* آقا فرشید از ترکیه برگشتی؟
– بله. یک هفته آنجا بودم و چند روز پیش برگشتم.
* باز هم در همان آکادمی معروف بودی؟
– دقیقا. این برای دومین بار طی دو ماه اخیر بود که به این آکادمی میرفتم. جایی که بازیکنان گالاتاسرای و فنرباغچه هم در آن حضور مییابند. در پیشرفته بودن این آکادمی، همین قدر بدانید که دروگبا هم به آنجا میرود. دستگاههای مدرن، مربیان به روز و با دانش در دو زمینه بدنسازی و تغذیه در این آکادمی یک مجموعه عالی و فوقالعاده ساخته. به هر حال من که خیلی استفاده کردم.
* لابد هزینهاش هم زیاد است. درست است؟
– وحشتناک! چه جوری بگویم. روزی حداقل ۳۰۰، ۴۰۰ هزار تومان هزینه میشود. هر چند من معتقدم میارزد. ۵۰ میلیون تومان برای بدنت و سلامتیات خرج میکنی تا یک میلیارد تومان در بیاوری. من در تراکتور هم که بودم یک بدنساز خصوصی داشتم که هفتهای سه جلسه با او کار میکردم. همه میدانند که فرشید طالبی چقدر به بحث بدنسازی و تغذیه ورزشی علاقهمند است.
* برسیم به تراکتور. برای ماندن مذاکره کردی؟
– هیچی! به خدا دروغ نمیگویم. به من زنگ زدند اما گفتم فقط با آدمهای حرفهای حرف می زنم. تیم را قهرمان کردیم آخرش گفتند ۱۵ درصد جریمهاید! هنوز طلب بچه ها را تسویه نکردهاند. باور کنید دیگر بدم میآید در این موارد حرف بزنم. واقعا خسته شدهام. پاداش ما بابت قهرمانی پس از ۴۴ سال این رفتار بود؟ بحثم فقط پول نیست. نحوه برخورد است. واقعا نمیدانم چه بگویم.
* یعنی نمیخواهی برای فصل بعد تصمیم بگیری؟
– باور کنید در شرایط فعلی فوتبالم برایم در اولویت نیست. از پدیده و استقلال پیشنهاد میلیاردی داشتم اما جوابی ندادم. از ذوبآهن تماس گرفتند پاسخ قاطعی ندادم. میخواهم فعلا آرامش داشته باشم. غیبتم در جامجهانی هم اذیتم کرد.
* امید زیادی داشتی به حضور در جامجهانی؟
– من به همه افتخارات در فوتبال رسیدهام. بهترین مدافع آسیا شدهام، دومین بازیکن سال آسیا بودهام. ۹ قهرمانی در ایران دارم و رکورددار هستم. فقط میخواستم جامجهانی را هم تجربه کنم. به این ماه عزیز اگر ۲۰۰ روز در تبریز بودم ۴۰۰ جلسه تمرین کردم. با همه وجودم کار کردم که به تیمملی برسم و بروم برزیل. نشد دیگر.
* فکر میکنی چرا؟
– آن آسیبدیدگی بد هنگام که سه هفته مرا عقبم انداخت. نشد که در لیگ آسیا بازی کنم. بعد از عید نه توانستم به تراکتور کمک کنم و نه به تیمملی برسم، یادم میآید که قبل از عید به تهران آمده بودیم برای بازی. مربی گلرهای تیمملی که دستیار و دوست کیروش بود به من گفت شرایطت خیلی خوب شده! عین همین جمله را گفت. به هر حال بعضی چیزها دست تو نیست دیگر!
* حالا کی برای فصل بعد تصمیم میگیری؟
– واقعا نمیدانم. باور کنید از آدمهایش حالم بد میشود!
* در تبریز به تو بد کردند؟
– بحث تبریز نیست. در ذوبآهن کم زجر کشیدم؟ به خاطر شرایط تیم قید کره و ژاپن و قطر را زدم. محمدرضا خلعتبری گذاشت و رفت. گفت دینم را به ذوبآهن ادا کردهام. راست هم میگفت. اما من ماندم. در فصلی که باید سه میلیارد تومان میگرفتم می دانید چقدر گرفتم.
* چقدر؟
– ۲۰۰ میلیون! در مورد همین سپاهان که تا به حال سکوت کردهام نمیدانید با من چه کردند.
* چه کردند؟
– نمیدانم باید بگویم یا نه. اهل این حرفها نبودم اما دلم آتش میگیرد. آقای رحیمی همه جا نشست و گفت فرشید با غیرتترین و حرفهایترین بازیکن است که دیدهام. اما ببینید با من چه کرد. رفتهام پولم را بگیرم میگویند سندت در باشگاه گم شده!
* کدام سند؟
– ببینید همان زمان هم میگفتند که سقف قراردادها رعایت نشده. باشگاه علاوه بر قراردادی که ما امضا کردیم یک چک داد بابت مازاد آن رقم. من هم قرارداد را امضا کردم و چک را گرفتم. حالا میگویند سندی بابت آن چک در باشگاه نیست و پولم را نمیدهند.
* چقدر بوده؟
– حدود ۲۰۰ میلیون تومان.
* حالا واقعا سند گم شده یا …
– در باشگاهی که یک پرکاه و یک تار مو در آن گم نمیشود و همه چیز حساب و کتاب دارد مگر میشود که چنین سندی نیست و نابود شود؟ وکیلم رفته باشگاه، آقای خلیلیان میگوید ما فرشید را قبول داریم. همه جوره. سند بیاورد پولش را تمام و کمال بدهیم. چیزهایی در این باشگاهها دیدهام. این هم جناب رحیمی. راه میرفت و میگفت فرشید با غیرت است و چه و چه. این هم جوابم؟! همین رفتارها باعث شد که فروردین دو سال قبل به خلعتبری گفتم دیگر در سپاهان نمیمانم. به من گفت هیچ کس از شرایط خوب سپاهان نمیگذرد. اما دید که من رفتم! به چه قیمتی میماندم؟! الان که اینها را میگویم بغض دارم. در این سالها از لیگ آزادگان تا اینجا که دو بار بازیکن اخلاق فوتبال ایران شدهام فقط خدا را داشتم. هر کس به ما رسید یک تکه از ما کند!
* در تراکتور چطور؟
– صد برابر بدتر! حالم بد میشود از شرایط بگویم. آدمهایی که برای ۹۰ دقیقه بازی کردن دست به چه کارهایی که نمیزدند! مجید جلالی میگفت فرشید را با یک کوه طلا عوض نمیکنم. همان موقع که صحبت رفتن من به استقلال در نیم فصل بود اینها را میگفت. بعد بیا و ببین چه پاچهخواریها بود و چه زیرآب زنیها! بگذریم. اگر بخواهم حرف بزنم که خیلی چیزها را باید بگویم.
* از اوضاع باشگاه تراکتور خبرداری؟
– نه واقعا. فقط میگویم که باشگاه مسیری غیرحرفهای را در پیش گرفته. شک نکنید! این نحوه برخورد با بزرگان و ستارههای تیم تاسف برانگیز است. البته باشگاه حق دارد همه بازیکنانش را ۱۹ ساله و ۱۸ ساله بگیرد. به هیچ کس هم ربطی ندارد. مثل پارسال که سیاست این بود همه ما ستارهها جمع شویم تا تیم قهرمان شود. که خدا را شکر قهرمان هم شد. حالا هم سیاست باشگاه این است. اما من میگویم بعد از آن قهرمانی نمیشد با متانت با بازیکنان خداحافظی کرد؟ یک تشکر میکردند و می گفتند به سلامت! اما به جایش ۱۵ درصد جریمه شدیم!
* همه بچهها از جریمه ناراحت هستند.
– بله. حق دارند. شاید با این حرکت باشگاه ۱٫۵ میلیارد جلو بیفتد و پولش زنده شود اما آیا اعتبارش مخدوش نمیشود؟
* با رسول حرف نزدی؟
– نه! من شرمنده مرزبان و قلعه نویی شدم. در شرایطی نیستم که با هیچ سرمربی حرف بزنم. فقط میدانم که بار سنگینی بر دوش او افتاده. بار انتظارات بحق هواداران. آرزو میکنم موفق باشد.
* و سئوال آخر. تو که با جلالی و تونی کار کردی معتقدی کیفیت فنی کدامشان بهتر بود؟
– فقط میگویم که نه جلالی برای تراکتور ساخته شده بود نه تراکتور برای جلالی. ایشان متین و با شخصیت است اما مال آن جو نبود. تونی اما یک تمرین دهنده بینظیر بود. فوقالعاده، اتفاقا او ساخته شده برای جو پرشوری مثل تراکتور و تبریز. به هر حال از هر دوی این مربیان چیزهای زیادی یاد گرفتم و در کتابچه خاطراتم نوشتم!