امیرعلی دانایی از مدلینگ و مانکن بودن و بازیگری اش در سینما می گوید
امیرعلی دانایی بازیگری است که تصویر او را ابتدا در بیلبوردهای تبلیغاتی اجناس تجاری می دیدیم و حالا در پوسترهای چسبیده به در ورودی سالن های سینما. او مانکن بود و از جایی به بعد تصمیم گرفت با فاصله گرفتن از کار مدلینگ، بازیگری را تجربه کند. با یک سریال تاریخی شروع کرد و حالا تنها برای کارگردانان مطرح سینما بازی می کند. به بهانه اکران «اشباح» با او گفت و گویی داشتیم که پیش روی شماست:
*نزدیک به ۱۰ سال است که وارد عرصه بازیگری شده اید، اما کارنامه شلوغی ندارید.
-من مانکن ایکات بودم و ابتدا با «کلاه پهلوی» شروع کردم و در میانه آن بود که «سه درجه تب» را هم بازی کردم. بعد هم در «آذر، پرویز، شهدخت و دیگران» بازی کردم و آخر «اشباح».
*در این میان سری هم به دنیای تئاتر زدید.
-بله دو تئاتر بازی کردم و هر دو را ایوب آقاخانی کارگردانی کرد. «رویاهای رام نشده» و «نام همه مصلوبان عیسی است». در این تجربه ها بسیار آموختم و مشتاقم باز هم از فرصت های این چنینی استفاده کنم.
*اصلا چطور شد که خواستید به سینما وارد شوید؟
-ببینید، زمانی به طور جدی تر کار مدلینگ را دنبال می کردم و برای مثال با مسواک رویال که تبلیغات بسیار وسیعی در سطح ایران داشت، عکس من تا مدت ها روی بیلبوردهای متعدد آن دیده می شد. بدیهی است که این دیده شدن ها را هر کسی دوست دارد و من هم مدت ها بود دوست داشتم به سینما وارد شوم، اما نه با هر فیلمی. مواردی وجود داشت که برایم خیلی مهم بود، مثلا می خواستم یک کار حرفه ای و سالم را شروع کنم و اینطور نباشد که مثل برخی دیگر پول بدهم و بازی کنم. نقش اول بودن برایم اهمیت داشت. می خواستم خوب کار کنم و پول هم بگیرم.
*چطور شد که داریوش مهرجویی شما را برای «اشباح» انتخاب کرد؟
-آشنایی من با مهرجویی به «سنتوری» بر می گردد. آقای شریفی نیا مرا به ایشان معرفی کرده بود. قرار بود نقش رادان را بازی کنم، اما یک کاراکتر معتاد چیزی نبود که من در آن زمان بتوانم از عهده اش بر بیایم. سه ماه بعد توسط آقای شریفی نیا به آقای دری معرفی شدم. ایشان یک ساعت مرا دید و با من حرف زد. بعد یک کت و شلوار پوشیدم تا در شمایل یک مرد کلاسیک هم دیده شوم و بعد برای نقش اول سریال «کلاه پهلوی» انتخاب شدم.
*با توجه به اینکه در زمینه بازیگری آموزش آکادمیک نداشته اید، برای نزدیک شدن به نقش چه می کنید؟
-همه کاراکترها از همه بازیگرها فاصله دارند چون هر کسی فقط خودش است. فرخ باستانی در سریال تاریخی «کلاه پهلوی» از من دور بود، همانطور که پسر بیمار و مریض احوال «اشباح» از من فاصله داشت. اما تلاش کردم به نقشم نزدیک شوم با اینکه تا پیش از بازیگر شدنم هرگز دوربین سینما و تلویزیون را از نزدیک هم ندیده بودم. کاراکتر فیلم اشباح کاملا متفاوت با من است و آن پسر شوخ و شنگ فیلم افخمی نیز چندان شبیه من نیست. من چند نقش بازی کردم که حتی دو موردشان هم به هم شبیه نیست.
*شما در ادامه خیلی حساب شده پیش رفتید. این موضوع در گزیده کار بودن تان مشهود است.
-من برای کارم یک هدف گذاری داشتم که به آن هم پایبند بودم. یعنی تا دو سال و نیم که در اختیار شرکت ایکات بودم، کار جدیدی را قبول نکردم چون هیچ کدام نقش اول نبود.
*آن شخصیت شق و رق سریال تاریخی هم با توجه به مدلینگ بودن شما، به شما نزدیک نبود؟
-«کلاه پهلوی» به خاطر مدت زمان طولانی تولید برای همه بازیگرانش یک تجربه خیلی خاص بود و فکر می کنم همه ما به شکل عجیبی با نقش هایمان یکی شدیم، اما شبیه من نبود. البته بدیهی است هر بازیگری پس از اتمام یک تجربه بازیگری، بخش هایی از وجود کاراکترش را هم با خود ببرد.
*در ادامه کارتان هیچ وقت نخواستید بازیگری را به طور آزاد در کلاس های موجود فرا بگیرید تا نواقص احتمالی برطرف شود؟
– من در اولین تجربه بازیگری ام نزدیک به ۵۰۰۰ پلان بازی کردم و جلوی بزرگ ترین بازیگران سینما و تلویزیون ظاهر شدم. هیچ کلاس بازیگری وجود ندارد که چنین تجربه ای را به بازیگر بدهد. «کلاه پهلوی» برای من اینگونه بود که شما دیپلم بگیرید و بروید دانشگاه آکسفورد درس بخوانید. البته بر ارتقاء سطح کیفی برای همه بازیگران تأکید دارم، اما این مهم لزوما با کلاس آموزشی محقق نمی شود و علاوه بر تجربه های عملی می توان از مطالعه بهره گرفت. من خودم بعد از «کلاه پهلوی» تصور می کردم که خیلی کامل شده ام اما بازی در تئاتر به من نشان داد هنوز چیزهای زیادی برای آموختن وجود دارد. ضمن اینکه فیلم و تئاتر دیدن هم باید به طور مداوم در کار ما وجود داشته باشد.
گفت و گو با امیرعلی دانایی
*همچنان کار مدلینگ را هم دنبال می کنید؟
-بله پیشنهادهایی دارم. البته در ایران کارهای تبلیغاتی برای چهره های شناخته شده ممنوع است.
*و با توجه به اینکه همیشه عادت به آراسته بودن دارید نقش هایی را که ممکن است ظاهر شما را بهم بریزد، قبول می کنید؟
-بله قطعا استقبال می کنم.
*اما با توجه به ذهنیت مخاطب از شما این یک ریسک است.
-من مشکلی با ریسک کردن در این زمینه ندارم. در سینما متأسفانه بیشتر از اینکه بخواهند دستت را بگیرند به دنبال تخریب کردن هستند. حتی اگر نقش سختی به من پیشنهاد شود از هیچ تلاشی دریغ نمی کنم برای آنکه خودم را با آن هماهنگ کنم. من از ریسک کردن نمی ترسم، اما نتیجه بخش بودن چیزی است که به مسائل زیادی بستگی دارد. کارگردانی و تدوین مسائل مهمی هستند که کار بازیگر را تحت الشعاع قرار می دهند. به همین دلیل هم حتی وقتی داری با بزرگ ترین کارگردان ها کار می کنی، باز هم با یک هندوانه در بسته طرف هستی.
*فیلم مهرجویی را با مردم دیده اید؟ درباره بازخوردهای آن چه نظری دارید؟
-فیلم را با مردم دیده ام و درباره «اشباح» باید موضوع مهمی را عنوان کنم. من دقیقا بر اساس چیزی که آقای مهرجویی از من خواست بازی کردم. او بعد از هر پلان تشویقم می کرد و بارها پیش آمد که مرا بغل کرد. می خواهم بگویم در برخورد با یک فیلم سلیقه ها تا حد زیادی دخیل است و یک فیلم می تواند مخالفان و موافقان متعددی داشته باشد. برای من کار کردن با مهرجویی فرا تر از بازی کردن در یک فیلم است.
اگر بعد از اتمام «کلاه پهلوی» کمتر در فیلم دیگری ظاهر شدم، دلیلش این نبود که پیشنهاد نداشتم. می خواستم با بزرگان کار کنم و جالب است بدانید مهرجویی مرا تنها با دیدن یک عکس انتخاب کرد. آقای افخمی هم بعد از نمایش «نام همه مصلوبان عیسی است» مرا پسندید. نتیجه یک فیلم همیشه نسبی است و من راضی هستم. مهرجویی فیلسوف سینمای ایران است و دو ماه بودن در کنار او برای من ارزش زیادی داشت.
*قرار است در ادامه نیز تنها نقش های اول را بازی کنید؟
-من نقش یک را ترجیح می دهم، اما کارگردان و فیلمنامه هم مهم است. من برای بهروز افخمی نقش ۲ را بازی کردم چون کاراکترهای اصلی این داستان سن شان بالا بود و حتی نقش خودم هم به میزان قابل توجهی بیشتر از خودم سن داشت، اما بعد از انتخاب شدن من سن و سالش را پایین آورد. وقتی نقش یک سریالی تاریخی و مهم را بازی کرده ام، وقتی در فیلم مهرجویی نقش اول را به من داده اند، طبیعی است که بخواهم در این جایگاه باقی بمانم.
*شما در این مدت مدیوم های مختلف بازیگری را تجربه کرده اید. کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
-همه را دوست دارم، البته سینما ترجیح امروز من است. زمان زیادی را در تلویزیون صرف کردم. «کلاه پهلوی» را دوست دارم اما هفت سال از عمر همه ما را گرفت و باعث شد از سایر فرصت هایی که می توانستیم داشته باشیم دور بمانیم.
*این روزها مشغول به چه کاری هستید؟
-چند پیشنهاد سینمایی دارم که در دست بررسی است. ملاک انتخابم نیز فیلمنامه و کارگردان است. اساسا همه ژانرها را دوست دارم که تجربه کنم، اگر همه چیز سر جای خودش باشد.
*حرفی باقی مانده که بخواهید بگویید؟
-حالا که به عقب بر می گردم می بینم خیلی از آرزوهایی که داشته ام رویایی بوده اما الان به همه شان دست پیدا کرده ام. پول و پارتی نگذاشتم وسط، تنها از خدا کمک خواستم. امیدوارم بعد از این هم بتوانم نظر مخاطب را جلب کنم. من مانکن بودم و به سینما وارد شدم و یاد گرفتن بازیگری موضوع مهمی بود. می شد کارهای سطح پایینی انتخاب کرد و به سرعت شهرتی به دست آورد، اما من می خواستم درست قدم بردارم. به جای پول در آوردن از تلویزیون و سینما رفتم تئاتر بازی کردم تا کار یاد بگیرم و از این روند راضی ام.
بانی فیلم