متن گفتگو و تحلیل این دو کارشناس به شرح ذیل است:
امیر حاج رضایی:
* لیگ خاکستری بود
از منظر گوناگون می توان به لیگ پرداخت. اما عقیده من این است که باید لیگ را خاکستری ببینم. نه آنقدر سفید سفید و نه آنقدر سیاه سیاه.
مسائل مختلفی در فوتبال ما وجود دارد که شکل آن را از آن چیزی که باید باشد تغییر داده است.
یکی از مهمترین مسائل در مورد مربیان است. مربیان خوبی که در کلاس های خوب و سطح بالایی دوره دیده اند اما نمی توانند در لیگ وارد عرصه مربیگری شوند.
متاسفانه سیکلی در فوتبال ما شکل گرفته و مربیان فقط جا به جا می شوند.
عدم استفاده از جوانان مسئله دیگری است. اینکه از جوانان با استفاده از سهمیه ای که در لیگ وجود دارد، حدود نیم درصد استفاده می شود و همین باعث پیر شدن لیگ ما شده است.
مورد دیگر کانال های آلوده ای است که اجازه می دهند تا بازیکنان درجه چندم و غیر کارآمد وارد فوتبال ایران شوند. در مورد ساختارها و مشکلات زمین فوتبال هم که همیشه گفته شده است و این بار نیز بوده است.
در مورد قضیه فرهنگی نیز که حرفی برای گفتن نیست.
*هزینههای فوتبال ما از کیسه مردم میرود
در مورد مسائل مالی فوتبال با دو مسئله مخالفت خودم را اعلام می کنم، درست است که فوتبالیست ها در همه جای دنیا دریافت های خیلی بالایی دارند منتهی در آنجا باشگاه ها خصوصی هستند و با استفاده از اسپانسرهایی که دارند خودشان هزینه های خود را تامین می کنند.
اما اینجا و در شرایطی که کشور ما از نظر اقتصادی مشکل دارد این پول ها از کیسه مردم خرج و به بازیکنان داده می شود.
آخرین فکری که به ذهن من در مورد دریافت های فوتبال رسید این بود که وقتی بازیکنان این ارقام نجومی را مطرح می کنند و از گرفته ها و باقی مانده های پولشان صحبت می کنند، در این جامعه ای که در این شرایط زندگی می کند مسلما بار منفی ایجاد می کند.
ما می بینیم که فردی کارمند دولت است و ۳۰ سال خدمت کرده و ۵۰ سال از بهترین سال های عمرش را گذاشته و حالا ۵۰۳ هزار تومان عیدی می گیرد. ناخودآگاه و از اجبار و شاید از سر استیصال این مبلغ را با دریافتی های فوتبالیست ها مقایسه می کند.
من با این مسئله مخالفم که بازیکنان می آیند و از ارقامشان صحبت می کنند و شاکی هستند در غیر این صورت فوتبال در دنیا یک ورزش درآمدزا و هزینه بر است که البته باشگاه ها خودشان هزینه هایشان را تامین می کنند.
*فرهنگ؛ حلقه مفقوده فوتبال ایران
مسائل فرهنگی در فوتبال ما مدت های مدیدی است که به یک حلقه مفقوده تبدیل شده است و تنها اقلیت محدودی تلاش می کنند از مسیر درست و سالم حرکت می کنند که این اقلیت تحت سیطره اکثریت صدایشان به گوش هیچ کس نمی رسد.
من فکر می کنم ما اگر به دنبال هدف شریفی هستیم باید ابزار شریفی هم داشته باشیم.
اما این در جامعه فوتبال ما وجود ندارد و نوعی ماکیاولیسم در فوتبال ما حاکم است و هدف وسیله را توجیه می کند.
در همین راستا آدم هایی که سعی می کنند افکار شریف با ابزار شریف با هم در این فوتبال حضور داشته باشند، نهایتا زیر این آوار مدفون می شوند. آواری که فقط می خواهد به هدفش برسد و وسیله ای که قرار است آن را تامین کند اصلا مهم نیست.
متاسفانه شرایط به حدی رسیده است که مثلا خود من وقتی با خودم برای حل این مشکلات فکر می کنم، هیچ ایده و نظر و پیرنگی ندارم که بگویم با این راه حل ها شرایط تغییر می کند.
من معتقد هستم که برای این کار یک عزم ملی نیازمند است. صاحبان قدرت، آموزش و پرورش، وزارت ورزش و … باید دست به دست هم دهند و شرایطی را برای ایجاد تغییر در فوتبال مهیا کنند. این کانال آلوده باید بسته شود و مسیر هایی که باعث شده اقدامات غلط در قالب ریا و تظاهر به مقاصدشان برسند راه به جایی نبرند
* دیدگاه داریم اما قدرت اجرایی نه!
یادم می آید که در دولت گذشته با آقایان جلالی و صدر مهمان وزیر ورزش بودیم. در آن زمان ما دیدگاه هایمان را هم گفتیم. اما مسئله اینجاست که قدرت معلم در قلم و دیدگاه اوست و قدرت اجرایی در کشور ندارد.
معلم حرفش را می زند و سعی می کند افکار پاک و آموزنده اش را اشائه دهد و جز این قدرت دیگری ندارد. از این منظر عبور می کنم و به کلی گویی اکتفا می کنم.
*شفاف سازی نداریم
منظر دیگری که باید در مورد آن صحبت کنیم مقوله داوری ها است که چند مورد اتفاق افتاد و به آن در طول فصل اشاراتی شد.
با این حال برای ما که از خانواده فوتبال، علاقه مند فوتبال و مخاطب فوتبال هستیم مشخص نشد که این اتفاقات چرا و چگونه رخ دادند.
ما می بینیم که مدیر باشگاه بارسلونا عوض می شود اما دلایل آن به وضوح گفته می شود و علنا می گویند او قوانین را دور زده است. یا به او می گویند در مورد نیمار مالیات ها و مبالغ را درست عنوان نکردید و حالا به این دلایل برکنار می شوید.
وقتی که شفاف سازی نشود، رسانه شایعه مطرح می شود و شایعات به شدت قوت پیدا می کنند، چون در این فضا واقعیت مشخص نیست و هر کسی یک چیزی می گوید.
بنابراین شفاف سازی و صراحت بیان و گفتن واقعیت ها یکی از کمبودهای فوتبال است.
البته این مسئله بعضی اوقات برای حفظ حرمت افراد خوب است. این بد نیست که در برخی از مواقع ما همه چیز را نگوییم و نشانی از پوشش و حرمت گذاری است و به همه ما توصیه شده که پوشاننده عیوب باشیم اما بعضی مواقع برای اینکه جامعه از چیزی مطلع شود باید مسائل بیان شود.
باید بگویند به چه دلیل و به چه دلایلی. در این قسمت ها متاسانه ما بی خبر ماندیم و هنوز نمی دانیم به چه دلایلی، چه اتفاقاتی افتاد.
با همه انتقادات موجود، باید واقع بین باشیم و بگوییم فوتبال، در مردم یک روحیه و کششی ایجاد می کند و به زندگی ها طراوت می بخشد.
اینکه مردم ۳۰ هفته به تماشای لیگ می نشینند خیلی خوب است و این وظیفه ماست که محسنات لیگ را هم بازگو کنیم.
باید از پیشرفت ها و تقابل لیگ با تیم ملی بگوییم و در نظر داشته باشیم که مراسم های پایانی لیگ به نسبت سال های گذشته به مراسم خوب و در شانی تبدیل شده است.
اینکه در چهار مکان می توانند امکان برگزاری جشن قهرمانی را مهیا کنند، جای تحسین دارد.
*فدراسیون از عیوب آگاه است
چند وقت پیش ما با آقای جلالی خدمت آقای تاج بودیم. خوشبختانه مسئولان فدراسیون فوتبال دیدگاه های خوبی دارند که امکان اجرایی شدن آن وجود ندارد و دلایلش بر ما پوشیده است.
آنها معتقدند که لیگ ما پیر است و در آن بهایی به جوانان داده نمی شود. مشکلات زیادی وجود دارد و آنها مصمم هستند تا مشکلات را برطرف کنند واین خودش خیلی خوب است.
شما این را مقایسه بکنید با جایی که یک سازمان اجرایی به هیچ وجه مشکلاتش را قبول نکند.
ولی وقتی آقای جلالی به فدراسیون آمارهایی ارائه دادند آنها نیز آمارهایی داشتند و از روی آن آمارها نسخه هایی هم به ما دادند تا ما نیز متوجه این معظلات باشیم و راهی برای حل آن پیدا کنیم.
بنابراین می خواهم بگویم بودن لیگ و فوتبال با همه معایبش بسیار خوب است و ما وظیفه داریم به اندازه وسع خودمان به فوتبال کمک کنیم و نقد غیر منصفانه نداشته باشیم
* رسانه ها نقد منصفانه را پایه گذاری کنند
نقدی که حاوی ادب باشد و منصفانه مطرح شود، می تواند به حامی فوتبال تبدیل شود و برای آن در خور فایده باشد.
به عقیده من مسئله مهم برای شناساندن نقد مفید بر گردن رسانه است. رسانه باید نقد تخریب آمیز را از خود در کند و راهی برای نقد اثرگذار پیدا کند.
چیزی که متاسفانه در فوتبال ما وجود دارد ادبیات نادرست در هنگام انتقاد است. شما در نظر بگیرید که متاسفانه ادبیات رایج در بین مدیران فوتبال و کسانی که مسئولیت های بالایی بر گردن دارند به چه شکلی است. بین بعضی از مربیان و بعضی از بازیکنان ادبیاتی حاکم است که این نوع از ادبیات می تواند علیه فوتبال حرکت کند.
*فوتبال؛سومین قطب گردش مالی دنیا
مجید جلالی:
فرض کنیم که ما یک جمع فوتبال نیستیم و در مورد فوتبال هم چیزی نمی دانیم. مثلا همین جمع را در قالب یک جمع سیاسی در نظر بگیریم که در سطح کلان کشور می خواهیم برای فوتبال تصمیم بگیریم.
منتهی دغدغه اصلی ما فوتبال نیست و دغدغه اصلی امنیت اجتماعی، سرگرم کردن مردم و ایجاد شود و نشاط و ایجاد شغل است.
بنابراین باید ببینیم مهمترین چیزی که ما را به این اهداف می رساند چیست؟! در چنین شرایطی می بینیم که در صدر عوامل تاثیرگذار این موقعیت ها فوتبال قرار دارد.
بنابراین ما نباید عنان این فوتبال را از دست خودمان خارج کنیم. این فوتبال که می تواند این همه مزایای اجتماعی داشته باشد باید بتواند در شرایط برعکس هم همین ضرر ها را داشته باشد.
شما ببینید گردش مالی در فوتبال ما شاید یک دهم گردش مالی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیست.
گردش مالی در فوتبال سومین عامل گردش مالی در دنیاست. بر همین اساس اول صنایع تسلیحاتی است، دوم صنایع نفت و سوم صنعت فوتبال است.
این را همه جوامع به آن آگاه هستند و در آن به دنبال استفاده از مزایای آن هستند. با این حال در کشور ما سیاست گذاران می خواهند که مزایا دست خودشان باشد و می گویند غرامتش را هم خودمان می دهیم. اینجا گناه فوتبال و فوتبالیست و فوتبالدوست چیست؟!
ما که اهل فوتبال هستیم می گوییم نمی خواهیم دولت هزینه فوتبال کندو می خواهیم آنها بگذارند فوتبال در اختیار خودش باشد و آن چه را در می آورد خودش خرج کند منتهی طبق قوانین فوتبال.
مثلا اگر چیزی به عنوان حق پخش تلویزیونی وجود دارد، حق پخش را به همه بدهند یا اگر تبلیغات وجود دارد، باشگاه بتواند این کار را انجام دهد.
اگر بلیت فروشی است هر باشگاهی که استادیوم دارد، خودش این کار را انجام دهد.
تمام این راه ها را به روی فوتبال بسته اند و از گردش مالی هم انتقاد می کنند.
این مثل بارانی است که از آسمان می اید. اگر شما برای این باران کانالی از قبل طراحی کنید، وقتی باران از آسمان بیاید خود به خود وارد مجرای اصلی می شود و تبدیل به عامل آبادانی می شود.
اما اگر شما برای آن هیچ اقدامی نکنید همان باران تبدیل به سیل و ویرانی می شود. باز اینجا تفسیر، فوتبالیست و فوتبالدوست نیست. فوتبال امتیازات بزرگی دارد که همه دنیا بر آن واقف هستند.
*قراردادهایی که واقعی نیست
یکی از نکاتی که در مورد مبلغ قرارداد بازیکنان وجود دارد این است که شما قرار دادی با یک باشگاه می بندید اما مسئله اینجاست که به طور طبیعی باشگاه هایی که خیلی طبیعی هستند هم ۲۰ در صد از قرار داد را نمی دهند.
ضمن آنکه بازیکن در زمان عقد قرارداد اصلا برایش مشخص نیست که آن را بگیرد یا نه.
مسئله اینجاست که اغلب هم مبلغ قراردادشان را نمی گیرند و از سوی دیگر باید بالاترین مالیات را بپردازند.
خود این مسائل باعث برخی اقدامات غیر فرهنگی شده است و واکنش های غیر اخلاقی را در پی دارد.
از سوی دیگر چون گردش مالی حساب و کتاب درستی ندارد، افراد سودجو نیز وارد این چرخه شده اند.
فوتبال باید گردش مالی داشته باشد منتهی باید همه چیز آن هدفمند و قانونمند باشد و خوب مدیریت شود که اگر نشود، بروز مشکلات حال حاضر فوتبال ما در آن طبیعی است.
*خصوصیسازی در فوتبال ما غیرممکن است
من در ابتدای صحبت هایم گفتم که ما یک جمع کلان هستیم که می خواهیم برای فوتبال تصمیم بگیریم. این جمع کلان چیزی نیست که دولت بتواند در اداره آن دخالتی داشته باشد.
مثلا ما می گوییم فوتبال خصوصی شود. این اصلا در کشور ما ممکن نیست که فوتبال در کشور ما بتواند خصوصی شود.
اصلا این یک مقوله غیر ممکنی است چرا که اگر روزی قوانین کشور اجازه داد که کانال های خصوصی فعالیت داشته باشند، فوتبال هم می تواند خصوصی باشد اما گر نباشد ما چطور می خواهیم فوتبال را اداره کنیم.
در حال حاضر افراد ثروتمندی هستند که رانت فوتبال را می خواهند. آنها به دنبال هزینه در فوتبال هستند که در جایی دیگر سود آنرا ببرند.
وقتی درآمدهای فوتبال کلا به روی خودش بسته شده است اما آدم های ورزشی که نمی توانیم باشگاه داری کنیم.
شما فرض کنید یک باشگاه داشته باشید اما آیا خودت می توانی بروی و برایش قراردادهای تبلیغاتی ببندی؟ خودت می توانی بلیت فروشی کتنی و آیا حق پخش داری؟
تنها می شود از نظر سازمانی کارهایی در فوتبال انجام داد. ما باید نسخه ای داشته باشیم و بگوییم ما در اینجا چنین مقرراتی داریم و می خواهیم با این شرایط یک فرمول ابداع کنیم و برا ساس فرمول ابداعی خودمان فوتبال را اداره کنیم.
در حال حاضر یک فوتبالیست اجازه این را ندارد که به راحتی در یک برنامه تبلیغاتی شرکت کند.
این در شرایطی است که در همه جای دنیا این اتفاق می افتد. اصلا درآمد تبلیغات بیشتر از درآمد فوتبال است.
پس ببینید قوانین شما را از همه طرف بسته تا به خودش وابسته باشید.
ما باید نسبت به برخی موضوعا واقع بین باشیم. ما می بینیم که در اوج گرانی ها موضوعات فوتبال می تواند همه چیز را تحت الشعاع قرار دهد و این ها امتیازاتی است که فوتبال دارد.
*گناه گردشهای مالی بیحساب به گردن مدیران است
وقتی بازیکن در کنار مدیری می نشیند و به بازیکن می گوید چقدر می خواهی بازیکن می گوید یک میلیارد و چهارصد اما مدیر یک میلیارد و ششصد برایش می نویسد و می گوید برو بازی کن.
به اعتقاد من هر کسی جای این بازیکن باشد همین کار را می کند و در مقابل دوربین تلویزیون می گوید وام ۶۰ میلیونی گرفته ام تا دو ماه از زندگی ام را بگذرانم.
اینجا ایراد از بازیکن است یا مدیری که با این مبالغ بازیکن را خراب می کند. جالب اینجاست که آن مدیر در ابتدای فصل تنها برای انکه تیمش را ببندد آن مبلغ را طی می کند و خودش خوب می داند که هیچوقت آن پول را بازیکنش نمی دهد.
* در این فوتبال موریانهای افتاده و ریز به ریز آن را میخورد
حاج رضایی:
این فریب در فوتبال و ناتوانی در مدیریت ما را به همین سمت و سو می کشاند.
در حال حاضر در یکی از باشگاه های ما ارقام بدهکاری متفاوت است و اکثرا می گویند پول نگرفته ایم. در این فوتبال موریانه ای افتاده و ریز به ریز آن را می خورد که اگر یک تبر آن را می زد ما خوشحال تر بودیم.
بخش مدیریتی ما به جز چند استثنا، بخش توانمندی نیست. خیلی ها مربوط به این حوزه نیستند اما اینکه می گویند مدیر حتما باید فوتبالی باشد را اصلا قبول ندارم.
من معتقدم مدیر باید مدیر باشد. ما قبل و بعد از انقلاب افرادی را داشتیم که سنخیتی با فوتبال نداشتند و فوتبال با آنها اوج گرفته است و آن هم به این دلیل است که آنها اصول را بر مبنی صداقت انجام داده و جلو رفته اند.
من در ده سال گذشته یک کار جدی داشتم و برای آن کار کردم و وقتی از آن باشگاه بیرون آمدم مبلغ کمی طلب داشتم چون در کل قرارداد بالایی نداشتم.
بعد از سه روز دیدم که بازیکنی مبلغ یک میلیارد تومان گرفته است. بادیدن این مسئله تنها گفتم مبلغ ناچیزی که برای یک معلم است خوردن ندارد.
اما به آنها بر نخورد و این حرف در آنها اثری نکرد. باشگاه دیگری بود که پول مربی و بازیکنان فیکس را اول می داد و بازیکنان ذخیره را مدام به دنبال پول می دواند. یعنی احساس می کرد سرمربی و بازیکنان فیکس را باید حفظ کند و بقیه اگر هم نباشند اتفاقی نمی افتد.
یعنی خیلی کارهای زشت در فوتبال ایران حاکم است و بد اخلاقی ها به اندازه ای است که دیگر افراد سالم نمی توانند در آن کار کنند.
بنابراین درست است که اگر مدیری پول بیشتر از درخواست با بازیکن می دهد او هم قبول می کند چون اصولا هیچکسی از پول بدش نمی آید.
مجموعه اینها به جایی می رسد که فوتبال ایران با بداخلاقی وکارهای غیراخلاقی اموراتش را می گذراند.
باشگاهی آمده و خانه ای به بازیکنش به جای طلب داده. بعدا می شنویم آن خانه را نمی خریدند و آن مدیر پول را از باشگاه گرفته و خانه اش را تبدیل به پول کرده است.
همین باعث شده تا فوتبال تبدیل به بنگاه معاملات ملکی شود. در چنیم شرایطی اگر شما بین منافع اینها قرار بگیرید تکه تکه می شوید.
روابط ناسالم و پر از حیله و دغل بازی فوتبال را به این سمت سوق داده و می بینیم که با این شرایط اقتصادی شاهد وجود پول در فوتبال هستیم.
پولی که هست و همیشه حرف از نبود آن است. ما نمی توانیم مستند صحبت کنیم چرا که باید مستنداتی داشته باشیم اما به راحتی می فهیم اتفاقاتی افتاده است.
سندی نداریم اما می دانیم که اتفاقی افتاده است. ما شرایط خاص جامه خودمان را داریم و بنابراین اگر برخی مصداق های اروپایی را مثال می زنیم تنها برای روشن شدن موضوع است و شرایط قابل مقایسه نیست.
ما با یک جریان مواجهیم و به فرد خاصی کاری نداریم. مدیرانی در فوتبال ما آمدند و پول های زیادی را وارد فوتبال کردند اما از آنجایی که نتوانستند پول را مدیریت کنند، مبلغی هنگفت بدهکاری به جا گذاشتند، درآمد بازیکن ها را بالا بردند و علت تنها این بود که مربوط به این حوزه نبودند.
گاهی می بینیم مدیری بیرون قدرتمند است اما وقتی مورد انتقاد قرار می گیرد از قدرت خود برای حذف منتقد استفاه می کند. اینها دامنگیر منتقدین هست.
* وقتی فرزندت را بد تربیت می کنی باید توقع داشته باشی که او بد باشد
مجید جلالی:
بحث در مورد اینها تنها منجر می شود تا اقشار مختلف جامعه در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. در صورتی که همه هم زیاد تقصیرکار نیستند. شما وقتی فرزندت را بد تربیت می کنی باید توقع داشته باشی که او بد باشد.
مسافت طی شده در فوتبال به ۵ قسمت تقسیم می شود. اول راه رفتن است. بازیکنان در خیلی مواقع راه می روند قسمت دوم دویدن های آرام، بعد دویدن های تند و بسیار تند و درنهایت اسپرینت است که اسپرینت ها با حداکثر سرعت است.
یادم می آید زمانی که در پاس بودم این آمار را از خداد عزیزی درآوردم. این مسافت ها در راه رفتن ها و آرام دویدن ها کم بود اما خداد در اسپرینتش آماری که داشت می توانست با بهترین بازیکن های اروپایی برابری کند چرا که او در لحظه همه کار می کرد. خیلی از جاهای بازی او دیده نمی شد اما او در لحظه کاری می کرد که نتیجه جا به جا می شد.
بنابراین قطعا هیچ آماری زیر هفت نیست.
ما در جام باشگاه های آسیا می بینیم که اگر ما امتیازی می گیریم قطعا به حساب توانایی های فیزیکی مان است.
مثلا تیم هایی از قطر می آیند و به ما می بازند. اما می بینیم آنها از نظر کلاس بازی و مالکیت از ما بهتر هستند. ما فقط برده ایم و یا از روی کرنر برده ایم یا از نظر دوندگی های یک به یک ما قوی تر بوده ایم.
ما از نظر قابلیت های فیزیکی رشد خوبی داشته ایم. اما در بخش مالکیت عقب مانده ایم و هیچ پیشرفتی نکرده ایم. ضمانت پیشرفت فوتبال آینده در بخش مالکیت است که ما در آن خوب کار نمی کنیم.
*بیشتر گلهای ما روی ضربات ایستگاهی است
امیر حاج رضایی:
در تکمیل حرف های آقای جلالی باید بگویم که بسیاری از گل های به ثمر رسیده در هفته پایانی لیگ روی ضربات ایستگاهی بود و اصلا در جریان بازی گلی رخ نداد.
استقلال گلش را رو ی ضربه کرنر زد. پنالتی سپاهان که گل نشد و گلی که زده شد، پنالتی پرسپولیس و هر دو گل تراکتورسازی همه از روی ضربات ایستگاهی بود.
همین مسئله من را به یاد صحبت های آقای جلالی پیش از بازی با کره جنوبی انداخت که ایشان می گفتند با در جریان بازی حریف کره ای ها نخواهیم شد. به دلایل مختلف. ما روی آمادگی جسمانی و ضربات ایستگاهی باید به نتیجه برسیم و اتفاقا روی همین مسئله نتیجه گرفتیم.
* شرایط برای پیشرفت تکنیک و مالکیت ها مستلزم پروسه های بالای ده ساله است
مجید جلالی:
متوسط دوندگی ما در سطح بین المللی حدود ۷ کیلومتر است. اینها قابل حل است اما شرایط برای پیشرفت تکنیک و مالکیت ها مستلزم پروسه های بالای ده ساله است.
اگر کی روش بخواهد نسل تیم ملی را تغییر دهد قطعا شرایط برای او مهیا است. من به همراه آقای حاج رضایی در جلسه ای که در سازمان لیگ داشتیم، پیشنهادهایی دادیم که این پیشنهادها کاملا عملیاتی بودند.
ما در آن جلسه بحث ها زیادی کردیم در حال حاضر ۲۱ نفر لیست بزرگسالان تیم ها در لیگ برتر است. پیشنهاد ما این بود که این ۲۱ نفر به ۱۹ نفر برسد. لیگ یک به ۱۸ نفر، لیگ دو به ۱۷ نفر و لیگ سه به ۱۶ نفر برسد.
با همین قانون درصد وسیعی از بازیکنان وارد فوتبال می شوند. آنجا طرح هایی ارائه شد و پیشنهادات خوبی در میان گذاشته شد.
این طرح ها در صورت تصویب به صورت آیین نامه به باشگاه ها ابلاغ می شوند و پس از ابلاغ اجرایی می شوند.
با این حال ما دیگر اطلاعی از شرایط پیشرفت کار نداریم تا دستورالعمل به صورت دقیق تنظیم شود. استنباطی هم که ما از رفتار و صحبت های آقای تاج داشتیم این بود که ایشان مصر هستند تا این قوانین هر چه سریع تر اجرایی شوند.
در این پیشنهادات تعداد زمین های چمن، شرایط بازیکنان خارجی و مسائل مختلفی مطرح شده بود که در صورت اجرایی شدن فواید زیادی برای فوتبال خواهد داشت.
* “درآوردن” مسابقات واژهای که در فوتبال ایران استفاده میشود
امیر حاج رضایی:
اصطلاحی در فوتبال ایران رایج است که به خصوص درباره تیم هایی که گیر میفتند به کار می رود.
آنها دو – سه مربی را می شناسند و می گویند اینها “درمی آورند”.
بنابراین باشگاه ها هر وقت که از نتیجه گرفتنشان ناامید می شوند به جای صبر کردن به این مربی ها رو می آورند.
این مربیان به روش خودشان که من علاقه ای ندارم درباره آنها صحبت کنم کار را برای تیم ها در می آورند.
در فوتبال حاضر اروپا یک مصداق برای این موضوع وجود دارد و آن مویس است. یونایتد در حال حاضر در حال سپری کردن فصل بدون فرگوسن است و شاید اگر هر فرد دیگری هم بود همین می شد.
او در تمامی جام ها نتایج خیلی بدی گرفته و از اغلب رقابت ها حذف شده است. با این حال حداقل چیزی که در ظاهر مشخص است حمایت و پشتیبانی باشگاه منچستر یونایتد از مویس است.
ولی اینجا همیشه می گفتم سپاهان تیمی سازمان محور است اما حالا دیگر این اعتقاد را ندارم چون سه مدیرعامل در یک فصل برای این تیم آمدند و این با شرایط سپاهان در دوره ده ساله مدیریت آقای ساکت کاملا متفاوت است. گاهی یک مدیریت ثبات دارد و نتیجه آن در رقابت های آسیایی مشخص می شود.
از سوی دیگر ذوب آهن به عنوان تیمی که نایب قهرمان آسیا بوده در اثر تعویض های مکرر چه در بازیکن، چه در مربی دچار مشکل می شود.
مثلا در همین راستا سوال من از مسئولان باشگاه ذوب آهن این است که اصلا چرا آقای تقوی را آوردید؟ چرا به مربی که به نسل تحصیل کرده های فوتبال تعلق دارد، فرصت ندادید؟ چرا او را آوردید که ۴-۵ هفته بعد او را برکنار کنید و حالا برای جامعه سوال به وجود آورید؟ بعضی اوقات هم می شود که مدیران برای حفظ صندلی خودشان یک مدیر را در کمال بی انصافی قربانی می کنند.
این درست است که تماشاگر هم باید صاحب فرهنگ و درک باشد و از سکوها به مربی و مدیر فشار وارد نکند. اما من می خواهم بگویم مدیری که تحت فشار تماشاگر مربی اش را تغییر می دهد، اصلا مدیر نیست.
نتیجه این است که در اثر این فشارها و سوء مدیریت ها تنها چند مربی سالم و علم گرا قربانی می شوند و مربیانی که با مبانی غیر اخلاقی سر کار می آیند تبدیل به اسطوره ها می شوند.
این اصلا به نفع فوتبال ما نیست. البته باید بگوییم که این قائده بازی است هر چند که این بازی کثیف و غیراخلاقی باشد. بخشی از مربیان ما این بازی را بلد نیستن و عده ای دیگر که قواعد این بازی را بلد هستند به نتیجه می رسند.
مجید جلالی: با قهرمانی تیمهای سابقم پیش خدای خودم روسفید شدم
در زمان برگزاری بازیهای هفته آخر در خانه بودم و بازی ها را تماشا می کردم. سوت پایان بازی ها که زده شد و فولاد قهرمان شد، اعضای خانواده مدام در صورت من نگاه می کردند. آنها می خواستند بدانند که من چه حسی دارم. اما آنها دیدند که من که لبخند رضایتی بر لب های من است.
به آنها گفتم من به دنبال سهم خواهی نیستم اما من وقتی در خلوت خودم می نشینم با خودم می گویم از آن چیزی که انجام داده ام راضی و آسودهام و حداقل پیش خدای خودم روسفید هستم.
من به مسائل فوتبال وارد هستم و میدانم که مثلا وقتی نام من برای یک تیم طرح میشود، عده ای وسط میآیند که نگذارند. این است که چون میخواهم در این راه مبارزه کنم شرایط را پذیرفته ام.
اینکه قواعد موفقیت در تیم هایی که صاحب تماشاگر باشند،اینطور باشد یکی از معظلات فوتبال است. در تمام دنیا در کشورهایی که صاحب فوتبال هستند، تیم های بزرگشان یک ایدئولوگ فنی هستند. همه فوتبال اسپانیا نگاه می کند تا ببیند بارسلون کارش را چطور شروع و چگونه تمام می کند و اتفاقا از آن پیروی می کنند. این تیم ها الگودهنده به مربیان، بازیکنان و مدیران جوان هستند. اینجا دو تیم مطرح ما نتوانستند این الگوها را ارائه کنند.
در کل یکی از عوامل موفقیت تیم های ما در فوتبال ایران این است که آن تیم بتواند در طول فصل آرامش خودش را حفظ کند. چون قطعا فوتبال اینطور نیست که بتوانیم همه را ببیریم. چالش ها و فراز و نشیب های زیادی در طول فصل هست که اگر تیمی نتواند از سد این چالش ها با موفقیت بگذرد قطعا با مشکل رو به رو می شود. این شرایطی است که در این فصل برای استقلال، پرسپولیس و بیشتر از همه برای تراکتورسازی به وجود آمد.
حاجرضایی: تیم ملی باید بعد از جامجهانی پوست بیندازد
نکته ای که در مورد تفکرات آقای کیروش و تیم ملی وجود دارد این است که در حال حاضر لیگ داخلی در تفکرات سرمربی تیم ملی جایی ندارد. تعداد زیاد لژیونرها و کدهایی که وی می دهد نشان دهنده این موضوع است.
نکته دیگر خانه تکانی تیمملی بعد از مسابقات جامجهانی است. از طرف دیگر نزدیکترین تورنمنت پس از جام جهانی جام ملتهای آسیاست که هنوز مشخص نیست کیروش در این مسابقات همراه تیم ملی باشد یا خیر. ولی من دیدگاه دیگری دارم و آن اینکه لیگ ما آنقدر پویا نیست که بتواند به تیم ملی را پوشش همهجانبه دهد و دلایل آن هم طی این گفتگو مشخص شد.
ما باید پوستاندازی تیم ملی را بعد از جام جهانی ببینیم چرا که در حال حاضر تعداد بازیکنان مسن در تیم ملی ما زیاد است.
جلالی: مربی که به بازیکنان جوان میدان میدهد، اول از همه روی کار خودش ریسک میکند
یک اصل در فوتبال در مورد مربیانی که بازیکنان جوان را بازی می دهند وجود دارد و آن این است که دارد روی کار خودش ریسک می کند. شما چند مربی سراغ دارید که روی کار خودش ریسک کند؟ آن هم مربی که می خواهد تیم خودش را راهی جامجهانی کند.
بنابراین می توان با اطمینان گفت که هر بازینی که حتی به اندازه یک درصد از بازیکن دیگر بهتر باشد، مربی صرف نظر از سن او، ترجیح می دهد تا بازیکن بهتر را به جام جهانی ببرد و این در مقطعی که در آن قرار داریم، طبیعی است و باید از این بابت به او حق داد. پس از آن گردن متولیان فوتبال است که چه انتظاری از مربی و فوتبال کشورشان داشته باشند.