نشریه آمریکایی “فارین پالیسی” (ForeignPolicy) در خصوص مذاکرات هسته ای ایران و غرب و همچنین مسائل منطقه ای نوشت: «مسافرت این هفته رئیس جمهور اوباما به هند و استقبال گرمی که از او به عمل آمد، صاحبنظران را به یاد آن اصطلاح مبتذل قدیمی انداخت: «نگاه به آسیا»
جام/اما در این هفته اتفاقات دیگری هم رخ داد. از تصمیم رئیس جمهور به نیمه تمام گذاشتن سفر هند برای شرکت در خاکسپاری “ملک عبدالله” در ریاض تا هرج و مرج در یمن؛ از دیپلماسی هستهای با ایران تا تلاشهای نتانیاهو برای هرچه خرابتر کردن رابطهاش با امریکا.
همه اینها گویی به سمتی پیش میرود که میراث سیاست خارجی دولت امریکا را در این دوره نهایتا به سمت موازنه راهبردی دیگری متمایل کند: “چرخش به سمت ایران”.»
فارین پالیسی با تأکید بر اینکه “این مسیر، اگرچه برای محافل سیاسی امریکا غیرقابل تصور باشد، اما به نفع جمهوری اسلامی ایران تمام خواهد شد” میافزاید: «کاملا محتمل است روزی که اوباما از قدرت کنار میرود، هیچ کشوری روی زمین به اندازهٔ ایران برنده نباشد. البته همه اینها بهخاطر اقدامات ایالات متحده نبوده، بلکه میتواند معلول عدم پیگیری منافع درازمدت امریکا هم باشد.
با این حال شکی نیست که بسیاری از منافعی که در چشم انداز نزدیک برای تهران قابل تصور است، ناشی از اراده سیاسی شخص رئیس جمهور است تا آن دسته از ابتکارات آسیایی “قهر و آشتی” که غالبا برخاسته از دیدگاههای اعضای کابینه و حلقه نزدیکان اوباما در دورهٔ اول ریاست جمهوریاش بود.»
این نشریه آمریکایی در ادامه مینویسد: «در حالی که مذاکرات پشت پرده با حرارت پیش میرود، تیم سیاست خارجی اوباما توافق هستهای با ایران را به عنوان یک برگ برنده در دست خواهد گرفت. اگرچه در جاهای دیگری هم کارهایی در دست است.
ممکن است پیشرفتهایی در توافقنامه تجاری با کشورهای آسیایی ماورای اقیانوس آرام حاصل شود، اما از سروصداهای تبلیغاتی پیرامون آن که بگذریم، این توافقنامه آنقدرها هم که طرفدارانش ادعا میکنند سرنوشت ساز نیست.
البته این پیشرفت خوبی است، اما با آن روند تدریجی که دارد، در واقع بهبود آنچنانی در رابطه ما با بازیگران اصلی آسیا -چین وهند- ایجاد نخواهد کرد. از این فراتر هم نمیتوان از این معاهده انتظار داشت.»
به نوشته فارین پالیسی، «توافق با ایران -اگر سرانجام عملیاتی شود- از لحاظ تئوری، توقف برنامههای هستهای این کشور را در پی دارد. مطمئنا این خبر خوشی است، اما ضمانتی وجود ندارد که ایران در آینده این برنامه ها را از سرنگیرد، زیر حرفش نزند و رفتار سی سال گذشتهاش را تکرار نکند.
پیامد این توافق برای ایران یک مرهم اقتصادی است که کاخ سفید آن را از مسیر مواجهه با کنگره -که تلاش میکند با وضع تحریمهای تازه، جنگی علیه ایران به راه بیندازد و رئیس جمهور تهدید به وتوی آن میکند- دودستی تقدیم ایران میکند.
احتمالا توافق هستهای تبعاتی بیش از آب شدن یخ روابط بین ایران وامریکا به دنبال خواهد داشت و برای دیگر کشورها مشوق خواهد بود که روابط تجاری عادی خود را -فراتر از آنچه امروز هست- با این کشور از سر بگیرند.»
فارین پالیسی در ادامه با برشمردن مزایای توافق هستهای برای ایران مینویسد: «این ایران است که اعتبار کسب میکند. ایران است که جایگاه معتبرتری در میان ملل دست و پا میکند. ایران است که از منافع اقتصادی بهرهمند میشود و دشمنان ایران هستند که عصبانی میشوند.»
منبع یادشده ضمن اشاره به سفر اوباما به عربستان همزمان با روند مذاکرات هستهای ایران و نارضایتی سعودیها از مذاکرات، میافزاید: «اگر رئیس جمهور خیال میکند با یک سفر کوتاه به عربستان سعودی میتواند خشم خاندان سعود از توافق با ایران را فروبنشاند، باید گفت زیادی خوشبین است. اوباما نمیتواند آل سعود را راضی کند که به این سادگی شکاف تاریخی هزار ساله خود با ایران را نادیده بگیرند.
متحدان سنی خلیج [فارس] توافق امریکا با ایران را به منزله خیانت تلقی میکنند. البته آنها واقعبین هستند. برخی از کشورهای عرب آماده میشوند با واقعیت روبرو شوند و روابط خود با تهران را ترمیم کنند. آنها میتوانند ایران را به عنوان وزنهای بالقوه در مواجهه با دشمنان خطرناکشان -سنیهای افراطی- به شمار آورند. (به هر حال این مثل معروف است که دشمن دشمن من، دوست من است.)
اما کشورهای عربی خلیج [فارس] خوشحال نیستند. خصومت هزار ساله، با یک دلیل هم میتواند تداوم پیدا کند. دلیل ناخرسندی اعراب این نیست که ایالات متحده نوع روابط خود را با تهران تغییر میدهد و موجب تقویت اقتصادی و سیاسی این کشور میشود، بلکه این است که واشنگتن با کارهایی که کرده و کارهایی که نکرده، موجب گسترش نفوذ ایران در منطقه شده است.»
این نشریه آمریکایی با تأکید بر نفوذ منطقهای ایران اضافه میکند: «این خطا را بیش از آنکه از چشم اوباما ببینند، از چشم سلف او [جرج بوش] میبینند. باید یادآور شد که در هم کوبیدن عراق کار بدی بود. این کار از یک طرف دیوهایی مثل داعش را از شیشه بهدرآورد و از سوی دیگر دولتی وابسته به ایران را جانشین حکومت بعثی کرد.
علاوه بر آن، تأمین نیروی هوایی برای عراق، نیروهای ایرانی را قادر میسازد که زمین را برای مشتریشان بگیرند و نگاه دارند. با این کار در عمل لقمههای بزرگتری از عراق نصیب ایران میشود.»
فارین پالیسی در پایان با ذکر این نکته که “ایران تنها کشور منطقه است که از آب گل آلود ناآرامیها، ماهی میگیرد” مینویسد: «کودتای حوثیها در یمن موجب به قدرت رسیدن شیعیان تحت حمایت ایران شد (دست کم در بخش اعظمی از این کشور). بغداد امروز بیش از هر زمان دیگری به تهران وابسته شده است.
هم اکنون شمار زیادی از نیروهای زمینی توسط ایران برای مقابله با تروریستها در دفاع از شیعیان و حفظ امنیت عراق تجهیز شدهاند. حتی در سوریه، متحد ایران -بشاراسد- هرروز نشانههای بیشتری از واشنگتن دریافت میکند که نشان میدهد آمریکا مخالفتی با ماندن او در قدرت نشان نخواهد داد.
در همین حال حزب الله قدرت خود را در لبنان حفظ کرده و در جنوب سوریه هم تحرکاتی دارد.
با وجود تلاشهایی که کنگره برای سنگ اندازی در مسیر توافق اتمی با طرح وضع تحریمهای تازه بر علیه ایران به راه انداخته، پرواضح است که در آینده وقتی ایران به دوره اوباما نگاه کند از دوران او به نیکی یاد خواهد کرد؛ دورهای که به خاطر وضع تحریمها شروع دردناکی برای این کشور داشت ولی به سرانجام خوشی منتهی شد.»