اگر دیپلماسی را به فوتبال تشبیه کنیم، در دوران سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور فضاسازی خوبی برای سیاست خارجی می کرد و فرصت های زیادی را برای دستگاه کشور فراهم می کرد، درست مانند بازیکنی که توپ را روی دروازه حریف سانتر می کند و وزیر خارجه باید توپ های رسیده را وارد دروازه کند و برای تیمش امتیاز بگیرد.
آن زمان، به دلایل متعددی در داخل و خارج، وزارت خارجه قادر به “گل” کردن بسیاری از توپ های رسیده از سوی رئیس جمهور نبود، هر چند که خود رئیس جمهور، گاه گل هایی به ثمر می رساند.
در دوران احمدی نژاد، هر چند عنوان “دیپلماسی تهاجمی” بسیار به کار می رفت اما دو وزیر خارجه، به جای آن که در خط حمله باشند تا فرصت های ایجاد شده توسط رئیس جمهور را تبدیل به گل کنند، به ۱۸ قدم تیم خودی آمده بودند، چون نه تنها توپی روی دروازه حریف سانتر نمی شد، بلکه آنها باید توپ هایی که رئیس جمهور خودمان به سمت دروازه خودی شوت می کرد را مهار می کردند! کار ویژه دستگاه دیپلماسی در آن ۸ سال، شده بود رفع و رجوع کردن گاف های مقامات ارشد دولت و موازی کاران در سیاست خارجی.
اما این بار به نظر می رسد روحانی و ظریف، به قول گزارشگران فوتبال، “همدیگر را خوب پیدا کرده اند” و می توان انتظار داشت این بار، وزارت خارجه بتواند از فضاهای ایجاد شده توسط رئیس جمهور استفاده کند و امتیازات زیادی را برای کشور به ارمغان آورد.
ظریف باید قدر روحانی را نیک بداند. روحانی رئیس جمهوری است برای دستگاه دیپلماسی ارزش و احترام قائل است و بدان باور دارد. دقیقا به همین دلیل است که پرونده هسته ای را از شورای عالی امنیت ملی گرفت و به وزارت خارجه سپرد. این در حالی است که در ۸ سال گذشته، رئیس جمهور ، عملاً وزارت خارجه را بایکوت کرده بود و وقتی دید بسیاری از منوبات غیر کارشناسی و غیر دیپلماتیکش در وزارت خارجه خریدار ندارد، سیستم موازی با آن را به راه انداخت به گونه ای که حتی اعتراض صریح رهبری را هم برانگیخت.
ظریف، باید خدا را سپاسگزار باشد که با رئیس جمهوری کار می کند که آنقدر دیپلماسی و سیاست می داند که وقتی وزیر خارجه اش در مأموریت دیپلماتیک است، او را برکنار نکند و آبروی کشور را نبرد!
وقتی در سفر روحانی به سازمان ملل ، او با همتای آمریکایی اش دیدار نکرد، بسیاری گمان بردند که فرصت دیپلماسی از دست رفته است. اما به فاصله اندکی بعد از آن ، ظریف و جان کری ، اولین دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا بعد از قطع روابط دو کشور را برگزار کردند تا معلوم شود که روحانی و ظریف، سناریو را بر اساس سلسله مراتب دیپلماتیک چیده بودند تا اول ظریف با کری در قالب وزرای خارجه ۱+۵ دیدار کند، سپس دیدار دو جانبه با او داشته باشد و بعد از آن ، دو رئیس جمهور یک مکالمه کوتاه تلفنی، درست هنگام ترک نیویورک انجام دهند و سپس مذاکره با آمریکا، به صورتی نرم و بدون حرکات چکّشی و واکنش های تند داخلی آغاز شود در مراحل بعد، نوبت به رؤسای جمهور برسد. دستگاه دیپلماسی کشورمان، نخواست برگ های برنده اش را از همین الان بسوزاند. رئیس جمهور هم، “ذوق زده” و “عشق خارج و خارجی” نیست و صبوری می داند.
اگر فضایی که درباره ملاقات احتمالی روحانی – اوباما در کشور شکل گرفت، ایجاد نمی شد یا با انجام آن ملاقات، لابی های قدرتمند داخلی، فضا را خراب می کردند، آیا امکان داشت ظریف و کری، این گونه ملاقات کند؟ اینجاست که باید هنر دیپلماسی و سیاست ورزی را دید.
بازی خوب روحانی و ظریف، البته با حمایت ویژه تشویق گران ایرانی همراه است. مردم ایران، به عنوان ملتی صلح دوست، بارها اعلام کرده اند که با هیچ ملتی سر جنگ ندارند و از همین رو، اگر منافع شان ایجاب کند، مشکلی با مذاکره و رابطه با آمریکا ندارند کما این که با روس هایی که تاریخ روابط شان با ایران، سراسر جنایت و خیانت است نیز، رابطه دارند و اجازه نمی دهند کینه های تاریخی شان از روس ها، بر دیپلماسی سنگینی کند. گو این که مردم ایران، به آن جمله تاریخی نلسون ماندلا ، قهرمان مبارزه با آپارتاید ایمان دارند که درباره جنایاتی که نژادپرستان سفیدپوست کشورش در حق سیاهان مرتکب شدند چنین گفت” :می بخشم ، اما فراموش نمی کنم.”
عصر ایران