هر چند معتقدم در خصوص نوع ادبیات بهکار گرفته شده رییسجمهور باید کارشناسان ادبیات نظر دهند اما مضمون سخنان حسن روحانی را قبول دارم. مفاهیم و کلماتی که در این سخنرانی به کار برده شده کاملا درست است. از میان چهار مورد کاری که دکتر روحانی شروع به انجام آن کردهاند نتایج دو مورد از آنها تا حدودی مشخص شده است.
یکی از این موارد مبارزه با یک اقتصاد شلخته و فساد برانگیز است؛ اقتصادی که نتیجه آن تورم و رکود بوده و دولت تعهد داده که اقتصاد را از این وضعیت بحرانی خارج کرده و به سمت یک اقتصاد سالم، آرام، رقابتی و قانونی سوق دهد. اقتصادی که در آن افراد باید کار کنند تا پول در بیاورند نه ایجاد یک اقتصاد ویژهخوار و رانتخوار. کار دیگری که با این کار رابطهیی تنگاتنگ داشته و در واقع سکهیی است که دو رو دارد بحران زدایی از روابط خارجی ایران است. فقط بحث تحریمها نیست که در مذاکرات ژنو انجام میشود. به طور کلی سیاست خارجی دولت روحانی یک سیاست تعاملی مبتنی بر منافع ملی کشور است نه دفاع از منافع یک عده تندرو. کشوری که در روابط خارجی با بحران روبهرو میشود، وقتی تحریم میشود دیگر بحث کاغذپاره در میان نیست، بحث زندگی مردم است، بحث معیشت مردم است که با بحران روبه رو شدهاند.
بحرانهای گستردهیی که نتیجه تحریم بنزین، دارو، تورم و رکود است. بنابراین حرف آقای روحانی به لحاظ مصداق درست است. کاری به ادبیات ایشان ندارم. تمام کسانی که تندروی کردند، واقعا تنشان میلرزد. اگر اقتصاد سر و سامان بگیرد که از درون آن مفاسد اقتصادی گستردهیی بیرون نمیآید. اگر سازمانهای اداری روی خط شفافیت و حساب بازدهی پیش روند که از میان آن فسادهای اداری بیرون نمیآید. اگر سیاست خارجی به سمت تامین منافع ملی کشور برود نه به سمت شعار، قطعا برای دولت مشکل ایجاد نخواهد کرد. مشکلی که اگر ایجاد شود سالها دیپلماتها باید تلاش کنند تا موضوع را به مسیر اول خود بازگردانند. آن هنگامی که روند عادیسازی به جلو برود این افراد تنشان خواهد لرزید.
من برخلاف روحانی معتقدم اینها اگر جای گرم هم بروند باز هم میلرزند. اما مطمئن باشند که آن گذشته دیگر باز نخواهد گشت. کجاست آن ۸۰۰ میلیارد دلار؟ اگر تمام نفت ایران را بفروشیم هم نمیتوانیم به پول نقد تبدیل کنیم. من با ایشان هم عقیدهام.