مسائل و پدیدهها از دریچه این نظام معنایی هم فهم میشود و هم بر اساس آن، کنشها و واکنشها صورت گرفته و مورد قضاوت قرار میگیرد.»
با توجه به تعریف مذکور از گفتمان، میتوان شاخصها و ویژگیهای گفتمان انقلاب اسلامی را در محورهای زیر برشمرد و در هر یک از این شاخصها، مواضع اصلاحطلبان را مورد سنجش قرار داد.
۱- اسلام ناب محمدی (ص): اسلام ناب محمد(ص) با قرائت حضرت امام خمینی (ره) را میتوان به عنوان دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی دانست. این اسلام، همان اسلام سیاسی، اسلام انقلابی و اسلام جهاد و مبارزه و شریعتمحور است. در این نگاه به اسلام، نگاه به دین، یک نگاه حداکثری است که دین به تمام نیازهای انسان پاسخگو میباشد و در همه موارد باید براساس دین حرکت کرد. اما بر اساس آنچه نظریهپردازان جبهه اصلاحات مطرح کردند و با استناد به آنچه در نشریات و مطبوعات دوره دوم خرداد تبیین شد، اصلاحطلبان به دین نگاه حداقلی داشته و اسلام را فاقد بسیاری از نظامات از قبیل نظامات حقوقی، سیاسی و اجتماعی میدانند.
۲- ولایت فقیه: در گفتمان انقلاب اسلامی، حاکمیت اسلام سیاسی در دوره غیبت با ولایت فقیه تحقق پیدا کرده و ولی فقیه دارای مشروعیت الهی بوده و ولایتش همانند ولایت رسولالله (ص) و در طول ولایت الهی است. در این گفتمان، تبعیت مؤمنین از مقام ولایت، یک تکلیف شرعی و دینی است. در گفتمان اصلاحطلبی، ولایت فقیه دارای مشروعیت مردمی بوده و در حقیقت این نوع ولایت، یک نوع وکالت از طرف مردم است. بنابراین در گفتمان اصلاحطلبی، میتوان اختیارات ولی فقیه را کم یا زیاد نمود و دوره آن را مانند دوران ریاست جمهوری تعریف کرد.
۳- توجه به سعادت و کرامت انسانی: در گفتمان انقلاب اسلامی، سعادت دنیا و کمال آخرت انسان به صورت توأمان مورد توجه است. بر این اساس نظام اسلامی، همانطور که باید دغدغه تأمین دنیای مردم را از نظر آرامش،امنیت، رفاه و معیشت و دیگر حقوق شهروندی داشته باشد، باید دغدغه رستگاری و کمال اخروی مردم را نیز داشته باشد و برای رشد و تعالی معنوی فرد و جامعه نیز برنامهریزی نماید. در گفتمان اصلاحطلبی، دغدغهها به امور دنیوی خلاصه شده و آخرت افراد به خودشان واگذار میشود. این همان نگاه حداقلی به دین و جدایی دین از سیاست و پذیرش سکولاریسم اسلامی است.
۴- عدالت طلبی: در گفتمان انقلاب اسلامی، پیشرفت و عدالت باید توأمان باشد و عدالت خودش به تنهایی موضوعیت داشته و برای برپایی آن باید قیام کرد اما در گفتمان اصلاحطلبی توسعه بر عدالت تقدم دارد.
۵- مردم سالاری دینی: در گفتمان انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی یا مردمسالاری دینی، با نگاه ترکیبی به دین و مردم، آن هم مردم مسلمان دین مدار، تحقق پذیر است، لکن در گفتمان اصلاحطلبی، اسلام با جمهوریت قابل جمع نیست.
۶- استکبارستیزی: در گفتمان انقلاب اسلامی، استکبارستیزی و ایستادگی در برابر امریکا به عنوان شیطان بزرگ و محور نظام سلطه، یک اصل است. اما در گفتمان اصلاح طلبی، امریکا هم یک قدرت مانند دیگر قدرتهاست و میتوان با آن رابطه برقرار و از طریق این رابطه منافع ملی را تأمین کرد.
۷- حمایت و دفاع از حقوق مستضعفین: براساس گفتمان انقلاب اسلامی، باید از محرومین و مستضعفین عالم و به ویژه ملت مظلوم فلسطین دفاع و حمایت کرد، لکن در گفتمان اصلاح طلبی، هر نوع دفاع از دیگر ملتها، باید صرفاً براساس منافع ملی باشد.
۸- در گفتمان انقلاب اسلامی، مصالح اسلامی و منافع ملی به صورت ترکیبی شاخص برای تعیین سیاستها به ویژه در حوزه سیاست خارجی به شمار میآید، لکن در گفتمان اصلاحطلبی، شاخص تنها منافع ملی است. بر این اساس، اگر دفاع از فلسطینیها و لبنانیها و .. با منافع ملی مغایرت داشته باشد، قابل توجیه نیست.
۹- استقلال و عزت طلبی ملی: در گفتمان انقلاب اسلامی، استقلال همه جانبه و تلاش برای حفظ و ارتقای عزت ملی با پیشرفت و خود اتکایی، به ویژه در حوزه علوم و فناوریهای نوین یک اصل است. در گفتمان اصلاح طلبی همراه شدن با نظام بینالمللی و پذیرفتن روند جهانیسازی، امری اجتنابناپذیر تلقی میشود.
۱۰- صدور انقلاب و وحدت اسلامی: در گفتمان انقلاب اسلامی، صدور انقلاب، حمایت از نهضتهای اسلامی، تلاش برای بیداری اسلامی و زمینهسازی برای وحدت امت اسلامی مورد تأکید است، لکن در گفتمان اصلاحات، برخی از این اقدامات نه تنها مورد تأکید نبوده، بلکه به دلیل مغایرت با منافع ملی، نباید دنبال گردد. البته ویژگیهای برشمرده شده برای گفتمان اصلاحات، به استناد مواضع اسلامی، نشریات و روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلبان است. چون اصلاحطلبان طیف گونه هستند، ممکن است برخی از آنها چنین اعتقاداتی را قبول نداشته باشند.