در کتاب خاطرات همسر شهید عباس کریمی فرمانده دلاور لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص)، این خاطره نقل شده است که :
جام/ اواسط خرداد سال ۶۳، ما در شهر اندیمشک بودیم؛ آن ایام، من آخرین روزهای بارداری ام را می گذراندم؛ عباس خیلی مراعات مرا می کرد؛ حتی لباس های خاک گرفته اش رابه خانه نمی آورد وداخل اردوگاه می شست.
داود داشت به دنیا می آمد؛ از اندیمشک آمدیم دزفول؛ دنبال بیمارستان می گشتیم؛ گفتند آخر خیابان بیمارستان حضرت زهرا است.تا حاجی اسم بیمارستان را شنید چنان گفت یا زهرا که فکر کردم اتفاقی افتاده.
پرسیدم: عباس چی شده؟
گفت: “یازهرا، رمز زندگی ماست! اسم همسرم زهراست، تو عملیات فتح المبین مجروح شدم با رمز یازهرا؛ حالا هم که تولد فرزندم در بیمارستان حضرت زهراست ”
عباس درست می گفت؛ همه زندگیش به حضرت زهرا گره خورده بود؛ اودر عملیات بدر با رمز یازهرا شهید شد.