بررسیهای انجامگرفته روی زندگی این کودک دوساله مشخص کرد او فرزند آخر خانواده است. احمد چهارخواهر و برادر بزرگتر از خودش دارد که بزرگترین آنها دختری دبیرستانی است. همچنین معلوم شد پدر احمد مردی معتاد به شیشه و کراک است که از مدتها قبل خانوادهاش را ترک کرده و در خیابان زندگی میکند.
مادر این کودک درباره اینکه داروی متادون چطور در اختیار احمد قرار گرفت به پرستاران گفت چندروز قبل شوهرش به خانه برگشت. او علاوه بر شیشه و کراک داروی متادون نیز استفاده میکرد و دارویش را در خانه جا گذاشت. روز حادثه نیز این دارو روی زمین بود که کودک آن را برداشت و بیشتر داروی مانده در شیشه را سر کشید.
خانواده احمد از فقر رنج میبردند و به دلیل وضعیت بد زندگیشان تحت پوشش بنیاد خیریه مهرآفرین بودند. فرشته خواجویی، مسوول مددکاری این بنیاد که بعد از مطلعشدن از وخامت حال احمد بالای سر او حاضر شده بود، درباره این کودک گفت: «خانواده احمد از مدتها قبل تحت حمایت بنیاد خیریه مهرآفرین قرار گرفتند. مادر این کودک بهجز احمد چهار فرزند دیگر هم دارد و به دلیل داشتن شوهر معتاد آنها در وضعیت بسیار بدی بهسر میبردند. پدر خانواده همسر و دختر بزرگش را بهشدت کتک میزد. ما سعی کردیم در این مدت به این خانواده کمکهای مادی و معنوی کنیم اما بعد از چندماه وقتی پدر خانواده متوجه شد ماهانه پولی به حساب این خانواده واریز میشود بهزور پولها را از همسرش میگرفت و هزینه خرید شیشه و کراک میکرد اگر این زن در برابر او مقاومت میکرد مورد خشونت قرار میگرفت. با ترفندهایی که مددکاری انجام داد ما اینطور جلوه دادیم که دیگر کمکی به این خانواده نمیشود و به همین دلیل هم پدر خانواده خانه را ترک کرد و برای مدتها خبری از او نبود.
آنطور که شواهد نشان میداد این مرد کارتنخواب شده بود و هزینه موادش را از راههای دیگری به دست میآورد تا اینکه این مرد چند روز قبل از حادثهای که برای احمد به وجود آمد در وضعیت بسیار بدی به خانه برگشت و از همسرش درخواست کمک کرد. این مرد با التماس و خواهش همسرش را قانع کرد تا او را دوباره در خانه قبول کند. اینبار وضعیت اعتیاد مرد بدتر شده بود و متادون نیز مصرف میکرد. با توجه به اینکه داروی متادون در دسترس کودک قرار داشت او نیز این دارو را مصرف کرد و بعد از نوشیدن آن مادر کودک متوجه شد چه اتفاقی افتاده است و متاسفانه این کودک بعد از چندروز کما جانش را از دست داد.
خواجویی در ادامه گفت: پرستاران تلویحا به ما گفته بودند کودک مرگ مغزی شده است اما این موضوع بهطور رسمی اعلام نشده بود به همین خاطر هم ما نتوانستیم در مورد اهدای اعضای بدن کودک با مادرش صحبت کنیم. این زن در وضعیت بسیار بد روحی قرار داشت و بسیار امیدوار بود که فرزندش بهبود پیدا کند در حالیکه در این مدت کودک چندینبار ایست قلبی کرده و دوباره احیا شده بود همچنین ضریب هوشیاریاش نیز بسیار پایین بود.
این مددکار گفت: وضعیت اعتیاد پدر احمد بسیار شدید بود و خانوادهاش را بهشدت رنج میداد اما همسرش بنابر دلایلی حاضر به جدایی از او نبود و شوهرش را در هر شرایطی تحمل میکرد که متاسفانه پدر معتاد آن هم در این شرایط باعث مرگ این کودک شد. هرچند دارو از روی عمد به کودک داده نشده است اما خانوادههایی که در آنها یکی از والدین اعتیاد بسیار بالایی دارد همیشه در معرض آسیبهای بسیار جدی هستند.