در گفتگویی به سراغ «آناهیتا نعمتی» رفته ایم و دغدغههای اجتماعی و محیطزیستی او را به بحث گذاشتیم.
این بازیگر سینما و تلویزیون در این گفتوگو از آسیبی که به محیطزیست وارد میکند، سخن میگوید که در ادامه میخوانید:
در رفتوآمدهای روزمره خود به کودکان و زنان دستفروش یا متکدیان سر چهارراهها کمک میکنید؟
یک زمانی کمک میکردم اما درحالحاضر این کار را نمیکنم.
چرا به این نتیجه رسیدید که این کار را نکنید؟
اوایل تعدادشان کمتر بود و فکر میکردم زنانی که تکدیگری یا دستفروشی میکنند از روی ناچاری این کار را میکنند. بعضا پیش میآمد که از آنها محصولات کوچکی که عرضه میکردند را میخریدم. اما بعد دیدم مثلا یک دختربچه ١١، ١٢ ساله بعدتر در سن١٣، ١۴ سالگی حامله بود و این کار را همچنان انجام میداد و بعد باز مشاهده میکردم که همان دختر با بچهای که بهدنیا آورده، میآید و همین کار را میکند. بعدها بچه بزرگتر که میشود در خیابان رها میشود که همین کار را انجام دهد و متوجه شدم که این کار از روی دغدغه نیست و مثل یک شغل شده است و تعداد این افراد هر روز بیشتر میشود.
احساس میکنم که همه مردم تقریبا این حس را دارند و با موارد مشابه برخورد کردهاند. شاید آن نوجوان و جوانهایی که در چهارراهها گل میفروشند میتوانند بروند در یک کارگاه و حرفهای را یاد بگیرند و کار کنند یا میتوانند کشاورزی کنند. احتیاجی نیست که حتما در تهران کار کنند، کسی که بخواهد کار کند، کارهای زیادی است که بتواند انجام دهد.
گاهی در خبرها میشنویم که در امور خیریه مشارکت میکنید. چه آرمانی شما را تشویق به این قبیل رفتارهای اجتماعی خیرخواهانه می کند؟
خیریههایی که معمولا مراجعه میکنم، مراکزی است که بخش خصوصی آنها را اداره میکند و متشکل از تعدادی خانم و آقایانی نیکوکار است که با کمک هم مجمعی را تشکیل دادهاند و دغدغه آنها سالم است و واقعا بدون چشمداشت برای این امور تلاش میکنند. من فکر میکنم گرایش به امور خیر و جمعهای اینچنینی دغدغه همه است و از گذشته در جامعه ایرانی بهصورت یک فرهنگ درونی درآمده است.
مثلا اگر در اطرافشان هم کسی نیازمند کمک باشد، دریغ نمیکنند، این درحالی است که شاید چندان هم آدمهای سرمایهداری نباشند. میل به خیرات، مبرات و مشارکت در امورخیریه در وجود همه، بسته به بضاعت و توانشان وجود دارد؛ در یکی کمتر و در دیگری بیشتر. گاهی بعضی از این فعالیتها به شکل یک وظیفه انسانی است، حالا نه فقط برای من که چهره شناختهشدهای دارم. افراد زیادی هستند که اصلا کسی آنها را نمیشناسد ولی از روی وظیفه انسانی، تمام زندگیشان را وقف این کارها میکنند.
آخرین باری که در خیابان زباله ریختید چه زمانی بود؟
بچه بودم پیش میآمد که این کار را انجام دهم. البته مادرم روی این کار خیلی حساسیت داشت و یکبار بابت آن تنبیه شدم. مادرم یکبار یکی از کارکنان شهرداری را به من نشان داد که خیلی پیر و درحال جارو زدن زمین بود، به من گفت که وقتی تو در خیابان زباله میریزی در این هوای سردی که ما داخل ماشین هستیم او باید این زبالهها را از سطح خیابان جمع کند، این توضیحی که مادرم به من داد خیلی ناراحتم کرد و باعث شد که همیشه در ذهنم بماند که این کار را نکنم. اگر هر آدمی بخواهد یک تکه زباله در خیابان پرت کند، این شهری که میخواهیم از طبیعت و حتی سازههایش لذت ببریم بهشدت آسیب میبیند.
سهم شما در آلودگی محیطزیست چقدر است؟
من نیز از دسته آن خودروهای تکسرنشینی که در سطح شهر تردد میکنند هستم، خودروهای تکسرنشین یکی از آسیبهایی هستند که به محیطزیست وارد میشود و من هم متاسفانه این کار را میکنم. اغلب تکسرنشین تردد میکنم و این آلودگی کربن را به دیگر آلودگیهای تهران اضافه میکنم.
از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنید؟
از هیچکدام؛ وسایل حملونقل عمومی ما تبدیل به یک فاجعه شدهاند. حجم آدمها در اتوبوس و متروها بهحدی زیاد است که من حتی نمیتوانم فکرش را بکنم که یک روز برای رسیدن به جایی از اتوبوس و مترو استفاده کنم.
در مسیر رفتوآمد روزمرهتان چهچیزی شما را عصبانی و گلهمند میکند؟
ترافیکی که مقابل نمایشگاه بینالمللی در اتوبان چمران ایجاد میشود. پیشتر در طول سال، چندین نمایشگاه در این مکان برگزار میشد ولی الان هفتهای یک نمایشگاه برگزار میشود و ترافیک سنگینی را در اتوبان چمران بهوجود میآورد و این بزرگترین معضل آن منطقه است. در هیچکجای دنیا نمایشگاه بینالمللی را وسط شهر و در نقاط پر ترافیک احداث نمیکنند. همیشه این مکانها خارج از شهر است.
من نمیگویم که چرا مردم به نمایشگاه میروند؟ بههرحال یکی از نیازمندیها و تفریحهای مردم رفتن به نمایشگاه است اما میتوانست محل آن، در مناطق اطراف پایتخت باشد. حضور این نمایشگاه در این نقطه از شهر باعث میشود تمام اتوبانهای متصل به چمران بسته شود و ساکنان برجهای٢٠، ٣٠ طبقهای منطقههای یک و ٢ و ٣ که میخواهند به مناطق مرکزی و جنوبی شهر بروند باید ساعتها در ازدحام این حجم خودرویی که میخواهند به نمایشگاه بروند قرار بگیرند. گاهی من در این ترافیک آمبولانس میبینم که مدت زیادی را پشت این حجم از خودروها میایستد و نگران مصدوم یا بیمار داخل آن هستم.
با توجه به دغدغه زیستمحیطی و البته نارضایتی از وسایلنقلیهعمومی، فکر میکنید اگر دوچرخهسواری در تهران مرسوم شود با این وسیله رفتوآمد میکنید؟
بله حتما. درحالحاضر در بعضی کشورها در سرمای منفی ٧درجه میبینیم که مردم با دوچرخه تردد میکنند. این موضوعی است که در کشور ما هم خیلی لازم است اجرا شود. اما مهمتر از آن مسیری است که برای این دوچرخهسواران باید مهیا شود. در اتوبانها، چهارراهها و خیابانهای شهرهای ما فضای مخصوص دوچرخهسواران درنظر گرفته نشده است. به اندازه کافی ما با مشکلاتی که موتورسواران در جامعه بهوجود میآورند درگیر هستیم. درحالحاضر تهران امکان رفتوآمد با دوچرخه را نمیدهد اما اگر شرایط مناسب فراهم شود من استفاده میکنم اما درحالحاضر به دلیل نا ایمن بودن آن نمیتوان این کار را کرد.
پیش آمده که در صف بانک از موقعیت و شهرتتان سوءاستفاده کنید؟ واکنش مردم چه بوده است؟
گاهی پیش آمده که عجله داشته و شاید کار من به این واسطه انجام شده است. گاهی خود کسانی که در صف بودهاند خودشان لطف کرده و نوبتشان را به من دادهاند. نه به این معنی که سوءاستفادهای کرده باشم اما برایم پیش آمده است.
موقع جریمهشدن چطور؟
اتفاقا در این مورد مثل اینکه حساسیت روی ما بیشتر است! بارها پیش آمده که بیخود و بیجهت جریمه شدهام.