در فاصله ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۵ میلادی میزان تولید علم بشر برابر با تمامی علم و آگاهی انسان از ابتدای خلقت تا ۱۹۷۵ بوده و امروز هر پنج سال علم بشر دو برابر میشود و در آینده نزدیک هر دو سال این اتفاق خواهد افتاد.
در فاصله ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۵ میلادی میزان تولید علم بشر برابر با تمامی علم و آگاهی انسان از ابتدای خلقت تا ۱۹۷۵ بوده و امروز هر پنج سال علم بشر دو برابر میشود و در آینده نزدیک هر دو سال این اتفاق خواهد افتاد.
تهرانیها هم از این چالش فکری مصون نماندند و با گذشت فقط چندین دهه حال که به اعتقادات و تفکرات نیاکان خود که تا همین نزدیکیها حاکم بر جامعه بود بر میخورند، اعجاب خویش را از آن رفتارها و باورها به نمایش میگذارند.
عروسی در تهران قدیم
یکی از اعتقادات تهرانیان قدیم، در بختگشایی دختر، این بود که وقتی پنبه زنی را به خانه میآوردند، و مشغول کار میشد، پس از مدتی که کار میکرد، با تمهیدی از او میخواستند که دست از کار بکشد و برای صرف چای به داخل خانه آید، در این زمان به سرعت دختر دم بخت را میآوردند و به طوری که پنبه زن نبیند، دختر را از میان کمان پنبه زنی عبورش میدادند و اعتقاد داشتند که به زودی زه کمان هنگام کار پنبهزن پاره میشود و به این ترتیب بخت دخترشان هم باز میگردد.
یا عقیده دیگر این که هرگاه قرار بود، قصابی برای کشتن گوسفند نذری به خانه همسایه رود، مادر دختر چادر دخترش را برداشته، نزد قصاب میرفت و از او خواهش میکرد که پس از سر بریدن گوسفند، چادر دختر را از توی روده آن عبور دهد. با این امید که وقتی دختر چادر را سر کرد، به زودی بختش باز شود.
البته دستمزد قصاب هم در این ماموریت جدا از پول یک کله قند با ارزش بوده است.
کارهای زیادی در این زمینه انجام میشد که شرح مفصل همه آنها مدتها زمان میخواهد که امکانش نیست، اما به قدر اشاره شنیدن آنها خالی از لطف نیست. بنابراین فهرست وار اعتقادات تهرانیها را در بخت گشایی دخترشان برمیشماریم:
۱- سرکتاب باز کردن، مادر دختر بی خبر از او نزد رمال و دعانویس میرفت و از وی میخواست برای گشودن بخت دخترش یک سرکتاب باز کند.
۲- تکان دادن سفره عقد بر سر دختر.
۳- بردن دختر به حمام یهودیها و داخل کردن وی در خزینه و پس از خروج از آن حمام دوباره بردن به حمام مسلمانان و شستن او از نجاست حمام یهودی.
۴- گذراندن چادر نماز دختر از روده گوسفند که شرحش گذشت.
۵- پیراهن مراد: تهیه پیراهن مراد از این قرار بود که روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان که روز قتل ابن ملجم است، زنها آرایش میکردند و به مسجد میرفتند (تهرانیها بیشترشان در مسجد شاه تجمع میکردند) و با پارچههایی که از قبل تهیه کرده بودند، در بین دو نماز پیراهن مراد را میدوختند و معتقد بودند که با پوشیدن این پیراهن کلیه حاجات آنها (از جمله بخت گشایی دخترشان) برآورده خواهد شد. اگر کسی این پیراهن را که با پول گدایی دوخته می شد، می پوشید تا سال دیگر حاجت و مرادش برآورده می شد. داستان از این قرار بود که دختران دم بخت از روز اول ماه رمضان دور کوچه و محله ها به راه می افتادند و از مردم گدایی می کردند و شب بیست وهفتم از صبح زود، چرخ خیاطی ها را به مسجد سپهسالار می بردند و با پارچه سفیدی که از آن پول می خریدند بین دو نماز ظهر و مغرب مشغول دوختن پیراهن می شدند و بعد از آن زمان، پیراهن مراد را می پوشیدند.
۶- پلوی عروسی: پیر دخترها، قیمه پلوی میپختند و ته مانده پلوی عروسی را با آن قاطی میکردند و به فقرا میدادند که بختشان باز شود.
۷- حنای سر عروس: از حنای سر عروس به قدر یک فندق برمیداشتند و با رنگ و حنا قاطی میکردند و سر دختر خانه مانده میبستند. مادران از حنای سر عروس در مراسم حنابندان، به اندازه ای کوچک برمی داشتند و با نیت آنکه دختران شان عروس شوند بر سر آنها می مالیدند.
۸- وارونه سر کردن چادر نماز.
۹- سبزه گره زدن که کمابیش امروزه انجام میشود. گره زدن سبزه در روز سیزدهم فروردین از جمله رسومی بود که تمام دختران دم بخت به آن پایبند بودند که حتی امروز نیز دیده می شود. دختران در این روز دو ساقه سبز را به هم هفت گره می زدند و نیت و حاجت شان را بیان می کردند. در هنگام گره زدن نیز دختران دلهره داشتند که مبادا گره پاره شود که در صورت پاره شدن، حاجت شان روا نمی شد.
۱۰- گدایی کردن.
۱۱- توسل به اماکن مقدس مسیحی
۱۲- نذری مولودی. مادران تهرانی نذر می کردند که اگر دخترشان تا سال دیگر شوهر کرد، در ماه ربیع الاول که ماه جشن، سرور، ضیافت و عروسی هاست، جشنی به نام مولودی برای خشنودی حضرت زهرا(س) برپا کنند.
۱۳- باز کردن قفل: دختر و پیرزنی از خویشان قفلی را میبستند و سه، چهار راه دورتر از خانه اش رفته پیرزن از مردی که اسمش محمد یا علی بود، میخواست با کلید قفل را باز کند.
۱۴- آب هفت گری: آبی که مادر دختر یا کس دیگر از هفت دکان که نام شغل شان به «گری» پایان مییافت، میگرفت (آهنگری، سفیدگری، زرگری، شیشه گری، مسگری، ریخته گری و دواتگری) این آبها را در شیشهای جمع میکرد و روز جمعه پس از غسل و دو رکعت نماز واجب آب را با جام باطل سحر بر سرش میریخت.
۱۵- بیرون کردن دختر از خانه.
۱۶- توسل به منار: در پای منار دختر خانه مانده شمع روشن میکرد.
۱۷- توسل به توپ مروارید: استمداد از توپ مروارید برای مردادخواهی، ماجرای معروفی است که خود به تنهایی فضایی را برای حکایت میطلبد. فقط اشاره شود که غیر از بست نشینی متهمین در مجاورت توپ مروارید برای فرار از کیفر سیاسی و جرایم عمومی و موارد دیگر در دوران قاجاریه یکی دیگر از کارکرد اعتقادی توپ مروارید، در میان تهرانیان توسل دختران بدان بود تا با دخیل بستن به آن و عبور از زیر لوله توپ بختشان گشوده شود.توپ مروارید، توپ مفرغ بزرگی روی دو چرخ بر بالای سکویی در میدان توپخانه (سپه سابق) قرار داشت که دختران جهت بخت گشایی از زیر لوله توپ رد می شدند یا رویش سر می خوردند و برخی نیز در کنارش دخیل می بستند و اشعاری را زمزمه می کردند. توپ مروارید ماجراهای دیگری را نیز به خود اختصاص داده بوده که عده ای آن را منتسب به غنایم جنگی نادرشاه می دانستند که از هند به شیراز و سپس به تهران نقل مکان کرده. برخی نیز معتقد بودند این توپ، توپی است که در دوره صفویه، شاهان صفوی از پرتقالی ها غرامت گرفته اند، اما تاریخ ساخت آن توپ که رویش حک شده بود، زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار را نشان می دهد.
۱۸- یکی دیگر از رسمهای تهرانیها در بختگشایی دختران و حاجتروایی، گرداندن دختر خانه مانده به گرد حوضچه پساب دباغخانه بود. این رسم تا دوران پهلوی هم که دباغخانههای تهران از داخل شهر خارج شده بود و به جایه رزمآرا (فدائیان اسلام) حوالی فرحآباد منتقل گردیده بود اعمال میشد.
***
مراسم ازدواج در تهران قدیم
در قدیم الایام، مراسم خواستگاری در تهران دارای رسم و رسوم خاص خود بوده است. آیین ازدواج به این صورت بوده که مادر فردی که تصمیم به ازدواج و همسرگزینی داشته به تنی چند از زنانی که کارشان پرس و جو و یافتن دختر مناسب و مورد نظر است، می سپرد. اگر دختری با شرایط مناسب سراغ دارند به وی معرفی نمایند. پس از مدتی یکی از این زنان دختری را انتخاب و به همراه یک یا چند نفر از زنان خانواده داماد سرزده به خانه او می رفتند تا دختر را ببینند.
دختر دم بخت و مورد نظر مدتی پس از ورود خواستگاران با کاسه ای آب وارد اتاقی که در آنجا خواستگاران نشسته بودند می شد و آب را به آنها تعارف می کرد و کناری می نشست، در این هنگام یکی از زنان خواستگار (که معمولاً مسن تر و با تجربه ترین بود) به نزد دختر رفته و چادر یا چارقد او را کنار میزد و دستی به سرش میکشید و موهایش را جابجا میکرد تا مطمئن شود دختر کم مو یا موهایش عاریتی نباشد. بعد از آن به نحوی زیرکانه از دهان، زیر بغل و بدنش، بو میکشید تا مطمئن شود آن دختر بوی بد نمی دهد.
پس از طی این تشریفات و مورد پسند واقع شدن دختر، خواستگاران به خانه برگشته و آنچه را دیده و مشاهده کرده بودند با جوانی که قصد ازدواج داشت در میان می گذاشتند در صورت موافقت وی، پدر داماد همراه با چند تن از بزرگان و ریش سفیدان فامیل به خانه دختر رفته و به اصطلاح شیرینی می خوردند.
فردای آن روز مادر، خاله، عمه و دیگر اقوام نزدیک داماد برای «بله برون» به خانه عروس رفته و راجع به مهریه و روز عقد و مسائلی از این قبیل صحبت می کردند. پس از چند روز از طرف خانواده داماد هدایایی که در چندین و چند مجمعه قرار داده شده بود به منزل عروس فرستاده می شد که از جمله هدایا می توان به شیرینی و میوه های فصل اشاره داشت.
پس از خواستگاری و پسند طرفین و انجام مراسم «بله برون» قرار خرید وسایل عروس، گذاشته می شد. برای این خرید یک یا دو نفر از خانواده عروس و داماد انتخاب می شدند. معمولاً مادر و خواهر عروس و داماد از جمله کسانی بودند که حق حضور در مراسم خرید را داشتند. لازم به توضیح است این خرید بدون حضور عروس و داماد انجام شده و در عوض نمایندگان آنان به سلیقه خود وسایل مورد نیازشان را خریداری می کردند ضمن اینکه تمامی خرج خریدها به عهده داماد بود.
چند روز قبل از سر گرفتن مراسم عروسی، مراسم جهازبران بود.
برای بردن جهیزیه چند نفر طبق کش به همراه چند قاطر اجیر شده تا جهیزیه عروس را به خانه داماد حمل کنند که عده ای نقاره زن نیز آنها را همراهی و در طول راه به هنرنمایی می پرداختند. قبل از رسیدن این گروه به خانه داماد، چند تن جلوتر به خانه داماد رفته و جاهایی از منزل داماد را که برای سکونت عروس در نظر گرفته شده بود نظافت و به اصطلاح آب و جارو می کردند.
هنگامی که جهیزیه به خانه داماد منتقل می شد فردی از طرف خانواده عروس صورت اسبابی را که آورده بودند به داماد نشان می داد و از وی رسید می گرفت علاوه بر آن دادن انعام به طبق کش ها و نقاره چی ها جزء وظایف داماد محسوب می شد طبق کش ها علاوه بر انعام مزبور اجازه داشتند نقل و پارچه های کف طبق ها را که به منظور تزیین، تدارک دیده شده بود برای خود بردارند. ضمن اینکه وسایل جهیزیه طبق توافقی که قبلاً میان خانواده های عروس و داماد صورت پذیرفته بود تهیه می شد.
منبع: بر گرفته از وبگاه داریوش شهبازی و وبگاه رفیع افتخار