3

‘عدم مداهنه’ برترین آموزه سیاسی – اجتماعی پیامبر اعظم (ص)

  • کد خبر : 150460
  • ۳۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۵

مبارزه با باطل پیشگی و عدم سازش کاری با هر نمونه ای از ناحقّی در تمامی ابعاد سیره ی زندگانی حضرت محمّد مصطفی (ص) برترین آموزه ای است که حیات رسالت وحیانی وی را جاودانه تر از همیشه نگاه داشته است و انسان را به مقصد کمال می رساند.

عدم مداهنه به معنای عدم سازشکاری در حق، اصلی ترین ویژگی ای است که اهل حق و باطل را در کلیه ی عرصه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی از یکدیگر متمایز می سازد.

«دُهن» به معنای روغن مالی و به اصطلاح فارسی «ماست مالی» کردن و روی خوش نشان دادن یا نرمی کردن در جایی است که نباید روی خوش نشان داد و نرمی کرد. بنابراین پرهیز از ادهان و نرمش نشان دادن در برابر آن چه جنسش از ستم و فساد و حماقت است به حدّی اهمیّت دارد که خداوند متعال به پیامبر اعظم (ص) نیز آن را به صراحت در آیه های ۷ تا ۱۲ سوره ی قلم تذکر داده و می فرماید: از تکذیب کنندگان اطاعت مکن. آن ها دوست دارند (در مورد انحراف از حق) نرمش نشان دهی تا آن ها (هم) نرمش نشان دهند. و از کسی که سوگند یاد می کند و پست است اطاعت مکن؛ کسی که بسیار عیب جو و سخن چین است، و مانع کار خیر، و متجاوز و گناهکار می باشد؛ علاوه بر این کینه توز و بدنام است.

پیامبر گرامی اسلام (ص) این اصل را سرلوحه ی سیره ی زندگانی خود قرار داده بود، چنان که در اوان رسالت توحیدی خود پاسخ درخواست سران و اشراف قریش را مبنی بر دست کشی از دعوت به حق این چنین به حضرت ابوطالب (ع) بیان داشتند: ای عمو! اگر (سران و اشراف قریش) خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قراردهند، هرگز از دعوت خود دست برنمی دارم تا آن که خدا آن را انتشار دهد یا در راه آن کشته شوم.

همچنین از امام حسین (ع) از قول هند بن ابی هاله درباره ی راه و رسم پیامبر اکرم (ص) آمده است: دنیا و آن چه در آن است ایشان را به خشم نمی آورد، امّا وقتی حقّی پایمال می شد، از شدّت خشم کسی او را نمی شناخت و از چیزی پروا نداشت تا آن که حق را یاری کند و احقاق حق نماید، و هیچ گاه برای خود خشمگین نمی شد و برای خود چیرگی نمی خواست.

در روایتی دیگر نقل است که نبی مکرم اسلام (ص) در روزهای واپسین زندگی پربرکت خویش که به بیماری مبتلا شده بودند، در حالی که سرشان را با پارچه ای بسته بودند و امام علی (ع) و فضل بن عباس زیر بغلشان را گرفته بودند و پاهایشان بر زمین کشیده می شد، وارد مسجد شدند و روی منبر خطاب به مردم فرمودند: ای مردم وقت آن رسیده که من از میان شما بروم، اگر به کسی وعده ای داده ام، آمده ام انجام دهم و هر کس طلبی از من دارد، بگوید تا بپردازم.در این هنگام مردی برخاست و عرض کرد: «چندی پیش به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغی پول به من کمک کنید.» پیامبر (ص) فوراً دستور داد تا مبلغ مورد نظر را به وی بپردازند و از منبر پایین آمدند و راهی خانه شدند. سپس روز جمعه، سه روز پیش از رحلت ملکوتی خویش، بار دیگر به مسجد آمدند و فرمودند: «هر کس حقی بر گردن من دارد، برخیزد و بگوید، زیرا قصاص در این جهان آسان تر از قصاص در روز رستاخیز است.» در این میان سواده بن قیس برخاست و گفت : «هنگام بازگشت از نبرد طائف در حالی که بر شتری سوار بودید تازیانه ی خود را بلند کردید که به مَرکب خود بزنید، اتفاقاَ تازیانه بر شکم من اصابت کرد. من اکنون آماده ی قصاص هستم.»

پیامبر دستور داد تا همان تازیانه را از خانه آوردند، سپس پیراهن خود را بالا زد تا سواده قصاص کند، همه ی یاران پیامبر (ص) با دلی پر از اندوه و دیدگانی اشکبار منتظر بودند تا ببینند سواده چه می کند. ولی ناگهان دیدند سواده بی اختیار شکم و سینه ی پیامبر (ص) را بوسه می زند. در این لحظه پیامبر (ص) وی را دعا کرد و فرمود: «خداوندا! از سواده بگذر، همان طور که او از پیامبرت در گذشت.»

شیخ الرئیس ابو علی سینا در ابتدای رساله الطیر خود خطاب به حقیقت جویان می نویسد:’ ابله ترین خلق آن است که به فردا طمع دارد و کاهل ترین کس آن است که از کمال خود بازماند. ای برادران حقیقت ، هیچ شگفت نبود اگر فرشته فاحشه (گناه) نکند و یا بهیمه (حیوان) و ستوری کاری زشت کند، که فرشته آلت فساد ندارد و بهیمه آلت عقل ندارد، بلکه شگفت، کار آدمی است که فرمانبر شهوت نشود و متقاضی شهوت در بند و یا خویشتن سخره شهوت کند و با نور عقل و به عزّت خدای آن آدمی به وقت حمله ی شهوت قدم استوار دارد از فرشته افزون است، باز کسی که منقاد شهوت بود از بهیمه باز پست تر است.’

اشاره هایی که بوعلی سینا به عنوان یکی از بزرگترین و عالم ترین فیلسوفان تاریخ فلسفه ی جهان در سطور بالا درباره ی ‘طمع و کمال’، ‘فساد و عقل’، ‘شهوت و عزّت’ ایراد کرده است، ذهن آدمی را به تأمل وا می دارد که چرا شیخ الرئیس ارتباط معنایی این موارد را خطاب به ‘ برادران حقیقت’ بیان داشته است؟ بنابراین آیا می توان نتیجه گرفت که لازمه ی برخورداری از عقل سلیم و رسیدن به کمال، قدم نهادن در راه حق است؟ اگر این گونه است، اهل حقیقت چه کسانی هستند؟

شاید آسان ترین پاسخ در تعریف اهل حقیقت این باشد که بگوییم هرکس منکر اطاعت از راستی و حق نباشد در زمره ی این افراد قرار می گیرد و در غیر اینصورت وی اهل باطل است.

بر اساس تأکیدهای الهی قرآن و آن چه در سیره ی زندگانی حضرت محمّد (ص)، از آنچه حتی در کوچک ترین امور فردی و اجتماعی ساری و جاری بوده است براحتی می توان نتیجه گرفت که لازمه ی عدم سازش در برابر باطل ابتدا سازش نکردن با نفس خویش است.

بر اثر همین عدم سازگاری است که عقل و عمل انسان در مدار وابستگی به خواسته ها و آرزوهای شهوانی نفس خود قرار نمی گیرد و حاضر نیست با طمع خویش برای رسیدن به فردایی مطلوب تر آن چه درست و به حق نزدیک تر است را پس بزند و زوال را بر کمال ترجیح دهد.

مصطفی دلشاد تهرانی، در کتاب «سیره ی نبوی، منطق عملی» عنوان می کند: ‘ نتیجه ی مداهنه با اهل باطل و اهل معصیت، «معصیت کاری» و«سقوط» است و نتیجه ی آن با اهل جهل نیز «عوام زدگی» و «رکود» را در پی دارد. اگر مردم بنا به دلایلی از جمله: دگرگون شدن ارزش ها و دنیازدگی و حاکم شدن فرهنگ خودکامگی و خودکامگی پذیری دچار انحطاط شوند، صورت های مختلف مداهنه در میانشان ظهور می کند و عوارض تباه کننده ای به جامعه تحمیل می شود. حضرت علی (ع) در تحلیلی دقیق تر از چنین اوضاعی فرموده است: «بدانید ! شما در روزگاری به سر می برید که گوینده ی حق در آن اندک است، و زبان از راست گفتن ناتوان می باشد. آنان که با حق هستند خوارند و مردم به نافرمانی خدا گرفتارند و سازش و مداهنه با یکدیگر را پذیرا هستند. جوانشان بدخو، و پیرشان گنه جوست. عالِمشان دو رو، و قاری و مبلّغشان سودِ خود جو. نه خُردشان سالمند را حرمت نهد، و نه توانگرشان مستمند را کمک کند.» پیام آوران الهی با آگاهی بخشی و بیداری اجتماعی به مقابله با این گونه انحطاط ها برخاستند و در این راه مداهنه ننموده اند.’

بنابراین سازش کاری چه از منظر فردی و چه از منظر سیاسی اجتماعی هیچ جایگاهی در راه و رسم منادیان و پیروان حق نداشته است و اگر این گونه بود پیامبر اعظم (ص) در دوران رسالت خویش و تلاش برای برقراری حکومت عدل هیچ گاه حاضر نبود تا انواع تهمت ها، نقشه های شوم و شیطانی، شکنجه ها و کشتار مسلمان ها، محاصره های اقتصادی – سیاسی، و اقدامات منافقانه به جان خریدار باشد و متحمل شود. نتیجه ی آن استواری میراث جاویدان آیین اوست که هر انسان آزاده ای را مشتاقانه معشوق خود می کند.

اگرچه امروزه دیده می شود برخی ساده لوحانِ تاریخ نخوانده سیاسی چه در غرب و چه در شرق کمر همّت بسته اند تا از طریق آموزش، سازمان دهی، حمایت، و گسترش جریان های موهومی با نام تکفیری از نام حق بهره برداری سیاسی کنند و از درون جوامع مختلف به خصوص در جامعه های اسلامی اقدام به دودستگی و تفرقه کنند و روزانه صدها انسان بی گناه را به قتل برسانند و با ایجاد رعب و وحشت مانع پویایی و تداوم ثبات جوامع آنان شوند.

امّا پر واضح است که سردمداران تکفیری آنان جز از وهم و گمان پیروی نمی کنند و جز دروغ، چیزی در خیال نمی پرورانند. تکفیری ها با خط کشیدن بر حقیقت اسلام، امروز با پرچمی به رنگ همان پرچم سیاه و فریبکارانه ای که سفّاکان ظالم واقعه ی کربلا عَلَم کرده بودند ، چیزی جز خدمت به باطل و ستم و وحشی گری برای خود اندوخته نکرده اند.

پیامبراعظم(ص) درباره ی این دسته از افراد می فرماید: هرکه در محکمه ای متصدی دفاع از ستمگری شود یا او را در ستمش یاری کند، آن گاه که فرشته مرگ بر وی فرود آید به او گوید: بشارت باد تو را به لعنت خدا و آتش دوزخ و آن بد جایگاهی است. ایشان در حدیثی دیگر یاری کنندگان اهل ستم را بدون گمان’ از اسلام بیرون رفته’ تعبیر می کنند و این نشان می دهد که گروه های تکفیری هیچ مقام و منزلتی نه تنها در دین مبین اسلام ندارند بلکه جایگاهی جز دوزخ برای آن ها در انتظار نیست.

جای تعجب است که برخی کشورهای اسلامی در برابر این جنایات به تشکیل نشست های نمایشی بسنده کرده اند و بر سر میز مداهنه با بازیگران اصلی این جنایات در لبنان، عراق، سوریه، پاکستان، افغانستان، نیجریه، لیبی، بحرین، و یمن نشسته اند.

مقام معظم رهبری در دوم آذرماه سال ۱۳۶۸ با پیامی به گردهمایی فرماندهان ارتش بر رویه ی سازش کاری در موضوع فلسطین انتقاد می کنند و می فرمایند: در فلسطین اشغالی مسلمانانی که بی اعتنا به سازشکاری های خائنانه با دست خالی به مبارزات حق طلبانه ادامه می دهند، با روش های خشن و غیر انسانی سرکوب می شوند و زن و کودک و پیرشان به دست سربازان دستورگرفته ی صهیونیست شکنجه و تار و مار می شوند و از این همه مدعیان حقوق بشر از دولت های غربی صدایی برنمی خیزد و امریکا و انگلیس و برخی دیگر حمایت عملی و تشویق زبانی هم می کنند ؛ در لبنان علاوه بر اردوگاه های آوارگان مظلوم فلسطینی ، خانه و کاشانه ی مسلمانان لبنانی به وسیله ی جت های اسرائیلی بمباران می شود و زن و مرد و پیر و جوان رهگذر و غیر نظامی به خاک و خون کشیده می شوند و روحانی موجّه و محترمی نیمه شب به وسیله ی مزدوران صهیونی از خانه ی خود ربوده می شود و از میان این همه دولت غربی که سال هاست محکوم کردن تروریسم و آدم ربایی را ترجیع بند همه ی حرف های خود قرار داده و به قصد کسب وجهه ، مدام هر دولت مخالف منافع خود را بدان متهم می دارند، حتی یک نفر هم در برابر این حرکت های زشت و وحشیانه ی تروریستی موضعی جدی نمی گیرد و از اینکه دولتی این طور قلدرانه به خانه ی مردم کشوری دیگر بمب بریزد یا ازآن آدم برباید متأثر نمی شود.

بنابراین امّت اسلامی امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند عمل به عدم مداهنه در برابر باطل به عنوان یکی از برترین آموزه های پیامبر اعظم (ص) در تمامی ابعاد زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی خود است تا چونان که شیخ الرئیس برای اهل حقیقت فرمود به کمال خود برسند.

* گروه اندیشه خبرگزاری ایرنا

منابع:

۱: داستان ها و درس هایی از زندگانی پیامبر اسلام ، مرتضی نظری

۲: رساله الطیر ، شیخ الرئیس بوعلی سینا، عمر بن سهلان ساوی (شارح) ، به اهتمام محمد حسین اکبری

۳: سیره نبوی ، منطق عملی ، مصطفی داشاد تهرانی

۴: فروغ ابدیت ، آیت الله سبحانی

۵: بیانات مقام معظم رهبری ، دفتر حفظ و نشر آثار

۶: تفسیر مجمع البیان ، شیخ طبرسی ، جلد پنجم

۷: تفسیر المیزان ، علامه طباطبایی ، جلد نوزدهم

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=150460

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]