اذان صبح» از متون فاخر تاریخ تئاتر دینی و از نوشتههای مهدی متوسلی درامنویس شاخص حوزه نمایشهای مذهبی است. این نمایش روزهای کنونی به کارگردانی محمود فرهنگ، ساعت ۲۲ در تالار وحدت تهران به روی صحنه میرود .و طی شبهای اخیر شاهد استقبال طیفها و اقشار مردمی و اجتماعی بوده است. نمایش «اذان صبح» از آن جهت حائز اهمیت است که همچون متنی چند لایه مباحث فکری، معرفتشناسی و حتی مردمشناسی را مورد بازکاوی و بازخوانی تاریخی قرار میدهد. این متن همچنین به لحاظ استفاده از منابع و مأخذ بسیار عمیقتر از دیگر نوشتههای قبلی مهدی متوسلی است و جنبه پژوهشی و علمی آن بر دیگر آثار این نویسنده پیشی گرفته است. مهدی متوسلی نویسنده این اثر، خود در تحلیلی درباره نمایش «اذان صبح» میگوید: «اگر خورشید کاروان را با اشک بشناسم و پنجره فولاد را تبسمی بنامم، یقیناً نمایش «اذان صبح» را دریچهای برای تفکر و اندیشه میدانم. چرا که موضوع زندگی امام علی (ع) و دوران حاکمیت پررمز و رازش، از پیچیدهترین فصلهای تاریخ مشعشع ماست.
یقیناً بینندگان نمایش، هر کدام به فراخور شرایط مطالعاتی خود و سطح آگاهی از تاریخ، از زوایای آشکار و پنهان حکومت امام (ع) باخبرند و بر آن مسلط. من با همه داشتههایم میخواهم اعتراف کنم که در مقابل کشف این همه پیچیدگی در وجود زمان محدودی به نام حکومت امام (ع) شگفتزده، مبهوت و درماندهام.»
بااین حال نمایش «اذان صبح» به عنوان اثر شاخص مذهبی روی صحنه در تهران زوایای خاصی برای بررسی دارد که در ادامه به آن میپردازیم.
کارگردانی
محمود فرهنگ در این اثر کارگردان از پیش اندیشیده نسبت به متن هنری است. مهمترین انگیزه و طراحی او برای اجرای این اثر توجه به ریتم کار است. در هر حال نمایش در مدت زمان ۲ ساعت به اجرا درمیآید. بنابراین کارگردانی چنین اثری بسیار سخت است. محمود فرهنگ ۲ایده را برای «ریتم» اثر انتخاب کرده است. اول توازن، هماهنگی و هارمونی بین صحنههاست. یعنی ما در این نمایش با صحنهای روبهرو هستیم که فیالمثل ۴۰ دقیقه باشد و صحنهای دیگر برای ۵ دقیقه طراحی شده باشد. صحنه به لحاظ زمانی توازن خاص خود را دارد. مخاطب تا درگیر یک صحنه میشود، صحنه بعدی فرامیرسد. این توالی رویدادها عامل درام را تقویت میکند. به تعبیری کارگردانی از متن عقب نمیافتد، بلکه در هارمونی و هماهنگی با آن است و در مواردی سعی دارد زبان اجرا را به سوی افقهای نامکشوف متن هم هدایت کند. از سوی دیگر برخورد موجز با صحنههاست. صحنه آنقدر خوب و درست اجرا میشود که انگار از متن خلاصهگویی شده و سعی در مدیریت زمان شده است. اما نکته مهمتر از اینها توجه به چشمانداز دیداری صحنه است. بنابراین یک طراحی خاصی برای صحنههاست. ما در این نمایش هر بار با یک طراحی صحنه روبهرو میشویم؛ در این اصل یک نکته مهم وجود دارد. متناسب با هر صحنه یک نوع طراحی ارائه میشود. متفاوت بودن طراحیها، تکثر و گوناگونی آنها هم به شیوه کارگردانی جذابیت بخشیده است و هم از خسته کردن نگاه مخاطب جلوگیری کرده است.
معمولاً در نمایشهای سالنهای بزرگ تهران گاهی یک طراحی ثابت وجود داشته است. این طراحی در مواردی تا آخر صحنه کوچکترین تغییری نداشته است. بنابراین تماشاگر ۲ یا ۳ ساعت با یک تصویر مقابل دیدگان خود روبهرو بوده است که هیچ گونه تغییر و دگرگونی در آن وجود نداشته است. این وضعیت چشم تماشاگر را خسته کرده و در مواردی باعث پرت شدن حواس او شده است. این در حالی است که نمایش «اذان صبح» با گریز از این گونه طراحیها هم چشمانداز تصویری، بافت گرافیکی و زیباییشناسی بصری صحنه را ایجاد کرده و هم با سرعت تعویض کردن آنها به ریتم نمایش کمک کرده است. همگی این موارد در گفتمان کارگردانی با یک اندیشه از پیش شکل گرفته طراحی شده است.
بازیگری
نمایش اذان صبح با حضور مشهورترین و مطرحترین بازیگران تئاتر همراه است. انوشیروان ارجمند، جلیل فرجاد، سیروس کهورینژاد، فرهاد بشارتی، کرامت رودساز، اسدالله بابایی، کاظم نظری به اضافه ۳۰ بازیگر دیگر و ۲۰ بازیگر خردسال به ایفای نقش میپردازند.
بحث بازیگری در این نمایش ۲ رویکــــرد دارد. اول بازیگــــران اصلی و شخصیتمحورند. آنها ایفاگر نقشهای تاریخیاند. هر کدام از این بازیگران شیوههای پرداخت نقش را در طول کارنامه کاری خود بارها به منصه نمایش گذاشتهاند.
به عنوان مثال بازی انوشیروان ارجمند، بیشتر جنبه درونی داشته و تکیه بر مطالعه، تجربه و شگردهای فطری فردگونهای از بازی روانشناختی را برای مخاطب ارائه میدهد. پرداخت او از نقش هیچ وقت جنبه اغراقآمیز و مبنی بر برجستهسازی نیست. ارجمند آرام در کالبد نقش رسوخ میکند سپس لحظه و نکتههای بحرانی شخصیت نمایشنامه را به سوی اوج هدایت میکند.
از سوی دیگر بازیگرانی همچون کرامت رودساز جنبههای دیداری نقش را به سوی اوج هدایت میکنند. البته این ویژگی از بازیگر یاد شده نیز حالت صددرصدی ندارد.
به تعبیری او نیز جزو دسته بازیگرانی است که برای پرداخت نقش حرکتی جزء به کل را آغاز میکند.
جلیل فرجاد، سیروس کهورینژاد، فرهاد بشارتی، کاظم نظری و اسدالله بابایی نیز تقریباً بازیشان به همین شیوه نزدیک است. در واقع روال کاری آنان به لحاظ فرم بازی شکلی از هرم وارونه دارد. یعنی ابتدا با نرمی و لطافت لحظههای حسی، روحی و روانی نقش را دنبال میکنند، سپس اوج میگیرند. بازیهای این نمایش از جمله عوامل جذب تماشاگر است. بسیاری از مردم بازیهای این بازیگران را بارها و بارها چه در تئاتر، سینما و تلویزیون دیدهاند. همین عامل تکمیلکننده ۲ مؤلفه اصلی دیگر از جمله متن و کارگردانی است. نمایش بهتبع قصه، تعدد فضاها، مکانها و زمانهای ممتد و متوالی، میزانسنهای خاص خود را دارد. گاه با حضور ۵۰ بازیگر روی صحنه روبهرو میشویم. بنابراین عنصر بازیگری در این نمایش حائز اهمیت اصلی است. از سوی دیگر برای چنین متنی که قصه تاریخی عمیقی دارد، انتخاب بازیگران در وهله اول قرار میگیرد. محمود فرهنگ در انتخاب بازیگر برای چنین متنی، بهترین گزینهها را انتخاب کرده است، صدا، بیان و توصیف موقعیت ها از سوی بازیگران رویکردی متمایز و خاص دارد.
از سوی دیگر این نمایش به لحاظ بحث روایت، راوی نیز دارد. این راوی که جلیل فرجاد است، خود به خود بر بار روایی داستان افزوده است.
درواقع داستان چه به لحاظ توالی صحنهها و چه به لحاظ تغییر موقعیتها و میزانسنها روال خودش را دارد. ازآن سو راوی داستان را داریم که به طور منفک گوشههایی از قصه را روایت میکند. این امر در وهله نخست باعث چندصدایی در نمایش شده و از حالت یکنواخت آن را بیرون آورده است. از سوی دیگر بر بار دراماتیک داستان افزوده است. تماشاگر ذهنش در صحنه متمرکز است، اما از سوی دیگر دقایقی عنصر نورپردازی به خاموشی میگراید. تصویر کوچکی از راوی پشت کتابی بزرگ پخش میشود که در حال روایت بخشی از داستان است. همین عامل اگرچه سرشار از الهمانهای دیداری است. بازیگر در روی سکویی نشسته و گویی از روی کتاب داستانی را روایت میکند، اما بیشتر بر عنصر روایت و شنیدن تأکید دارد. یعنی مخاطب با تصویری ثابت روبهرو است که قصهای را روایت میکند. بنابراین کارگردان
با استفاده از ۲ کیفیت آشنایی صدا و چهره بازیگر تکنیکی شنیداری و رادیویی در بافت روایی داستان گنجانده است. از این منظر تخصص صدای بازیگران هم مدنظر کارگردانی است. این به ویژه زمانی حائزاهمیت است که سابقه کار رادیویی بازیگران مثال زدنی است.
برخی از بازیگران نمایش یاد شده در نقشهای رادیویی بازی ماندگاری داشته و صدای آنها همواره آشناست.
رودساز و جولان در صحنه
کرامت رودساز از بازیگران مطرح درام رادیویی است؛ همچنین بیشترین فعالیتش در نقشهای درامهای تجربی و کار کارگاهی بوده است. از سوی دیگر در نمایشهای تاریخی هم خلاقیتهای خاص خودش را داشته است. او بهدلیل احاطه بر برخی ویژگیهای ضدقهرمان قصهها، تسلط خوبی بر این گونه نقشها دارد. ویژگیهای میمیک چهره، بیان، تسلط بر لحظات روحی و روانی نقش به این بازیگر کمک میکند تا تصویر متفاوتی از نقشهای خود ارائه دهد. کرامت رودساز عمدتاً در گونه نمایش ایفای نقشی داشته است. نخست آثار تجربی، کارگاهی است. او گاهی در اینگونه سالنها که به لحاظ ویژگی نزدیکی به تماشاگر از قابلیت تصویرسازی به بازی تماشاگر دارند، بازی خوبی داشته است. از سوی دیگر در آثاری که سن بزرگ دارد نیز ایفای نقش داشته است. هنر بازی در اینگونه فضاهای کوچک و وسیع از نکات مثالزدنی کرامت رودساز است.
کهوری نژاد بازیگر تصویرساز
سیروس کهورینژاد اغلب به نقطهای از نقش نگاه میکند که انگار نیمهپنهان شخصیت متن است. او میکوشد بخشی از وجود نقش را که ناشناخته است، برای مخاطب بازگو کند. سال گذشته در ایفای نقش «بلال حبشی» نیز همین رویکرد را داشت. سیروس کهورینژاد ویژگیهای کاری مختلفی دارد از جمله نویسندگی و کارگردانی تئاتر. بنابراین در ایفای نقشهایی همه این ویژگیها را در نظر میگیرد. توجه به لحظات سکوت و صبوری نقش و حرکات شناور در ابعاد واکنشهای روحی و روانی شخصیت متن از ویژگیهای کاری سیروس کهورینژاد است. کهورینژاد در سینما و تلویزیون هم بازیهای متفاوتی را پشت سر گذاشته است. عمده منتقدان تئاتر از بازی او در تئاتر تلقی خاصی دارند. وی فوقلیسانس کارگردانی تئاتر دارد و طی سالهای اخیر نیز نمایشهایی بومی را با شیوه تکنیکهای نمایش ایرانی به روی صحنه آورده است.
کاظم نظری در نقشهای تاریخی
کاظم نظری استاد دانشگاه تربیت مدرس عمدتاً بازیگری را بخشی از فعالیتهای حرفهای خود قرار داده است. او دکترای رسانه دارد و علاوه بر فعالیتهای تئاتری در سینما و تلویزیون هم ایفای نقش داشته و هم به نویسندگی و برنامهسازی پرداخته است. کاظم نظری علاقه وافری به نقشهای تاریخی نشان داده است. از سوی دیگر کار خود را با مطالعه و تفحص خاصی دنبال کرده و این امر در حضور او در صحنه مشهود است. او روزهای اخیر با نقش و گریم متفاوتی در نمایش «اذان صبح» حضور یافت. توجه به ابعاد عینی نقش، ویژگیهای تاریخی، هویت اجتماعی و مردم شناسی نقش از جانب این هنر مورد توجه، بازخوانی و مطالعه قرار می گیرد. کاظم نظری طی این سالیان در تئاترهای متعدد ایفای نقش داشته است. از سوی دیگر سعی در حضور مداوم در آثار تاریخی و مذهبی داشت. او در نمایش خورشید کاروان هم حضوری فعال داشت.
منبع: روزنامه ایران