در این که تحریف کنندگان نام خلیج فارس، عرض خود می برند و زحمت ما می دارند ، تردیدی نیست اما واقعیت این است که پاسداشت نام خلیج فارس و نیز تثبیت حاکمیت و مالکیت تاریخی ایران بر جزایر سه گانه ، صرفاً با این نامگذاری ها – که در جای خود قابل تقدیرند – محقق نمی شود ، بلکه این مهم ، الزاماتی دارد که مختصر و مفید بدان می پردازیم:
۱ – مهم ترین اقدام ، تلاش برای آبادانی جنوب کشور و جزایر خلیج فارس است. تجربه موفق دوبی و دوحه نشان می دهد که منطقه خلیج فارس استعداد شکوفایی اقتصادی را دارد و می توان با تدبیر و برنامه ریزی و صد البته با دور شدن از شعارزدگی ، کل سواحل و جزایر خلیج فارس ، تنگه هرمز و دریای عمان را رونق داد و سرمایه های خارجی را بدان جذب کرد. بی تردید شکوفایی اقتصاد ملی در خلیج فارس ، مترادف با رونق اقتصادی در کل کشور خواهد بود.
این که مدام نام خلیج فارس را فریاد بزنیم و برایش همایش بگیریم و سرود بخوانیم و مقاله بنویسیم و در همان حال ، ساکنان سواحل شمالی خلیج فارس ، با حسرت به زندگی سواحل جنوبی آن بنگرند، روایتگر تعارضی است که بین حرف و عمل ما وجود دارد.
زمانی در دولت قبل وعده دادند که جزیره بوموسی تبدیل به منطقه آزاد گردشگری خواهد شد و چه امیدها که در ایران شکل نگرفت! اما متأسفانه این وعده در حد حرف ماند. حتی مقامات سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفته بودند تورهای گردشگری جزیره را برقرار خواهند کرد، اما این اتفاق ساده هم نیفتاد. یا زمانی گفتند که احداث پل خلیج فارس را برای اتصال قشم به ساحل کلید می زنند اما این اتفاق که می توانست تحولی در اقتصاد کل کشور باشد را هنوز که هنوز است به تأخیر می اندازند.
این یک گزاره جدی است که لابی متصل به کشورهای عربی جنوب خلیج فارس در ایران فعال است و می کوشد در هر پروژه ای که می تواند ایران بر کشورهای عربی منطقه برتری ببخشد، ایجاد اخلال کند کما این که در سال های گذشته، شاهد کندی نامتعارف و حتی توقف در فازهای پارس جنوبی بوده ایم و نتیجه اش نیز این شده است که قطر در برداشت از میدان گازی مشترک با ایران ، دست برتر را داشته باشد.
فراموش نکنیم که کشورهای عربی جنوب خلیج فارس بعد از آن مدعی نام جعلی شدند که بر اثر سیاست های اقتصادی هوشمندانه شان ، به رونق اقتصادی رسیدند و الّا اماراتی که تا چند دهه پیش ، حتی برای آب آشامیدنی اش ، چشم به راه لنج های ایرانی بود، هرگز قادر نبود چنین ادعاهایی را مطرح کند.
۲ – یکی از دلایلی که باعث شد کشورهای عربی جنوب خلیج فارس جرأت کنند و دست به تحریف بزنند این بود که روابط ایران با جهان را تیره یافتند و خواستند از آب گل آلود ماهی بگیرند. یکی از راهبردهایی که می تواند در تقویت نام تاریخی خلیج فارس و مالکیت ایران بر جزایر سه گانه بسیار مؤثر باشد ، اصلاح رابطه ایران با جهان است. بدیهی است اگر بهبود روابط بین المللی محقق شود، بسیاری از محاسبات تحریف کنندگان و مدعیان به هم می خورد و صدایشان را پایین خواهند آورد.
۳ – در پروسه اصلاح روابط با جهان ، بهبود رابطه با کشورهای جنوب خلیج فارس نیز باید به طور خاص دیده شود. واقعیت این است که اکثر مردمان عرب ، عمدتاً دنبال تنش نیستند و به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس به دنبال مصالحه و تعامل اند. اتفاقاً پیشرفت های اقتصادی شان نیز که در سال های اخیر رخ داده ، ریشه در همین روحیه دارد و الّا اگر می خواستند شعارهای تند دهند و با این و آن گلاویز شوند، همچنان بادیه نشین بودند. اختلافاتی هم که با ایران دارند، عمدتاً بازخورد اختلافات ایران و غرب است و البته جوگیری برخی حاکمان عرب و نیز برخی شعارهای تندروانه ما هم در این میان بی اثر نبوده است.