روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن، در تحلیلی با قلم مصطفی فحص با تیتر «خداحافظ قاسم سلیمانی» به ابعاد رسانه ای شدن سلیمانی پرداخت.
در این تحلیل، پیش بینی شده حالا که تصاویر سلیمانی در همه جا منتشر شده، احتمال آن میرود وی قرار است از سپاه قدس بیرون برود و به احتمال زیاد فرمانده سپاه پاسدارن شود.
به نظر این تحلیلگر عرب، جایگزین سلیمانی در سپاه قدس احتمالا سردار حسین همدانی فرمانده سابق سپاه تهران خواهد بود که اکنون بیشتر در سوریه حضور دارد. شرق الاوسط سپس به روابط سلیمانی با حاکمان منطقه و افراد ذی نفوذ میپردازد و در آخر نتیجه میگیرد که هیچ کس توانایی جایگزینی او با حفظ همین تاثیرگذاری را ندارد.
هیچ دورهای مانند امروز منطقه خاورمیانه در آتش جنگ و ناامنی نبوده است. به طوری که همیشه در یک طرف این جنگها افراطیون حضور دارند. اثرات این درگیریها به گونهای بوده که تمام کشورهای منطقه را درگیر خود کرده است.
بروز پدیده داعش که با تاکتیک ابداعی خود شروع به تصرف شهرها میکند، باعث شده امنیت داخلی برای سایر کشورهای منطقه به اولویت اول تبدیل شود. گروه تروریستی داعش ابتدا نیروهای خود را در غالب افراد غیر نظامی به شهرها میفرستد و سپس در زمان مناسب این افراد اقدام به تصرف مناطق حساس شهر میکند و هم زمان نیروهای کمکی نیز از خارج شهر به آنها ملحق میشوند.
تاکتیکهای ابداعی داعش به طور خارق العادهای تاکنون جواب داده است و تنها فردی که توانسته با آنها مقابله کند، فرمانده سپاه قدس ایران سرلشگر قاسم سلیمانی بوده است. فرماندهای که شاید تا چند ماه پیش، کمتر کسی از او نامی شنیده بود و تنها عکسی که میشد از او پیدا کرد، عکسهایی با لباس سپاه و غالبا تصاویر دوران جنگ تحمیلی و لشگر ۴۱ کرمان بود.
قاسم سلیمانی کیست؟
ایلنا نوشت: روستا زادهای که در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ به دنیا آمد. محل تولدش قنات ملک در شهرستان رابر از توابع استان کرمان است. سابقه نظامی وی به اوایل دوران انقلاب میرسد؛ هنگامی که او برای سرکوب شورشهای مهاباد به عضویت افتخاری سپاه کرمان در میآید. با آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق، با تشکیل چند گردان و سرانجام فرماندهی لشگر ۴۱ خط شکن کرمان، وارد زندگی نظامی میشود.
سرانجام در سال ۱۳۷۶ سلیمانی به فرماندهی سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران منصوب شد؛ سپاهی که وظیفه آن حفاظت از دستاوردها و منافع کشور در خارج از مرزهای ایران است. شاید بتوان گفت اولین حرکت نظامی برون مرزی سلیمانی، تقویت نیروهای مدافع مسلمان بوسنی بوده که در آن زمان مقابل صربها مقاومت میکردند. فعالیتهای سلیمانی ادامه یافت و اثرگذاری مثبت وی در روند تحولات خاورمیانه برای کشور به حدی بود که در تعیین سیاستهای خارجی نظام نقش اساسی بدست آورد؛ به طوریکه نشریه «ساندی تایمز» حوزه نفوذ سلیمانی را «از افغانستان تا فلسطین که حالا یمن نیز به آن افزوده شده است» دانست.
تاکنون با اجرای سیاستها و راهبردهای برون مرزی نظام به فرماندهی سردار سلیمانی، در حالیکه در ۳۰ کیلومتری مرز ایران داعش حضور دارد، نگرانی عمدهای از آمدن آنها به سمت خانه و کاشانه میان سطوح عمومی جامعه احساس نمیشود.
با وجود اینکه سلیمانی در لیست تحریم آمریکا و ترور اسرائیل قرار دارد اما در چند ماه اخیر انتشارگاه و بیگاه عکسهایش در رسانههای مختلف، تحلیل گران را شوکه کرده است. با انتشار هر عکس از وی که بعد از آزادسازی و یا شکست سنگینی که به داعش وارد شده، گزارشی نیز از عملیات و تاثیر گذاری مستقیم از او توسط موافقان و حتی مخالفانش انتشار پیدا میکند؛ به طوریکه رسانههای غربی و آمریکایی به او لقب سوپر من ایران را دادهاند و حتی مقامات سیاسی آمریکا از وی به عنوان دشمنی سر سخت اما محترم یاد میکنند.
دردسرهای کاریزما بودن
افرادی با شخصیت کاریزماتیک سلیمانی بسیار کم هستند و باید قدر این افراد را دانست. این تبلیغات گسترده و رسانهای کردن موضوع، علاوه بر اینکه برای این سردار ایرانی ایجاد خطر میکند، کم کم دارد به یک ضد تبلیغ نیز بدل میشود. در حال حاضر حضور سلیمانی در منطقه، مترادف با امنیت در ایران است. کردستان عراق حیات سیاسی خود را مدیون سلیمانی است؛ این سلیمانی بود که اربیل را از سقوط نجات داد. مقامات سنی عراق از او با احترام یاد میکنند؛ به طوری که در مراسم ختم مادر سردار، اسامه نجیفی (رئیس سابق پارلمان عراق و از سران فراکسیون اهل تسنن) شرکت میکند و او را در بغل میگیرد.
اگر تا کنون بشار اسد سقوط نکرده و توانسته با فرسایشی کردن جنگ، نظر مثبت آمریکا را به عوض شدن دولت دمشق منفی کند، به خاطر راهبردهای جنگی سلیمانی است. پیروزی غزه و ترس همیشگی اسرائیل از حزب الله و… همه اینها نتیجه عملکرد میدانی «حاج قاسم» در ۱۰ سال اخیر است. او توانسته با نگه داشتن جنگ در خارج از مرزهای ایران، به گونهای شایسته تقدیر امنیت ملی را تامین کند.
در اینکه هدف اصلی داعش و کشورهای حامی آن، آسیب رساندن به نظام جمهوری اسلامی ایران است، شکی وجود ندارد؛ اما به لحاظ درگیر بودن آنها در جبهههای دیگر توسط اشخاصی همچون قاسم سلیمانی، هنوز فرصت دست اندازی به ایران را پیدا نکردهاند. چنین برآیندهایی از ژئوپلتیک منطقه و آرایش مسلحانه نیروهای موجود در آن، حکایت از لزوم تداوم حضور میدانی افرادی همچون این ژنرال کرمانی و کهنه کار ایرانی دارد تا همچنان کفه ترازوی معادلات نظامی، به نفع تهران سنگینی کند.