برداشتمشان تا چیزهایی که می خواستم توش بنویسم. که یکدفعه بهم گفت: “ننویسی ها ” جا خوردم.نگاهش که کردم، بنظرم کمی عصبانی شده بود.گفتم مگه چی شده؟ گفت : “اون خودکاری که دستته مال بیت الماله. “گفتم: من که نمی خوام کتاب باش بنویسم دو سه تا کلمه بیش نیست. گفت: ” نه “
جام