محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: ماهیت جنبش دانشجویی چیست؟ کارنامه مبارزه دانشگاهیان در نهضت ملی شدن صنعت نفت و نهضت اسلامی امام خمینی کدام است؟ تاریخ ایران از این هویت چه روایتی دارد؟
مقارن ورود نیکسون، فریاد مرگ بر آمریکا در دانشگاه تهران، با آنکه دانشگاه در تصرف نظامیان، بود، رژیم کودتا را به لرزه در آورد. دانشگاه به علامت وفاداری به نهضت ضداستعماری ملی شدن صنعت نفت ۳ تن از پاکترین فرزندان خود را تقدیم انقلاب کرد. سه قطره خون بر سنگ فرش دانشگاه تهران نشانه ماهیت ضداستکباری جنبش دانشجویی بود. جنبش دانشجویی با همین هویت در انقلاب اسلامی در کنار دیگر اقشار جامعه ظاهر شد و نقش تاریخی خود را ایفا کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جنبش دانشجویی با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و جهانی شدن شعار مرگ بر آمریکا اوج مبارزات سیاسی خود را به نمایش گذاشت. همین جنبش در جنگ تحمیلی، شهدای بزرگی را تقدیم انقلاب کرد.
پس از پایان جنگ، جنبش دانشجویی در دو جبهه، یکی علمآموزی و فتح سنگر به سنگر علوم بویژه در فناوریهای نوین و نیز حضور قدرتمندانه در نبرد نرم، خود را نشان داد. دانشمندان شهید هستهای نشان دادند که جنبش دانشجویی فراتر از تحصیل علم و فتح قلهها هزینههای گرانسنگ آن را نیز در مقابله با آمریکا و صهیونیسم بینالملل تا مرز شهادت میپردازد و ابایی از دشمن ندارد.
امروز جنبش دانشجویی دستاندرکار پدیداری نهضت نرمافزاری است. بر این پایه، کرسیهای آزاداندیشی و نظریه پردازی را تدارک میبیند و آرام و بیصدا و با تواضع در راه شکلگیری تمدن اسلامی و عبور از علم سکولار، پایههای دانشگاه اسلامی را پیریزی میکند.
جنبش دانشجویی آرمانگرا است، فارغ از گرایشهای حزبی و گروهی پای آرمانهای انقلاب، اسلام، امام و رهبری ایستاده است. ظلم ستیز و استکبار ستیز و بویژه آمریکا ستیز است و این ستیز را با منطق و بینش صحیح و تفکر الهی به پیش میبرد. آسیبشناسی خود را خوب میداند و از سطحینگری پرهیز دارد. اهل تدبیر است و آینده خود را در پرتو نهضت اسلامی امام خمینی (ره) روشن و شفاف میبیند. به موازات این جنبش الهی در دانشگاه، از قبل از انقلاب، جنبشی شکل گرفت که منافع آمریکا و منافع استبداد پهلوی را نمایندگی میکرد. این جنبش پس از انقلاب لباس لیبرالیسم، مارکسیسم و فاشیسم پوشید و به جان انقلاب و دانشگاه افتاد. مقاومت جنبش دانشجویی اصیل، این جریان را به حاشیه برد، و چون پایگاهی در دانشگاه نداشتند در انقلاب فرهنگی رو به اضمحلال رفتند.
پس از انقلاب فرهنگی، منافقین ولیبرالها و مارکسیستها با تاکتیک جدید به میدان آمدند و زیر پوست یک جریان سیاسی اقدام به احیای خود کردند. اولین ظهور آنها در دولت اصلاحات در آشوب ۱۸ تیر ۷۸ تحت پوشش حمایت از روزنامه سلام بود. جنبش دانشجویی از درون و نیروهای انقلاب از بیرون بدان آشوب آمریکایی و صهیونیستی پاسخ دادند. لایههای آن را شناسایی و به مردم معرفی کردند.
رسواترین لایه آنها لایه منوچ و ملوس بود که در اثر روشنگریهای اهل قلم به مردم معرفی شدند. همین جریان منحط در دانشگاه در فتنه سال ۸۸ فعال شد و به شکل پیشرفتهای ظهور کرد و گستره آن حتی به اتحاد سروش و گوگوش رسید. لایههای پلید و غریب آن توسط مردم مورد شناسایی قرار گرفتند و در هر لایه برخورد هوشمندانهای صورت گرفت.
امروز دانشگاه در اوج بالندگی است. جنبش دانشجویی با ماهیت ضداستکباری و ضد استبدادی با تاکید بر گفتمان خدمت، عدالت و پیشرفت، زنگ بیداری را به صدا در آورده و پای آرمانهای انقلاب ایستاده است. دیروز آقای روحانی از هویت جنبش دانشجویی سخن گفت و بر ماهیت ضد استکباری و ضد استبدادی جنبش دانشجویی تاکید کرد.دیروز صدای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل در سخنرانی رئیس جمهور در دانشگاه شهید بهشتی، همان شعار مرگ بر آمریکا در ۱۶ آذر سال ۳۲ بود، شنیده شد، با همان قدرت و صلابت! این نشان حیات و پویایی دانشگاه و جنبش دانشجویی است.امروز همزمان با صدای مرگ بر آمریکا، صداهایی هم شنیده میشود که حکایت از باز تولید فتنه دارد. این صدا دنبال پوشش جدید و تضمین امنیت خود است و آن را میخواهد با خرج دولت تامین کند. دانشجویان انقلابی باید هوشیار باشند اگر دستهایی وجود دارد که میخواهد این صدا را تا مرز فتنه جدید همراهی کند، با هوشمندی سیاسی آن را قطع کنند.
این صدا هنوز در دانشگاه شنیده میشود. در همین سخنرانی رئیس جمهور این صدا شنیده شد این صدا اکنون دنبال تامین امنیت خود است میخواهد به خرج دولت امنیت این صدا را تضمین کند.
دانشجویان باید هوشیار باشند اگر دولت اعتدال همانند دولت سازندگی غفلت کرد و این صدا را تا مرز فتنه همراهی کرد آنها با حضور در صحنه نگذارند این صدا به صدای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل غلبه کند.