وی افزود: لذا با وجود اینکه انواع دیپلماسی، مثل دیپلماسی عمومی و رسانه ای و حتی دیپلماسی نظامی و دفاعی سخنان بسیاری مطرح است اما دیپلماسی در بعد رسمی آن بیشتر مدنظر قرار میگیرد. لذا در ارتباط با سوی گیریهای نظامی و دفاعی یک کشور یا سازمانهای بین المللی، زمانی که نماینده یک کشور مشخص میشود، در همین حوزه دیپلمات میشود.
مطهرنیا با بیان اینکه براین باورم دیپلماسی را باید «افرازمندی سیاسی» نامید که به تواناییهای مادی و معنوی یک کشور درجهت ارتباط منفعت محورانه و خردمندانه با کشور دیگر ارجاع داده می شود، گفت: اگر این تعریف را قبول کنیم، در این دیپلماسی و در این نگاه هویتا باید به دنبال تنش زدایی باشیم .اساسا هویت سیاسی کاهش تنش ها برای کم کردن هزینه ها در جهت رسیدن به بیشترین منافع است .
وی گفت: اگر این نکته را بپذیریم، باید قبول نماییم که دیپلماسی در درون خود مملو از تنش زدایی است و اگر دیپلماسی به جای تنش زدایی به تنش افزایی روی بیاورد نشان می دهد که کارکرد خود را به خوبی انجام نداده است.
این کارشناس مسائل بین الملل افزود: تند روی در هر کشوری محصول ظاهرگرایی است. ظاهرگرایان درحوزهی مکتب لیبرالیسم، اصالت فرد و آزادی او را به آزادیهای نازل بر خاسته از موجودیت آدمی تنزل می دهند. ظاهرگرایان در ادیان الهی نیز با تعریف ظاهری از اصول بر ظواهر آن تکیه کرده و به این ترتیت اصول ارزشهای دینی را به ظواهر کم هویت ارجاع میدهند ودر پیاده سازی آن افراط می کنند.
مطهرنیا در ادامه با اشاره به اینکه هر جا که ظاهرگرایان سنتی و جدید اندیشه خود را مطرح کردند رادیکالیسم ظهور کرده است عنوان کرد: من رادیکالیسم را محصول برداشت های سطحی و تقلیلی و کم مایه از اندیشه ها و اراء اصیلی می دانم که تابعین را به سوی تندروی در باب این واحد می رساند؛ لذا باید ار منظر فکری ظاهرگرایی و مکتب ظاهرگرایی را در فهم اصول و ارزش های سیاسی از متن به حاشیه راند و با فراهم سازی فضای گفتمانی مناسب در فهم و تفسیر کیفی و مبتنی بر مقتضیات زمانی و مکانی اصول و ارزشهای سیاسی در جامعه را باز تعریف نمود.
وی همچنین در ادامه گفت: سپس با فضاسازی مناسب در این زمینه گروه های تندرو را در استفاده از این معنا فاقد ابزار موثر نمود؛ چرا که ابزار موثر بر آنها تکیه بر مناسبات کشور در دفاع از ظواهر اصول و ارزش های سیاسی است که می تواند توده های آگاه مردم را به خود جذب و آنها را در مسیر رفتارهای تند و خشن قرار داد، پس باید در تودهی مردم فرهنگ سازی انجام داد و یا فرهنگ سازی را از پایین به ثمر نشاند و از سوی دیگر با تجزیه و تحلیل دقیق و عالمانه و هدف مند گزاره های اصولی و ارزشی سیاسی از سوی نخبگان، گوناگونی آنها مشخص کنید تا سره از نا سره را در جناحهای مختلف حزبی و گروهی برای مردم معرفی شوند. در اینجاست که نقش رسانه ها در گستره وسیع آنها در جهت فرهنگ سازی در پایین و پرسمان بالا مشخص می شوند.