هیأت نظارت بر مطبوعات ، عهده دار صدور مجوز مطبوعات جدید، نظارت بر عملکرد آنها ، تذکر دادن و احیاناً تعطیل کردن رسانه هاست. بنابراین ، یک هیأت بسیار مهم و قدرتمند به شمار می رود.
تا قبل از این ، هر دو سال یک بار، چند نفر از نمایندگان مجلس ، کاندیدای عضویت در این هیأت می شدند و بقیه هم از میان آنها یکی را با آرای خود انتخاب می کردند که روندی کاملاً دموکراتیک و معقول بود.
در پی اصلاح آیین نامه مجلس شورای اسلامی و تفسیری که کمیسیون فرهنگی مجلس از آن ارائه داد، این بار این کمیسیون رأساً دو نفر را به مجلس معرفی کرد تا از بین آنها یکی را برگزینند. بدین ترتیب ، حق قریب به ۲۹۰ نماینده دیگر ، برای کاندیداتوری رسماً و علناً تضییع شد!
متأسفانه کمیسیون فرهنگی ، علاوه بر ارائه تفسیر حداقلی از آیین نامه مجلس ، هر دو نفر مذکور را از یک طیف سیاسی خاص به صحن علنی فرستاد تا بسیاری نمایندگان ،« مجبور» باشند برغم تمایل خود ، به کسی رأی دهند که اساساً قبولش ندارند؛ یا قید رأی دادن را بزنند تا علاوه بر محروم شدن شان از کاندیداتوری ، عملاً از رأی دادن هم محروم شوند!
فلسفه حضور نمایندگانی از مجلس در نهادهای مختلف این است که روح حاکم بر مجلس به عنوان نهاد برخاسته از اراده مردم ، در آن نهادها منعکس شود و دیدگاه عمومی (و نه الزاماً همه) نمایندگان در رأی هایی که در نهادها می دهند لحاظ شود.
حال اگر برخی بخواهند ولو با بهره گیری از ظرفیت ها یا خلأ های قانونی، مجلس را از این حق محروم کنند و به جای نمایندگان مجلس ، نمایندگان یک طیف خاص و محدود را به نهادهای مختلف بفرستند ،قطعاً روح قانون را نقض کرده اند.
فرض کنید که در یک مجلس اصولگرا ، در کمیسیون فرهنگی اصلاح طلبان اکثریت را داشته باشند و بگویند که باید یک اصلاح طلب، مجلس اصولگرا را در هیأت نظارت بر مطبوعات نمایندگی کند. آیا مجلس اصولگرا زیر بار می رود؟ عکس این قضیه هم صد در صد صادق است.
هم اکنون این اتفاق در مجلس افتاده است. کمیسیون فرهنگی مجلس ، دو نماینده (رسایی و نبویان) را به عنوان کاندیداهای عضویت در هیأت نظارت بر مطبوعات به صحن علنی معرفی کرده است تا مجلس از بین آن دو ، یکی را به عنوان نماینده خودش در هیأت نظارت بر مطبوعات برگزیند.
نکته اینجاست که کمیسیون فرهنگی در رویکردی غیر اصولی و فرصت طلبانه ،هر دو نماینده را از نزدیکان یک جریان سیاسی خاص(جبهه پایداری) انتخاب کرده است. این در حالی است که جبهه پایداری تنها چند نماینده معدود در مجلس دارد و فضای عمومی مجلس را نمایندگی نمی کند.
انصاف این بود که اعضای کمیسیون فرهنگی ، هم از طیف محبوب خود یکی را انتخاب می کردند و هم از طیف دیگر تا مجلس بتواند بر اساس گرایش ها و خط مشی های مختلف ، رأی بدهد نه این که در برابر گزینه “یا پایداری یا هیچ” قرار بگیرد.
به نظر می رسد با توجه به این که منحصر کردن انتخاب اولیه نمایندگان مجلس به کمیسیون ها ، می تواند تالی فاسد داشته باشد و عموم نمایندگان مردم را از حق حضور در نهادهای مختلف محروم کند ، لازم است هر چه سریع تر ، تدبیری برای اصلاح وضعیت موجود اندیشید که از آن جمله می توان به انجام استفساریه در این خصوص اشاره کرد تا طبق تفسیر منطقی مجلس، معرفی نماینده از سوی کمیسیون ها ،نافی حق سایر نمایندگان برای کاندیداتوری و رأی آزادانه نباشد.
در غیر این صورت ، مشکلی که اینک در خصوص هیأت نظارت بر مطبوعات رخ نمایانده ، در آینده مدام گریبانگیر مجلس خواهد بود.