او پس از گذراندن دورههای آموزش نظامی و دریافت درجه ستوان دومی از آنجا که علاقه وافری به آموختن فن خلبانی داشت داوطلبانه به نیروی هوایی پیوست، نوژه در مدت خدمتش توانست خدمات شایان توجهی در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایفا نماید و عاقبت نیز به عنوان اولین شهید نیروی هوایی در تاریخ ۲۶ مرداد۵۹ در غائله پاوه به شهادت رسید. اما آنچه امروز از نام او مانده است به دلیل سهلانگاری ما یادآور کودتایی است که به اشتباه نوژه میخوانیمش. از این رو در هجدهم تیرماه، سالگرد کودتای نقاب (که اغلب با نام نوژه شناخته میشود) گذری بر زندگی این شهید از زبان همرزمش امیر سیاوش مشیری داریم. خلبان بازنشستهای که میگوید: نگویید کودتای نوژه، همرزمم یک شهید بود، نه کودتاچی.
برای شروع خودتان را معرفی کنید.
من سرتیپ دوم خلبان سیاوش مشیری، متولد ۱۳۳۲ هستم که بعد از استخدام در نیروی هوایی و گذراندن دوره خلبانی در سال ۱۳۵۶ در مراجعت به کشور به عنوان خلبان هواپیمای فانتوم اف ۴ انتخاب شدم. سپس در اواسط ۱۳۵۷ برای انجام مأموریت عازم پایگاه هوایی همدان شدم که کمتر از دو سال جنگ تحمیلی آغاز شد و پیش از آغاز دفاع مقدس هم که آشناییام با شهید نوژه رقم خورده بود.
از نحوه آشناییتان با شهید نوژه بگویید، این دوستی چگونه شکل گرفت؟
من در سال ۱۳۵۷ که وارد پایگاه شکاری همدان شدم به عنوان مدیر عملیات این پایگاه خدمت میکردم. شهید نوژه هم که در یک کلام، انسانی معتقد، مودب، موجه و مهربان بود، بعد از پیروزی انقلاب و تحولاتی که در پایگاه انجام گرفت به معاونت عملیات پایگاه منصوب شد. دوستیمان نیز از همان جا رقم خورد. ایشان برخورد بسیار خوبی با نیروها داشت، بسیاری از همکاران مجذوب شخصیتش شده بودند. محمد اهل کار و فعالیت بود. البته اولین دیدار من با ایشان به قبل از پیروزی انقلاب باز میگردد.
خاطره دیدار من با ایشان مربوط به زمانی میشود که از مرخصی به پایگاه برگشته بودم. مقداری موهای سرم از حد متعارف سازمانی بلندتر شده بود و طبق عرف سازمانی ایراد گرفتند. برای رسیدگی من را به شهید محمد نوژه، معرفی کردند. من هم آمدم پیش شهید نوژه ایشان به من گفتند: «آقای مشیری الان لازم نیست کاری کنید، وقتی به خانه رفتید موهایتان را کوتاه کنید تا من فردا ببینم.» من هم گفتم: «چشم».
حرکت و برخورد ایشان خیلی به دل من نشست. بعدها تلاش کردم که ایشان را بهتر بشناسم. بعد از انقلاب شهید محمد نوژه همواره در صف اول پروازها بود و در درگیریهای کردستان بسیار بیتابی میکرد. میگفت که چرا باید عناصری از عراق بیایند و وارد خاک کشور ما بشوند و درگیری ایجاد کرده و مردم را به شهادت برسانند. در حالی که ما محدود باشیم و کاری انجام ندهیم.
مایلیم از مجاهدتهای شهید نوژه به عنوان اولین شهید نیروی هوایی و مسئولیتها و مجاهدتهایش بیشتر بدانیم.
فرماندهی گردان یکم و گردان ۳۱ پایگاه سوم شکاری، رئیس شعبه عملیات مشترک، معاون عملیاتی پایگاه ششم شکاری، معاون دایره عملیات و افسر ستاد عملیاتی پایگاه از جمله مسئولیتهای شهید نوژه بود. ایشان مأموریتهای زیادی را در طول خدمتش انجام داد و در آخرین مأموریتی که طی فرمان امامخمینی(ره) در کمک به نیروهای دکتر مصطفی چمران در سرکوب ضدانقلاب و تجزیهطلبان در پاوه انجام داد به شهادت رسید. وقتی یاد شخصیت بزرگوار این شهید و ویژگی اخلاقیاش میافتم تنها یک ویژگی بیش از هر چیزی در ذهنم متبادر میشود که ایشان یک انسانی بود تشنه اسلام و حرکت اسلامی، از زمانی که حرکت نهضت اسلامی آغاز شد شاید ظاهری آرام داشت اما در درونش غوغایی بود و سر از پا نمیشناخت.
زمانی که شهید مصطفی چمران وزیر دفاع بودند، از پایگاه ما بازدیدی داشتند، شهید محمد نوژه مبهوت و مجذوب شخصیت دکتر چمران شده بود و همیشه میگفت: «انسان لذت میبرد که با این افراد انقلابی کار کند.» خود محمد هم شخصیتی انقلابی و مردمدوست داشت. همواره به اصول دینی پایبند بود و حتی قبل از پیروزی انقلاب هم همواره روزه میگرفت و تمام تلاشش این بود که از فعالیتهای مذهبیاش کاسته نشود.
از نحوه شهادت محمد نوژه برایمان بگویید.
۲۵ مرداد ماه ۱۳۵۸ خلبان محمد نوژه به همراه ستوان یکم خلبان بشیر موسوی (کابین عقب) به جهت پشتیبانی از بالگردهای نیروی زمینی ارتش و ستون اعزامی کرمانشاه به پاوه اعزام شده بودند که در حین انجام گشتهای هوایی، جنگندهشان مورد اصابت آتشبار عناصر ضدانقلاب قرار گرفته و هواپیمایشان به کوه اصابت میکند. هر دوی این عزیزان در همین واقعه به شهادت میرسد. آن روز که در ایام ماه مبارک رمضان قرار داشتیم، خلبان محمد نوژه و کمکش شهید بشیر موسوی با خون خویش افطار کردند.
صغری خیلفرهنگ / منبع : روزنامه جوان