گاهِ صحبت درباره زنان و شعر دفاع مقدس به چند مورد اصلی بر میخوریم که باید در باب آنها سخن بگوییم. کلیت قضیه این است که ادبیات زنان در حوزه شعر دفاع مقدس مغفول مانده است؛ و این مبحث ریشههای متعددی دارد.
برخی بر این باورند که زنان به طور مستقیم در جنگ و نبرد نبوده و قاعدتاً نمیتوانند فضای آن روزگار را به درستی درک کنند؛ این گروه غافل از این موضوع هستند که زنان اگرچه در خطوط مقدم هم تا حدودی حضور داشتند اما پیوند آنها با جنگ جتی شاید بیشتر از مردان بود؛ به این اعتبار که در جایگاه مادر، خواهر یا همسر بودند و تلاششان غیر از دعا و نیایش برای سلامتی تمام رزمندگان؛ حضور موثر در پشت جبهه بود و همین مساله میتواند موضوع اصلی اشعاری باشد که اتفاقاً بسیار هم عنصر عاطفه در آن سرشار خواهد بود.
کمکاری زنان در حوزه شعر دفاع مقدس و نقد و نظر
میتوان ادعا کرد که متاسفانه زنان آنگونه که در جنگ تاثیرگذار بودند در ادبیات شعری آن نتوانستند آثار خود را به خوبی تبلیغ کنند. اگرچه ممکن است الان این بحث پیش بیاید که کار شاعر و نویسنده تبلیغ اثرش نیست و این کار وظیفه متولیان است اما به هر حال واقعیت امر این است که شاعر و نویسنده باید سعی کند اثرش را مبلغ باشد. متاسفانه شاعران زن آنگونه که باید از شعر خود نگفتند و در نقد و نظرها شرکت نکردند؛ همین امر باعث شد که حوزه ادبیات دفاع مقدس در حوزه شعر حضور آنها را کمرنگ درک کند. از سوی دیگر نهادهای متولی هم آنگونه که باید به شعر زنان در حوزه دفاع مقدس توجه نشان ندادند، پس شاعران کمتر با انگیزه در این بخش کمکم از این جرگه خارج شدند و به فعالیتهای دیگر هنری یا بخشهای دیگر پیوستند.
کمکاری رسانهها و مراکز نشر
از سوی دیگر رسانهها هم به ادبیات مردانه دفاع مقدس دامن زدند؛ رسانهها که اعماند از روزنامهها و تلویزیون و در دهه اخیر پایگاههای مجازی خبررسانی، بیش از این که به سراغ زنان در حوزه ادبیات دفاع مقدس بروند؛ سراغ از مردان گرفتند، که حتی گاهی هر سال حرفهای تکراری سال گذشته را میزنند و از این بابت تقصیری هم ندارند. اما حرفها در دل زنان مکنوم ماند؛ حالا ما فقط از یک سو ادبیات جنگ داریم و آن سویهای است که مردان بیشتر از آن سخن گفتهاند؛ ادبیات جنگ ما بیشتر همان ادبیات مناطق جنگی است؛ ما از پشت جبهه و اشکها و لبخندهای زنانمان کمتر تصاویر و مفاهیمی پرداخته شده با کلمات داریم که توسط زنان نوشته شده باشد. اگر هم هست بیشتر مردان نوشتهاند و از این ناگوارتر اینکه اینقدر تاثیر مردان در ادبیات و شعر دفاع مقدس زیاد بود که زنان هم به جای نوشتن از پشت جبهه؛ اگر مطلبی و شعر نوشتند بیشتر بودی مبارزه در خط مقدم را دارد تا پشت جبهه و این فاصله دارد با آن اتفاقی که در جنگ رخ داد. اما مردان از زنان نوشتند؛ مردان از زنان پشت جبهه نوشتند و مادران و همسران و خواهرانشان را خوب دیدند و درک کردند و رسانهها هم تمام اینها را بازتاب دادند و بنگاههای نشر هم دست به انتشار آنها زدند؛ مرحوم سلمان هراتی نوشت: «او کنار تنور داغ/ با «سیب گل» و «فاطمه»، نان میپزد/ برای بچههای جبهه/ او در جبهه هست/ با بچهها، فشنگ خالی میکند». پرویز عباس داکانی هم سروده است: «مادر، این سوی جبهههای نبرد/ چشم در کار عشق میسوزد/ بر لبانش دعای پیروزیست/ شال فردای فتح میدوزد.». و مرحوم قیصر هم مینویسد: «پس پدر کی ز جبهه میآید؟ باز کودک ز مادرش پرسید/ گفت مادر به کودکش که «بهار»، غنچهها و شکوفهها که رسید/ باز کودک ز مادرش پرسید کی بهار و شکوفه میآیند/ گفت مادر که «هر زمان در باغ غنچهها لب به خنده بگشایند».
تحول در ادبیات دفاع مقدس با حضور زنان
غیر از شعر؛ که برخی از موارد آن را بر شمردیم؛ چند سالی است که در حوزه خاطرهنویسی و داستان؛ زنان پرچمدار تحول در ادبیات دفاع مقدس شدهاند؛ این تحول هم در سبک نگارش و رویکرد به مباحث پشت جبهه؛ مناطق جنگی و روزگار پس از جنگ است؛ و هم در کمیت آثار. در چند سال اخیر زنان توانستهاند حضوری بسیار پر رنگ در این بخش داشته باشند و ما با نامهای تازهای در این بخش مواجهیم که یا تا به حال نوشتهای از آنها ندیدهایم یا اگر دیدهایم چندان شهره به نوشتن ادبیات دفاع مقدس نبودهاند و البته این اتفاق خوبی است که امید میرود باعث شود شعر دفاع مقدس هم در حوزه زنان به تحولی برسد.