بانک ورزش- رسول بهروش
در راستای انتشار فهرست قراردادها، باشگاه پرسپولیس هم لیست دستمزد بازیکنان و مربیانش را برای لیگ چهاردهم اعلام کرد. بر این اساس روشن شد در این تیم هیچکس برای فصل بعد قرارداد میلیاردی ندارد، البته غیر از علی دایی که به سلامتی قرار است دو میلیارد و یکصد میلیون تومان وجه رایج مملکتی را به عنوان دستمزدش بردارد! افشای دریافتی دایی برای لیگ چهاردهم، حالا موجی از واکنشها را به دنبال آورده است. درست در روزهایی که حرف از صرفهجویی و کاهش اعتبارات در فوتبال ایران به میان آمده، علی دایی نه تنها رقم خوفناک قراردادش را تعدیل نکرده، بلکه قرار است نسبت به سال گذشته بیشتر از ۲۰درصد هم افزایش دستمزد داشته باشد! مقایسه فهرست پارسال و امسال پرسپولیسیها نشان میدهد خیلی از بازیکنان این تیم حداقل در «ظاهر» به باشگاه تخفیف دادهاند، اما شهریار گویا اهل این حرفها نیست؛ او پولش را میخواهد، تا ریال آخر، ظاهر و باطن هم ندارد!
همه میدانند که قرارداد دایی با پرسپولیس در دوران محمد رویانیان بسته شده و ربطی به مدیریت جدید ندارد. چه بسا اصلا دلیل آشتی شهریار و سردار بعد از آن دعوای تاریخی، انعقاد همین قرارداد چرب و شگفتانگیز بوده باشد. به هرحال متوسط دریافتی بیش از دو میلیارد تومان در سال میتواند ریش و ریشه را به هم پیوند بدهد و سوءتفاهمات را از بین ببرد! بر همین اساس دایی حق دارد دستمزدش را مطابق با آنچه به ثبت رسیده دریافت کند، اما آیا «عرف» هم او را همین قدر محق میداند؟ بعید به نظر میرسد.
شهریار امروز باید از خودش بپرسد آیا واقعا سزاوار دریافت دستمزدی بیشتر از ۹ مربی حاضر در جامجهانی هست؟ آیا او شایستگی آن را دارد که از سرمربی تیمی مثل پرتغال بیشتر پول بگیرد یا حقوقش دو برابر سرمربی شگفتانگیز مکزیک باشد؟ از علی دایی که علاقه حیرتآوری به اصطلاح «کجای دنیا» دارد باید پرسید کجای دنیا ممکن است گرانترین بازیکن یک تیم، دستمزدش حتی نصف سرمربی هم نباشد؟ شهریار امسال قرار است پولی بگیرد که حتی معادل دلاریاش هم برای یک مربی در لیگ ایران سرسامآور و مطلقا غیرقابل پذیرش به نظر میرسد، چه برسد به او که در همین خاک زندگی میکند، مخارجش به ریال است و عوایدش هم با همین واحد پول باید سنجیده شود.
سالهای نه چندان دور وقتی پرسپولیس و استقلال قصد داشتند مثلا بازیکنی به ارزش ۲۰۰هزار تومان جذب کنند، به او وعده دستمزد پنج میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی میدادند، اما هنگام عقد قرارداد همان ۲۰۰هزار تومان را همراه با یک پیراهن قرمز و آبی روی میز میگذاشتند تا او متوجه ارزش لباس تیمش بشود. اینها افسانه نیستند، به تاریخ منقضی شده هم تعلق ندارند. وقتی همین امروز در قلب اروپا یکی مثل زیدان نیمی از مبلغ پیشنهادی رئال مادرید را داوطلبانه میبخشد، معلوم است که هنوز بازار وفاداری رونق دارد. علی دایی اما نه تنها حاضر به عدول از توقعاتش به خاطر پرسپولیس نیست، بلکه ظاهرا از استیصال این تیم نیز نهایت بهره را برده و چنان دستمزدی خواسته که تیفوسیترین هوادار شهریار را هم دچار تردید میکند. کاش علی دایی بگوید غیر از پرسپولیس از چه تیم دیگری پیشنهاد داشته و ارزش اقتصادی او در چه بازاری مشخص شده است؟ آیا حقیقتا همین حالا هیچ باشگاهی حاضر میشود به شهریار برای یک سال مربیگری بیشتر از دو میلیارد تومان پول بپردازد؟
این نوشته را باید با یادآوری دو اظهارنظر قدیمی از علی دایی به پایان برد. اولی به اوج درگیریهای او با فدراسیون فوتبال مربوط میشود؛ جایی که علی آقا گفت: «این بار بخواهم به تیم ملی برگردم، طوری قرارداد میبندم که نتوانند اخراجم کنند.» به نظر میرسد استاد تجربیاتش را در پرسپولیس به نحو احسن پیاده کرده و چنان امضاهای گرانقیمتی از رویانیان گرفته که احدی توان برکنار کردنش را ندارد! دومین نقل قول شهریار هم به روزگاری مربوط میشود که پرسپولیسیها میخواستند استیلی را سرمربی کنند و دایی برای تنگتر کردن عرصه بر او مدعی شد: «حاضرم مجانی مربیگیری کنم تا با پولش بازیکن بخرند.» شما اگر اهل بخشندگی بودی برادر، امروز کمی کوتاه میآمدی تا شاید از کنار قرارداد هنگفت و تاریخیات، سیدجلال یا خلعتبری را نگه دارند. سخاوت در عالم فرض و خیال، کار سختی نیست، خوشا آنها که در «عمل» اهل چشم و دل سیریاند.