این نویسنده و روزنامه نگار، درباره علت تعطیلی جایزههای ادبی خصوصی در ایران گفت: دلیل عمده تعطیلی جوایز ادبی در ایران این است که در دورهای به دلیل نو بودن جوایز ادبی شور و شعف برای اعطای جایزهها در بین مخاطبان وجود داشت، اما به مرور و به دلایل مختلف کم کم اقبال عمومی به این جوایز کمتر شد.
او درباره دلیل کم شدن اقبال مخاطبان به جایزهها اظهار کرد: به هر حال هر جایزه معدل و میانگین نظر تعدادی از داوران است، اما متأسفانه عدهای از مخاطبان ادبیات ایران فکر میکنند برگزیده جایزه باید مطلوب آنها باشد، در صورتیکه اینگونه نیست. البته در برخی از دورهها هم ممکن است جوایز انتخابهای خوبی نداشته باشند، که اینطور بود و به تبع نقدهایی هم در مطبوعات درباره آنها نوشته شد و به همین دلایل به خیلی از این جوایز فشار زیادی وارد شد.
یزدانی خرم در ادامه به نقش هتاکان و سَلبیون در تعطیلی جایزههای ادبی اشاره کرد و در این زمینه توضیح داد: نباید به نقش افرادی که در طول این سالها در روزنامهها و مطبوعات به همه چیز نگاه سلبی داشتند بیتوجه بود. این افراد که من به آنها سلبیون و هتاکان میگویم، اساسا میخواهند هیچ چیز وجود نداشته باشد. آنها مدام در روزنامهها و مطبوعات با استفاده از ترجمه تئوریهای ادبی و غرق شدن در آنها همه چیز ادبیات ایران را رد میکنند. این افراد که نگاه عقبماندهای دارند، همان کسانی هستند که از تعطیلی جایزه گلشیری خوشحال شدند و این جای تأسف دارد.
این منتقد ادامه داد: یکسری منتقد در مطبوعات وجود دارند که مدام میگویند ادبیات ایران بد است. اینها معتقدند که باید همه چیز ریشهکن شود و مدام در حال تئوریزه کردن حرفهای خود هستند. اتفاقا این دوستان خیلی به تعطیلی جوایز ادبی کمک کردند و پس از تعطیلی آنها خوشحال شدند. این افراد در طول این سالها به سانسور هم خیلی کمک کردند. اینها فرزندان زیرزمینی هستند. متأسفم که این افراد به راحتی دورههای ادبی ایران را نفی میکنند و کنار میگذارند و به راحتی به نویسندگان و ادبیات توهین میکنند. البته خیلی از منتقدان دیگر در مقابل این افراد ایستادهاند و مطمئنا این سلبیون از بین خواهند رفت. ترکیب احمدینژاد و سلبیون در این چند سال ضرر زیادی به ادبیات ایران زد.
او همچنین نبود اقبال عمومی به برگزیدههای جوایز ادبی، نداشتن بنیه مالی، برگزاری جایزه به شکل هیأتی و کمک گرفتن از ارگانها و ناشران، فشار هشت سال دولت احمدینژاد، فشار مخاطب طلبکار و قائم به فرد بودن جوایز را از دیگر دلایل تعطیلی جوایز ادبی خواند و توضیح داد: اصولا بسیاری از جوایز ادبی ما به فرد متکی هستند و زمانی که اینگونه است وقتی فرد میلش به ادامه جایزه نباشد آن را تعطیل میکند. خود من در دورهای درگیر این ماجراها بودهام و میدانم که برخی از این جوایز نه آییننامهای داشتند و نه اساسنامهای. البته جایزه گلشیری در این مورد یک استثنا بود. اگر جوایز بخواهند کار ساختارمند انجام دهند به راحتی به سیاسیکاری متهم میشوند.
این نویسنده جایزههایی مثل روزی روزگاری، گلشیری، نویسندگان و منتقدان مطبوعات، یلدا و مهرگان را جزو نسل اول جایزههای ادبی ایران برشمرد و گفت: امیدوارم نسل دوم جوایز ادبی که در آینده به وجود خواهد آمد شکل آبرومندتری داشته باشد و باعث رونق ادبیات شوند.
یزدانی خرم با طرح این موضوع که وقتی هنوز نتوانستهایم یک انجمن صنفی نویسندگان داشته باشیم نمیتوانیم شاهد فعالیت طولانیمدت جوایز ادبی باشیم، گفت: در طول هشت سال گذشته دولت احمدینژاد تمام تلاش خود را انجام داد تا جایزههای ادبی خصوصی را نابود کند، عامل اجرایی این نابودی هم افرادی مثل بهمن دری و محسن پرویز بودند.