بگویم این جریان چه برنامه‌ای برای آینده دارد یا چه تصمیماتی گرفته و خواهد گرفت ولی نقطه‌نظرات خودم را می‌توانم مطرح کنم.

من معتقدم انتخابات سال ۹۲ نشان داد که آحاد جامعه ما با جریان اصلاح‌طلبی نوعی همگرایی و همدلی دارند. آقای روحانی از زمانی که به عنوان کاندیدا اعلام حضور کرد تا زمانی که چهره‌های برجسته جریان اصلاح‌طلب مانند آقای خاتمی از ایشان حمایت کردند، وضعیتشان کاملاً دگرگون شد و این را به راحتی می‌توان دید. در واقع باید گفت که جریان اصلاحات در کشور ما ریشه دارد و مردم با نگاه مثبت به آن نگاه می‌کنند، البته این به این معنا نیست که مردم ما همیشه با جریان اصلاحات عقد اخوت بستند و هیچ‌گاه فاصله نمی‌گیرند و به این معنا هم نیست که از هر روش و رویکردی به نام اصلاحات حمایت کنند؛ در جریان اصلاحات طیف‌های مختلفی وجود داشته و دارد و آن طیفی که تاکنون توانسته بیشترین نسبت را بین خود و مردم ایجاد کند آقای خاتمی و مجموعه جریانی است که به آقای خاتمی نزدیک هستند. در واقع باید گفت جریان اصلاح‌طلبی که با محوریت آقای خاتمی در مناسبات و عرصه‌های اجتماعی کار می‌کند بیشترین بهره‌مندی را از رای و گرایش مردم دارد.

در حال حاضر نیز گرچه قضاوت زود است ولی به نظر می‌رسد که شرایط در حال عوض شدن و تغییر مورد نظر مردم در حال شکل‌ گرفتن است. در واقع حداقل یک فضای نسبتاً آرام و امیدبخش در جامعه وجود دارد به نحوی که دلسوزان نظام و ایران بتوانند کار انجام دهند و در چنین فضایی پیشنهاد من برای جریان اصلاح‌طلب به عنوان حامی دولت آقای روحانی این است که هدف‌گذاری خود را به سمت توانمندسازی احزاب و تشکل‌های مردم‌نهاد و NGOها قرار دهند. از سوی دیگر باید به این موضوع توجه داشت درست است که جریان اصلاح‌طلب حامی دولت آقای روحانی است ولی دولت آقای روحانی دولت جریان اصلاح‌طلبی نیست و آقای روحانی به عنوان یک عنصر مستقل مورد حمایت جریان اصلاحات بوده است و هنوز نیز هست. چینش اعضای کابینه با نگاه خود آقای روحانی صورت گرفته، نه از منظر جریان اصلاحات؛ گرچه نیروهای اصلاح‌طلب نیز در کابینه حضور دارند. در حال حاضر دولتی روی کار آمده که اصلاح‌طلبان خود را نسبت به آن بیگانه نمی‌دانند گرچه خودشان را نیز عین آن نمی‌دانند ولی بیگانه نیستند و این دولت خوشبختانه مواضع و خط مشی‌ای را اتخاذ کرده که با مواضع اصلاح‌طلبان نزدیک و همدلانه است، از جمله در حوزه‌های سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگی و … اصلاح‌طلبان باید از این فضا برای حضور بیشتر در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های کشور استفاده کنند و همان طور که گفتم یکی از کارهای مهم در این راستا تقویت نهادهای مدنی است.

 

 

تشکل‌های مردم نهاد، NGOها و احزاب باید تقویت شوند

متأسفانه یکی از مشکلات موجود در جامعه ما به دلیل رسوبات ۲۵۰۰ ساله این است که فردگرایی پر رنگ است و کار جمعی، مشارکتی و حضور در مناسبت‌های اجتماعی به صورت جمعی چه در قالب احزاب و یا نهادهای مدنی خیلی خوب شکل نگرفته است و ما باید فرهنگ فعالیت جمعی را در کشور تقویت کنیم و در این راستا باید تشکل‌های مردم نهاد، NGOها و احزاب را تقویت کنیم و من به جریان اصلاح‌طلب توصیه می‌کنم که از فضای تنفسی جدید که ناشی از رای مردم و روی کار آمدن دولت روحانی است در این راستا استفاده کنید و تقویت نهادهای مدنی خود می‌تواند مقدمه‌ای برای ورود به انتخابات مجلس و ریاست جمهوری باشد چراکه باید توجه داشت نهادهای مدنی واسط بین مردم و حاکمیت هستند.

هاشمی در انتخابات کار بزرگی انجام داد و در تاریخ ماندگار شد

– نقش آقای هاشمی رفسنجانی در آینده جریان اصلاح‌طلبی را چه می‌دانید؟ آیا این جریان درصدد است تا از پتانسیل وی در آینده استفاده بیشتری کند؟

آقای هاشمی در قضیه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم کار بسیار بزرگی انجام دادند که به نظر من در تاریخ ماندگار شد. ایشان با وجود مشکلاتی که پیش پایشان بود و در حالی که تقریبا تمام تحلیل‌گران معتقد بودند که آقای هاشمی وارد عرصه انتخابات نمی‌شود، در این عرصه حضور پیدا کردند و ریسک این موضوع را پذیرفت و مهمتر از آن، کار بسیار سنگینی بود که ایشان بعد از عدم تایید صلاحیتشان انجام دادند، یعنی به شدت خویشتنداری کردند و نگذاشتند عدم تایید صلاحیتشان تبدیل به بحران در کشور شود. این کار بسیار بزرگی بود و در واقع باید گفت که این کار برای آقای هاشمی سرمایه گران سنگی شد و حتی کسانی که پیش از این روی خوش به آقای هاشمی نشان نمی‌دادند، بعد از این تصمیم و برخورد با ایشان، همراه و همدل شدند و آقای هاشمی نیز از این فضا در جهت حمایت از آقای روحانی استفاده کرد.

آقای هاشمی نقش جدی در رأی‌آوری آقای روحانی داشت. در کنار اینکه آقای خاتمی به عنوان لیدر جریان اصلاحات با یک سیاست‌ورزی بسیار شایسته از کاندیدایی که جزو جریانات اصلاحات نبود، حمایت کردند آقای هاشمی نیز در این عرصه حمایت خوبی از آقای روحانی کردند و من فکر می‌کنم یکی از دستاوردهای مهم انتخابات خرداد ۹۲ این است که همگرایی بیشتری بین جریان اصلاحات و آقای هاشمی بوجود آمد. ایشان در بازنگری گذشته به این نتیجه رسید که از پتانسیل عظیم اصلاح‌طلبی که در جامعه وجود دارد، باید در جهت منافع ملی حداکثر استفاده را کرد و اصلاح‌طلبان نیز به این نتیجه رسیدند که آقای هاشمی یک سرمایه است و نباید آن را کنار بگذارند و باید با ایشان رفتاری متناسب‌تر از گذشته داشته باشند.

باز هم تاکید می‌کنم آنچه در گذشته در ارتباط با آقای هاشمی صورت گرفت عمدتاً از ناحیه همان کسانی بود که مباحثی چون بحث خروج از حاکمیت یا عبور از آقای خاتمی را مطرح کردند و در واقع بیشترین نوع تقابل آقای هاشمی، با آن مجموعه بود نه با آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان پیرامون ایشان. در دوران اصلاحات نیز احترام متقابلی بین آقای هاشمی و مجموعه آقای خاتمی وجود داشت و شخص آقای خاتمی نیز احترام وافری به آقای هاشمی می‌گذاشتند، ولی در مجموع این فضای جدید فرصت بهتری را برای همراهی اصلاح‌طلبان و آقای هاشمی برای بهره‌گیری هرچه بیشتر از توان تجمیع شده از همگرایی بین این دو ایجاد کرده است و باید تداوم پیدا کند؛ البته طرف‌های مقابل تلاش می‌کنند که همدلی بین آقای هاشمی و اصلاح‌طلبان را کمرنگ کند و بدشان نمی‌آید که با اظهارنظرها و دادن برخی از آدرس‌ها از عناصر اصلاح‌طلبی که رفتار مناسبی با آقای هاشمی نداشتند این رابطه را مخدوش کنند. البته آقای هاشمی و اصلاح‌طلبان به این مساله واقف هستند و به کسانی که می‌خواهند این فاصله را ایجاد کنند میدان نداده‌اند.

 

«بهشت تا پاستور»، اصطلاح شیکی است ولی با هم مرتبط نیستند

– به نظر شما استراتژی بهشت تا پاستور که از سوی برخی از اصلاح‌طلبان در ارتباط با موفقیت‌های جریان اصلاح‌طلب در عرصه سیاسی کشور مطرح شده‌ است، چقدر می‌تواند عملی شود؟

به نظر من این دو نسبت چندان مرتبطی با یکدیگر ندارند. انتخابات، یک مقوله تعریف شده است و اگر مکانیزم‌های قانونی انتخابات تحلیل برود یا تضعیف شود، نتایج آن نیز متناسب با آن خواهد بود ولی اگر مکانیزم برگزاری انتخابات تضعیف نشود و رقابت وجود داشته باشد و ویژگی‌های یک انتخابات رقابتی رعایت شود، نتیجه نیز متناسب با آن خواهد بود. هر زمانی که فضا انتخاباتی و رقابتی شده و رقابتی بین جریان‌های مختلف سیاسی در کشور به وجود آمده، اصلاح‌طلبان بیشترین رای را از مردم گرفته‌اند ولی متاسفانه در بسیاری از موارد رقبای جریان اصلاح‌طلبی قبل از حضور مردم تصمیم می‌گیرند از طریق رد صلاحیت‌ها و مکانیزم‌های اینچنینی رقبایشان را از صحنه خارج کنند. معتقدم استراتژی بهشت تا پاستور، اصطلاح زیبا و شیکی است ولی بهشت و پاستور آنقدرها هم مرتبط با هم نیستند و چون اکنون انتخابات‌ها با یکدیگر همزمان شده خیلی نمی‌شود روی این مساله ترتب زیادی و کمی یا بالایی و پایینی قائل شد و شاید چنین چیزی صورت نگیرد.

در این دوره، اصلاح‌طلبان آنقدر مشغول انتخابات ریاست جمهوری بودند که در انتخابات شوراها چندان فعالیتی نداشتند و ما این موضوع را با نگاهی گذرا به میزان تبلیغات کاندیداها متوجه می‌شدیم. مثلا آبادگران و گروه‌های همسو با آن‌ها به مقدار زیادی تراکت و بیلبورد در فضای شهر پخش کرده بودند در حالی که اصلاح‌طلبان یک‌صدم این تبلیغات را نداشتند ولی نتیجه را دیدیدم که از ۳۱ نفر از شورای شهر ۱۴ نفر آنان از اصلاح‌طلبان بودند و علی‌البدل‌ها نیز همه از اصلاح‌طلبان هستند. پس می‌توان گفت اگر فضای انتخابات باز باشد و اصلاح‌طلبان در رقابت با مشکلاتی چون رد صلاحیت روبرو نشوند، از حمایت مردم برخوردارند. در مورد استراتژی بهشت تا پاستور نیز معتقدم که اگر این استراتژی به این معنا باشد که پیروزی در انتخابات شوراها سکویی برای انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری باشد، خیلی واقعی نیست.

رعایت حقوق شهروندی بیشتر از قانون، نیازمند عزم و اراده است

– در حال حاضر یکی از مسائل مهمی که رئیس‌جمهور بر آن تاکید دارد، اجرای حقوق شهروندی است و حتی به ریاست معاون حقوقی رئیس‌جمهور کارگروهی در این زمینه تشکیل شده و قرار است منشور حقوق شهروندی تدوین شود. به نظر شما در تدوین قانون حقوق شهروندی باید چه الزاماتی در نظر گرفته شود که این قانون همیشه مورد توجه قرار بگیرد و با آن مقطعی برخورد نشود؟

 

به نظر من، ما در کشور مشکل قانون نداریم. البته خوب است که یک قانونی به عنوان حقوق شهروندی تصویب شود ولی این به این معنا نیست که اگر حقوق شهروندی در کشور رعایت نمی‌شود به خاطر خلاء قانونی است. ما در این‌گونه زمینه‌ها دارای قانون به اندازه کافی هستیم؛ مثلا در ارتباط با جرایم سیاسی، آیا بالاتر از آنچه که در قانون اساسی ذکر شده چیز دیگری می‌تواند وجود داشته باشد؟ در قانون اساسی عنوان شده که رسیدگی به جرایم سیاسی باید با حضور هیأت منصفه صورت گیرد و حکم متناسب با جرم باشد؛ البته درست است که جرم سیاسی را تعریف نکرده‌ایم اما می‌دانیم که پاره‌ای از موضوعات، مصادیق جرم سیاسی است. برای نمونه، درباره اظهارنظرهایی که به تشویش اذهان عمومی منتهی می‌شود یا ادعا می‌شود یا نقد نهادهای مختلف که گفته می‌شود تضعیف نظام است و به امنیت ملی لطمه وارد می‌کند، در قانون اساسی ذکر شده که دادگاه مربوطه باید با حضور هیأت منصفه و بصورت بی‌طرفانه برگزار شود و این چیزی نیست که نیاز به تعریف داشته باشد.

در قوانین موضوعه ما نیز قوانین زیادی در این ارتباط وجود دارد. به نظر من مهم‌تر از این مباحث، وجود عزم و اراده برای رعایت حقوق شهروندی است. این عزم و اراده، مقدم بر تصویب قانون شهروندی است. اگر قانونی تصویب شود ولی به آن عمل نشود، چه خاصیتی دارد؟ به نظر من اگر واقعاً عزم و اراده‌ای برای رعایت حقوق شهروندی وجود داشته باشد، خیلی از قوانین فعلی نیازهای ما را برطرف می‌کند. وجود قانون، ۱۰ درصد مشکل را برطرف می‌کند و ۹۰ درصد آن مربوط به عزم و اراده‌ متولیان امور برای رعایت حقوق شهروندی و صحه گذاشتن بر این موضوع است. از جمله موضوعات مهم در حقوق شهروندی، رعایت حریم خصوصی است. در این ارتباط همه از وضعیت تلفن‌ها، وبلاگ‌ها و … گله‌مند هستند و حل این مشکل نیاز به قانون ندارد جلوی آن را دولت می‌تواند بگیرد.

در حراست‌ها و گزینش‌های وزارتخانه‌ها، حقوق شهروندی رعایت شود

– به نظر شما آیا از سوی دولت عزم و اراده‌ای برای رعایت حقوق شهروندی وجود دارد یا اینکه این موضوع فراتر از اختیارات دولت است؟

اگر دولت در این زمینه مصمم باشد، حداقل در مورد بخش‌هایی که زیرمجموعه خودش است، می‌تواند این موضوع را محقق کند؛ مثلاً در حراست‌ها و گزینش‌های وزارتخانه‌ها ببینید چگونه عمل می‌کنند. وقتی یک کارمند معمولی می‌خواهد استخدام شود، حراست و گزینش چه بلایی که سر آن کارمند نمی‌آورند. به عناوین مختلف او را زیر سوال می‌برند. حراست وزارتخانه‌ها که دیگر دست دولت است و می‌تواند جلوی این اقدامات را بگیرد. دولت باید به حقوق مردم در راستای کسب و کار توجه کند. مردم حق دارند در دستگاه‌ مختلف حضور داشته‌ باشند ولی متأسفانه می‌بینیم که حراست‌ها در وزارتخانه‌ها جلوی آن‌ها را به بهانه مختلف می‌گیرند، عمدتا نیز به مسائل سیاسی استناد می‌کنند و می‌گویند این فرد فلان‌جا این حرف را زده یا اینکه اصلاح‌طلب است. این‌ها همه به نادیده گرفتن حق آزادی بیان و آزادی عقیده و امثال آن برمی‌گردد و متأسفانه این اقدامات را حراست‌های متنسب به دولت انجام می‌دهند. دولت می‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد و در حراست‌ها از کسانی استفاده کند که سعه صدر داشته باشند و فضای جدید را درک کرده باشند. پس به نظر می‌رسد در ارتباط با حقوق شهروندی موضوع مهم اراده دولت است و ما هنوز انتظار می‌کشیم که دولت جدید علاوه بر اثرات طبیعی که روی کار آمدن آن داشته است، اقدامات عملی نیز در این زمینه انجام دهد. دولت باید از این فضا به نحو احسن در نهادهای منتسب به خود استفاده کند.

آزادی فعالان سیاسی زندانی می‌تواند یکی از نمادهای «تغییر» باشد

– با توجه به تاکید شما بر لزوم رفع فضای امنیتی در کشور نظرتان درباره آزادی برخی فعالان سیاسی و ارجاع پرونده‌هایی از این دست به شورای عالی امنیت ملی چیست؟

در مورد بحث شورای عالی امنیت ملی اطلاعی ندارم ولی خواست همه این است که شرایطی ایجاد شود که ما از این مرحله عبور کنیم. من معتقدم که انتخابات ۲۴ خرداد اگر هیچ پیامی نداشته باشد، قطعاً این پیام را داشت که مردم خواهان تغییر وضعیت موجود در عرصه‌های مختلف داخلی، خارجی، اقتصادی، فرهنگی و … بودند و این تغییر باید محسوس باشد و به نظر می‌رسد آزادی فعالان سیاسی زندانی و احیاناً رفع حصر می‌تواند یکی از نمادهای این تغییر باشد و امیدواریم این کار هر چه زودتر رخ دهد.

وزارت کشور، تلخیِ ایجاد شده در دولت قبل را از کام فعالان سیاسی و مدنی دور کند

– با توجه به اینکه شما در دولت آقای خاتمی مسئولیت وزارت کشور را برعهده داشتید و با ساختار وزارت کشور و مسئولیت‌های آن آشنا هستید، نظرتان در مورد آقای رحمانی فضلی که به عنوان وزیر کشور دولت تدبیر و امید مشغول به کار هستند، چیست؟ از طرف دیگر فکر می‌کنید اولویت‌های وزارت کشور باید چه مسائلی باشد؟

اجازه بدهید که در مورد افراد صحبت نکنیم. به هر حال دوستانی که اکنون در دولت هستند، نیروهای همین نظام و انقلاب هستند که قبلاً در جای دیگری خدمت می‌کردند و اکنون در دولت حضور پیدا کردند. در ارتباط با وزارت کشور باید توجه داشت که این وزارتخانه متصدی امر مدیریت داخلی کشور از طریق استاندارها، فرماندارها و بخش‌دارهاست و باید در ایجاد فضای جدید و نشاط در کشور و نشان دادن تغییر و تحولات در مناسبت‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نقش کلیدی داشته باشد و به نحوی عمل کند که مردم احساس آرامش بیشتری بکنند. متأسفانه وزارت کشور در دولت قبلی شرایط بسیار تلخی را برای احزاب و تشکل‌های مردم‌نهاد ایجاد کرد و وزارت کشور دولت جدید باید این تلخی را از کام فعالان سیاسی و مدنی دور کند و کمک کند تا فضای بانشاط سیاسی در کشور ایجاد شود، همگرایی در جامعه تقویت شود و احزاب و NGOها فعال‌تر شوند من نسبت به این موضوع ناامید نیستم و امیدوارم که وزارت کشور در این مسیر قدم بردارد حال این قدم‌ها بزرگ و یا کوچک باشد بحث دیگری است ولی من امیدوارم و فکر می‌کنم که دولت آقای روحانی و وزارت کشور در مسیر رفع این مشکلات و تنگناها تلاش خواهد کرد.

 

استانداران باید توسعه‌گرا باشند

– آقای روحانی در مراسم معارفه وزیر کشور جدید اعلام کرد گزینه‌هایی که برای وزارت کشور به او معرفی می‌شدند، اغلب چهره‌های سیاسی و امنیتی بودند ولی او تلاش داشته که کسی را معرفی کند که به مسائل اقتصادی نیز آشنا باشد به نحوی که وزارت کشور بتواند در ارتباط با هماهنگی‌های اقتصادی نقش محوری‌تری را داشته باشد. به نظر شما آیا وزارت کشور می‌تواند این خواسته را با توجه به وظایف ذاتی‌اش محقق کند؟

 

 

 

استانداری‌ها رئیس دولت محلی در استانها هستند و در دولت محلی نیز مدیران اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی نیز حضور دارند از طرفی دیگر شورای برنامه‌ریزی استان نیز مرکب از نمایندگان دستگاه‌های مختلف هستند که به ریاست استاندار تشکیل می‌شوند. پس به طور کلی استاندار در مدیریت استان در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی نقش محوری دارد. بنابراین باید کسی در مسند استاندار قرار بگیرد که توان کار در این حوزه‌ها را داشته باشد. در زمانی که من در وزارت کشور بودم برای اولین‌بار معاونت اقتصادی در وزارت کشور تشکیل شد و ما جلسات مشترکی را با سفرای جمهوری اسلامی ایران در کشورهای همسایه و همچنین استانداران استان‌های مرزی برگزار می‌کردیم تا سفرا با نیازهای اقتصادی استان‌ها و همچنین توانمندی‌های آن‌ها آشنا شوند تا بتوانند در مذاکرات با کشورهای میزبان خود این پتانسیل‌ها را معرفی کنند و زمینه را برای فعالیت اقتصادی هرچه بیشتر فراهم کنند و از طرف دیگر دست استانداران را نیز برای همکاری با استان‌های کشورهای همجوار در زمینه اقتصادی باز گذاشته بودیم و در همان زمان اداره کل امور هماهنگی‌های اقتصادی استان‌ها زیر نظر معاونت اقتصادی وزارت کشور ایجاد شد.

متأسفانه در زمان آقای احمدی‌نژاد تمام این فعالیت‌ها تعطیل شد یعنی در کنار این که احزاب، تشکل‌ها و NGOها برای فعالیت با مشکل روبرو شدند این معاونت اقتصادی نیز تعطیل شد و خوشبختانه در حال حاضر آقای روحانی به پتانسیل وزارت کشور در این زمینه توجه کردند و به دوران ما در حال بازگشت هستند. در آن زمان ما تاکید داشتیم که استاندار باید توسعه‌گرا باشد و در راستای توسعه استان در زمینه‌های مختلف حرفی برای گفتن داشته باشد و در این زمینه چارچوب و خط مشی دولت اصلاحات را دنبال کند و من فکر می‌کنم آنچه آقای روحانی به دنبال آن هستند، تداوم خط مشی وزارت کشور در زمان اصلاحات است و من از این موضوع خوشحال هستم. از طرفی دیگر نباید از این موضوع غافل بود که استاندار علاوه بر این که باید به مسائل اقتصادی آشنا باشد، باید به مسائل سیاسی و اجتماعی و امنیتی نیز توجه کند، مسائل سیاسی را بداند و توجه داشته باشد که بدون توسعه سیاسی، توسعه در دیگر ابعاد رخ نمی‌دهد. باید استاندار به توسعه متوازن و فراگیری اعتقاد داشته باشد.

تاثیرگذاری امروز عارف، بیش از دوران قبل از انتخابات است

– در حال حاضر از آقای عارف به عنوان یکی از چهره‌های موثر در جریان اصلاح‌طلب یاد می‌شود و برخی معتقدند که وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی آتی نقشی محوری در جریان اصلاح‌طلب خواهد داشت. نظر شما در این رابطه چیست؟

آقای عارف در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ یک کار اخلاقی بزرگی انجام داد و در تحولاتی که رخ داد سهم آقای عارف و حرکت اخلاقی که ایشان انجام دادند را نمی‌توان نادیده گرفت. عارف امروز با عارف دیروز خیلی متفاوت است و گرایش مردم به ایشان امروز خیلی بیشتر از گذشته است. در مورد انتخابات ریاست جمهوری نیز باید گفت گرچه آقای عارف با مشورت اصلاح طلبان در عرصه حضور پیدا نکرده بود و کاندیدای آن‌ها نیز نبود مثل آقای روحانی؛ آقای عارف با شعار اصلاح طلبی آمده بود و خود را اصلاح‌طلب می‌دانست اما کاندیدای این جریان نبود. گرچه به صورت طبیعی اگر اصلاح طلبان می‌خواستند بین کسانی که کاندیدا شده بودند فردی را انتخاب کنند، آقای عارف را به دلیل قرابت بیشتری که با آن‌ها داشت، انتخاب می‌کردند. اینکه آقای عارف در انتخابات آینده چه نقشی داشته باشد، می‌تواند به عنوان کاندیدا حضور داشته باشد یا به عنوان مؤید کاندیداها نقش ایفا کند یا اینکه اصلاً تصمیم بر این بگیرد که یک نهاد مدنی یا تشکلی را ایجاد کند، ولی قطعاً امروز تاثیرگذاری آقای عارف خیلی بیشتر از قبل از انتخابات است.

عارف می‌داند که در کنار جمع، معنا پیدا می‌کند

– مباحثی مطرح است مبنی بر اینکه آقای عارف به دنبال راه‌اندازی یک تشکل و همچنین انتشار روزنامه است تا بتواند در انتخابات مجلس شورای اسلامی آتی تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد و به همین دلیل نیز در دولت حضور پیدا نکرد.

ممکن است همه این‌هایی که گفته می‌شود باشد. ممکن هم هست هیچ کدام نباشد، ولی به نظر من اگر آقای عارف می‌خواست بساطی را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی پهن کند، در دولت امکان تحقق این موضوع را بیشتر پیدا می‌کرد تا خارج از دولت. به طور کلی معتقدم اگر ایشان در دولت حضور داشت، نیروی به درد بخوری بود و اکنون نیز که در بیرون از دولت حضور دارد، یک نیروی اجتماعی اثرگذار و مناسب است. از طرف دیگر فکر می‌کنم آقای عارف این موضوع را حتماً پذیرفته است که وی در کنار جمع معنا پیدا می‌کند و برخی از کسانی که در پی ایجاد اختلاف در بین اصلاح‌طلبان در شورای شهر هستند و آن ماجرا را نیز بر سر شورای شهر اول ایجاد کردند بدشان نمی‌آید که آقای عارف یک تشکیلات جدا از جمع ایجاد کند ولی خوشبختانه آقای عارف تاکنون خوب عمل کرده و خود را در جمع و کنار جمع به عنوان یک عنصر تاثیرگذار تعریف کرده است و اگر این روند ادامه داشته باشد، قطعاً این تاثیرگذاری ادامه خواهد داشت.

نیروی انتظامی باید از وزارت کشور فرمانبری داشته باشد

– پس از انتخابات شاهد فعالیت بیشتر گشت‌های ارشاد هستیم که این امر با اعتراض و نارضایتی برخی مردم نیز روبرو شده است. از طرف دیگر آقای رئیس‌جمهور نیز به وزیر کشور در ارتباط با بحث عفاف و حجاب و همچنین مقوله گشت ارشاد دستوراتی را داده‌اند. به طور کلی نظر شما در مورد گشت ارشاد چیست و آیا وزارت کشور نمی‌تواند با تعامل با نیروی انتظامی در این زمینه مسائلی و گله‌هایی که وجود دارد را حل کند؟

 

 

 

طبق قانون نیروی انتظامی بازوی اجرایی وزارت کشور است البته نوع تعامل وزارت کشور و نیروی انتظامی وابسته به فرماندهانی است که در آنجا وجود دارند ولی به طور کلی باید نیروی انتظامی فرمانبر از وزارت کشور باشد. در زمانی که ما در وزارت کشور بودیم شاهد یک آشفتگی در تصمیمات اجتماعی در کشور بودیم به نحوی که نیروی انتظامی به گونه‌ای عمل می‌کرد و قوه قضائیه نیز در ارتباط با مسائل اجتماعی کار خود را می‌کرد. به همین بابت و در راستای هماهنگی بیشتر بین دستگاه‌های مختلف در زمینه مسائل اجتماعی یک آیین‌نامه‌ای را به دولت بردیم و شورای عالی اجتماعی کشور با حضور وزرای مختلف از جمله وزارت ارشاد، کشور، آموزش و پرورش، اطلاعات و همچنین برخی از شخصیتهای حقیقی و حقوقی دیگر از جمله دادستان کل کشور ایجاد شد. در آن شورا مسائل اجتماعی مورد بحث قرار می‌گرفت، گزارش و اطلاعات داده می‌شد و به عنوان یک نهاد تصمیم‌گیر عمل می‌کرد. اکنون نیز در رابطه کاری وزارت کشور با نیروی انتظامی این اختیار برای وزارت کشور وجود دارد که چنین شورایی را ایجاد کند و از طرف دیگر نیروی انتظامی باید با نگاه امربری از وزارت کشور کارها را به پیش ببرد و وزیر کشور می‌تواند بگوید که این کار انجام شود یا نشود. به نظر من اگر وزارت کشور شورای عالی اجتماعی را ایجاد کند، کمک می‌کند که تصمیمات در زمینه‌های اجتماعی معقولانه‌تر گرفته شود.

کارهایی نظیر گشت ارشاد با واکنش منفی مردم مواجه می‌شود

– آیا شما با برخوردها و مکانیزم‌هایی مانند گشت ارشاد موافقید؟

در دوران اصلاحات که آقای هاشمی شاهرودی ریاست قوه قضائیه را بر عهده داشتند بحث مبارزه با اراذل و اوباش مطرح شد و اینکه آن‌ها را در ملاء عام شلاق می‌زدند و قوه قضائیه نیز از این امر حمایت می‌کرد در حالی که دولت معتقد بود شلاق زدن هدف نیست بلکه بازدارندگی هدف است و اقداماتی مانند شلاق زدن در ملاء‌عام بازدارنده نیست و باید از روش‌های بهتر استفاده کرد. درست است که رفتار آحاد جامعه باید متناسب با شأن و جایگاه جامعه دینی کشور باشد ولی درباره این نوع رفتارها باید کارآمدی آن را نیز نگاه کنیم و ببینیم که جواب داده است یا نه. به نظر من این نوع کارها با واکنش منفی مردم مواجه می‌شود. حتی در برخی از موارد شاهد ورود به عرصه خصوصی افراد هستیم، مثلاً اینکه به افرادی که سوار ماشین هستند بگوییم این چه آهنگی است که گوش می‌دهید یا اینکه فردی که کنار تو نشسته با تو چه نسبتی دارد، این مسائل در جامعه جواب منفی می‌دهد و باید از روش‌های بهتری استفاده کنیم.

 

اکرم احقاقی

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=102630

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]