به گزارش همشهری، او مدعی شد با انگیزه سرقت این دو نفر را به قتل رسانده است.شامگاه ۱۶اسفند سال ۹۱، مأموران کلانتری ۱۴۰تهران در جریان جنایت هولناکی در آپارتمانی در بلوار همیلا در منطقه پونک قرار گرفتند و راهی محل حادثه شدند.
بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که در این جنایت منصور شهرکی ۳۹ساله، از خلبانان با سابقه ایرانایر و همسر ۳۸سالهاش به نام سارا که وکیل دادگستری بود با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدهاند.
شروع تحقیقات
کارآگاهان جنایی با بررسی محل جنایت دریافتند که از خانه قربانیان سرقت شده است بنابراین بررسیهای خود را روی این انگیزه متمرکز کردند.کارآگاهان که بهصورت شبانهروزی سرگرم رسیدگی به این پرونده بودند در ادامه به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد مردی به نام مرتضی در پشت پرده این جنایت قرار دارد.
شواهد نشان میداد او با استفاده از عابربانک مرد خلبان از یک طلافروشی در افسریه ۸سکه طلا خریده است. به این ترتیب همه رفتوآمدهای مظنون پرونده زیرنظر گرفته شد تا اینکه بعد از چند روز تحقیقات، شواهد و مدارک محکمهپسندی بهدست آمد که دست داشتن مرد مظنون را در قتل خلبان و همسرش ثابت میکرد. به این ترتیب مرتضی دستگیر شد.
مأموران در جریان بازرسی از خانه این مرد کارت عابربانک خلبان، جاکلیدی او و مقداری از وسایلش را کشف کردند. اینها همه مدارک نبود چرا که آثار انگشت متهم روی خودروی خلبان به جا مانده بود. در چنین شرایطی او تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت.
اعتراف به جنایت
مرتضی در جریان بازجوییها گفت: من در کار خرید و فروش خودرو هستم. چند روز قبل از حادثه با آگهی فروش خودروی مرد خلبان روبهرو شدم و تصمیم گرفتم به بهانه خرید خودرو سراغ او بروم و از خانهاش سرقت کنم. روز حادثه یک چاقو، یک قبضه کلت کمری، مقداری تسمه و یک حلقه چسب نواری برداشتم و به خانه خلبان رفتم. هنوز چند دقیقه از حضورم در آنجا نگذشته بود که برای خلبان و همسرش اسلحه کشیدم و در ادامه با ضربات چاقو آنها را به قتل رساندم. سپس مقداری از وسایلشان را برداشتم و از آنجا فرار کردم. بهدنبال اعترافات این مرد پرونده اتهامیاش به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
عامل جنایت پای میز محاکمه
صبح دیروز بعد از آنکه قاضی حسین اصغر زاده، رئیس شعبه ۱۱۳دادگاه کیفری رسمیت جلسه را اعلام کرد نماینده دادستان تهران در جایگاه ایستاد و کیفرخواست را قرائت کرد. او اتهام مرتضی را مباشرت در ۲فقره قتل عمدی، جنایت بر میت و سرقت اعلام کرد و گفت: مطابق محتویات پرونده مرتضی، ۳۸ساله متهم است منصور شهرکی و همسرش را در خانهشان با ضربات چاقو به قتل رسانده است. او همچنین کیف حاوی مدارک خودروی خلبان و عابربانک او را نیز سرقت و از آن مبلغ ۷میلیون تومان برداشت کرده است.
در ادامه پدر و مادر خلبان در جایگاه ایستادند و گفتند خواستهشان قصاص متهم و دریافت دیه درخصوص جراحاتی که منجر به فوت نشده و همچنین دیه جنایت بر میت است. پدر منصور به نمایندگی از همسرش و فرزند مقتولان که او نیز یکی از اولیای دم است گفت: این مرد بعد از بستن دست و پای فرزند و عروسم حدود یک ساعت آنها را شکنجه کرده و با ضربات متعدد چاقو آنها را به بیرحمانهترین شکل ممکن به قتل رسانده است.
او حتی به عروس بیدفاعم ۱۴ضربه چاقو زده است. از این گذشته جراحتهایی در بدن پسرم وجود داشت که نشان میداد شکنجه شده است بنابر این او باید قصاص شود.سپس درحالیکه خانواده ۲مقتول اشک میریختند پدر و مادر سارا در جایگاه ایستادند و آنها نیز گفتند خواستهشان قصاص متهم است. در این هنگام قاضی اصغرزاده دستور داد مرتضی در جایگاه قرار بگیرد و از خودش دفاع کند.
جزئیات جنایت از زبان متهم
مرتضی که سرش را پایین انداخته بود همه اتهاماتش را پذیرفت و گفت: من مجبور به انجام این گناه شدم. من گذشته خوبی نداشتم و از بچگی مجبور بودم روی پای خودم بایستم و گذشته تلخم آینده تلخ تری را برایم رقم زد. وی ادامه داد: من میدانم که سزای خلبان و همسرش مرگ نبود و بهخاطر کاری که کردهام شرمسارم و در مدتی که زندانی هستم توبه کردهام.
در ادامه قاضی از او خواست درباره جزئیات این جنایت صحبت کند.
مرتضی گفت: من در زندگی اولم شکست خوردم و وقتی با همسر دومم ازدواج کردم زندگیام سر و سامان گرفت اما او بیمار شد و من نمیتوانستم مخارج درمانش را تأمین کنم به همین دلیل تصمیم گرفتم سرقت کنم. چون کارم خرید و فروش ماشین بود از آگهیهای تبلیغاتی خلبان را پیدا کردم و به خانهاش رفتم. روز حادثه وقتی به بهانه خرید ماشین وارد خانهشان شدم ابتدا با اسلحه آنها را تهدید کردم.
سپس از خلبان خواستم دست و پای همسرش را ببندد و در ادامه خودم دست و پای خلبان را بستم و به دهانشان چسب زدم. حدود یک ساعت با آنها صحبت کردم و گفتم فقط برای سرقت آمدهام. گفتم ۲۰میلیون تومان برای درمان همسرم میخواهم اما خلبان گفت پولی ندارد. با وجود این آنها را تهدید کردم و کارت عابربانک خلبان را همراه با رمزش از او گرفتم و از آنجا خارج شدم اما ترس از دستگیر شدن باعث شد دوباره برگردم. اول با چاقو ضربهای به خلبان زدم و در ادامه ضربهای به همسرش وارد کردم و در نهایت ضربات بیشتری به آنها زدم و کار را تمام کردم.
در ادامه اثرانگشتم را از آنجا پاک و فرار کردم. چند ساعت بعد به یک طلافروشی در افسریه رفتم و با استفاده از عابربانک مسروقه ۸سکه بهارآزادی خریدم اما بالاخره دستگیر شدم.با پایان دفاعیات متهم قضات دادگاه وارد شور شدند و قرار است بهزودی رأی خود را اعلام کنند.