«این شورای هماهنگی سبز، ماشین صدور بیانیه است یا چرخ پنجم رژیم؟».
شبکه ضدانقلابی بالاترین ضمن درج مطلب فوق نوشت: این شورای مجهول الهویه که جز اردشیر امیرارجمند، اعضا دیگر آن نام خود را اعلام نمی کنند، باز بیانیه صادر کرده و برای شرکت در انتخابات، شروطی را معین کرده است. بیانیه های شورای هماهنگی سبز روز به روز بی مصرف تر و بی محتواتر می شوند. اگر می توانستند چند نفر را در روزهای گذشته به خیابان ها بکشانند و چند رأی در شبکه های مجازی جمع نمایند حالا دیگر همان خاصیت را هم ندارند. در واقع این شورا به ماشینی تبدیل شده است که به جز صدور بیانیه و ایجاد موضوع داغ شبکه های مجازی هیچ فایده دیگری ندارد. اعضای آن هم نه به خاطر مسایل امنیتی بلکه به خاطر اینکه می دانند اگر نامشان افشا شود دیگر همین چند طرفدار را هم نخواهند داشت عملا تبدیل به چرخ پنجم نظام شده اند که هر زمان خواست ما را به پای صندوق ها بکشاند با بیانیه های این شورا به اصطلاح قلقلک می دهد.
همچنین علی کشتگر از سران گروهک منحله فدائیان خلق نوشت: «شورای هماهنگی سبز نه فقط خلأ مدیریت در جنبش سبز را جبران نکرد بلکه به دلایل مختلف مایه تردید، دلسردی و واگرایی در آن شده است». وی می افزاید: از هم اکنون معلوم است که حاکمیت هیچ یک از شرایط حداقلی امثال خاتمی را نخواهد پذیرفت و راهی جز تحریم انتخابات وجود ندارد.
در همین حال سایت سکولاریسم نو از درهم شکستگی کشتی اپوزیسیون جمهوری اسلامی خبر داد و تصریح کرد: مدت زمان طولانی است که سکان کشتی در هم شکسته اپوزیسیون در اختیار کسانی است که، نه براساس ظرفیت های واقعی مخالفان بلکه بیشتر بر پایه علایق شخصی خود بنا دارند شرایط یک ائتلاف سیاسی را در بین گروه بندی های گوناگون اپوزیسیون فراهم آورند. اما دریغ از یک ائتلاف نیم بند باسمه ای در طول همه این سال ها. کسی هم تاکنون این پرسش را پیش روی این فرماندهان لشکر درهم ریخته اپوزیسیون قرار نداده است که مگر می شود سالیان سال دل به تئوری ها و راهکارهایی بست که در عمل تا به امروز نه هیچگونه بازدهی داشته اند و نه موفقیتی، ولو بصورت کوتاه مدت. مگر چند سالی دیگر می بایستی در انتظار ماند. مسئله طرح و برپایی یک «کنگره ملی» در خارج از کشور بقولی از سال ها پیش مطرح بوده است، تا از خلال آن یک نهاد اجرایی اپوزیسیون متولد شود. اما پرسش این است چرا این طرح همانند دیگر طرح های گذشته مبنی بر تشکیل یک نهاد اپوزیسیونال علیه جمهوری اسلامی مورد استقبال عموم قرار نگرفت، نویسنده در علت یابی آشفتگی گروهک های خارج نشین، دلایل مختلفی را برمی شمارد و ادامه می دهد: شاید دیگر آن روحیه و نشاط مبارزه گری در بین ما به واسطه ارائه راهکارهای مبارزاتی بی نتیجه و بی اساس در طول همه این سالها فروکش کرده است و حاضر نیستیم به سادگی وارد عرصه مبارزه شویم. مخالفان مقیم خارج از کشور مدتهاست به سبب سرخوردگی از اپوزیسیون، فاقد علاقه به ارتباط گیری مجدد با اپوزیسیون است. بگونه ای که رابطه خود با اپوزیسیون را قطع کرده و حاضر نیستند براحتی برای اجرای عملی هر پروژه ناشناخته ای دیگر هزینه بپردازند.
اما بخوانید از سایت اپوزیسیون اخبار روز که معتقد است: عقب نشینی رژیم کار آسانی نیست و بدون مبارزه و سازماندهی نمی توان چنین کاری کرد اما در یک سال اخیر، بدبینی و واگرایی و تفرقه در صف نه تنها کمتر نشده که بیشتر هم شده است. جایی که عملا گزینه های استراتژیک زیادی برای مبارزه وجود ندارد، پس این همه اختلاف و تفرقه و در نتیجه نیروی همدیگر را خنثی کردن از کجا می آید؟ مشکل بیش از آن که سیاسی باشد روانی است. باید گفت اپوزیسیون در یک سال اخیر، جنگ نرم را به جمهوری اسلامی باخته است… اکثر سران جنبش سبز پس از زندانی[!؟] شدن موسوی و کروبی، متأسفانه نقش مدیریتی موثری نشان نداده اند. نقدهای بسیاری که طی سال های اخیر، بیخودی و بدون پشتوانه ارائه می شود، در واقع اذعان به نامربوطی خود ماست.
یادآور می شود طوایف گوناگون ضدانقلاب بارها از فتنه سبز که می کوشید نقاب مذهبی و اسلامی و ایرانی بر چهره داشته باشد، به عنوان پیچیده ترین و مؤثرترین مرحله جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی یاد کرده اند و اذعان آنها به کمانه کردن و معکوس شدن روند جنگ نرم، متضمن معانی بسیاری است.
اپوزیسیون به نام جنگ نرم چرخ پنجم جمهوری اسلامی شده است
«این شورای هماهنگی سبز، ماشین صدور بیانیه است یا چرخ پنجم رژیم؟». شبکه ضدانقلابی بالاترین ضمن درج مطلب فوق نوشت: این شورای مجهول الهویه که جز اردشیر امیرارجمند، اعضا دیگر آن نام خود را اعلام نمی کنند، باز بیانیه صادر کرده و برای شرکت در انتخابات، شروطی را معین کرده است. بیانیه های شورای هماهنگی […]