در یادداشتی با عنوان «ویزای سفیر منصوب؛ معرکه آزمون دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم» که در همین بخش دیدگاه خبرگزاری فارس در اوایل سال جاری منتشر کردم، تحلیلی ارایه شد مبنی بر اینکه ویزای سفیر معرفی شده ما به سازمان ملل متحد معرکه آزمونی برای دستگاه دیپلماسی ماست. آمریکائیها استدلال سیاسی و حقوقیشان این بوده و هست که سفیر معرفی شده ما استنادا به دلیل دخالت در اشغال سفارت آمریکا در تهران، و نقش داشتن در اقدامات تروریستی دارای صلاحیت لازم برای تصدی این پست نمی باشد و به همین دلیل دولت واشنگتن در اقدامی تحقیر آمیز و توهین آمیز از صدور ویزای سفیر کشور ما ممانعت نمود.
در آیین دیپلماتیک و کنسولی قاعده بسیار معروفی داریم به نام قاعده پروتکل که همه دانش پژوهان دیپلماسی و البته دیپلماتهای با تجربه و در صحنه عمل نیز طبعا با آن آشنا هستند. قاعده پروتکل در عرف و آیین به روشنی از اصل برابری حاکمیت دولتها نشات می گیرد که مبنای آن حقوق مندرج در معاهده وستفالی است. کشورها علیرغم مساحت های مختلف خود، میزان جمعیت، توانایی های مختلف نظامی، اقتصادی و غیره برخوردار از اصل بنیادین حقوق بین الملل یعنی اصل برابری در حاکمیت هستند و کشوری نباید به خاطر اینکه در آمد بیشتری دارد، از توان نظامی بیشتری برخوردار است و غیره به دنبال رفتارهای نابرابر باشد یا به تحقیر و توهین به سایر کشورها اقدام کند. اساس حقوق بین الملل جهت جلوگیری از اعمال زور و رفتار نابرابر قدرتی بر اصل حاکمیت برابری دولتها استوار است و نقض این اصل، نقض اصل برابری دولتها می باشد.
حال اگر با توجه به توضیح بالا نظری دوباره به قاعده پروتکل بیندازیم آن را بهتر می فهمیم و متوجه می شویم. فرقی نمی کند که روابط بین کدام کشورها مطرح باشد همیشه عرف و حقوق دیپلماتیک اقتضا دارد که قاعده پروتکل حاکم باشد. اگر رئیس جمهوری به دیدار کشوری می رود باید به طور متقابل رئیس جمهور کشور میزبان به استقبالش برود، اگر وزیر خارجه می رود باید همتای او برود، مگر اینکه توافق مرضی الطرفینی از قبل به وجود آید و یا در برخی موارد استثنایی کشوری تحقیر دیپلماتیک را بپذیرد.
متاسفانه باید گفت که تصمیم به تسلیم در مقابل زورگویی آمریکا در عدم صدور روادید سفر سفیر ما، ناقض قاعده پروتکل در حقوق دیپلماسی است، و اساسا در عرف دیپلماتیک برای ما تحقیرآمیز می باشد و باز متاسفانه این امر شایسته ایران عزیز ما نیست.
متاسفانه باید گفت که علیرغم زحمات عدیده عزیزان ما در عرصه سیاست خارجی، تصمیم به تسلیم در مقابل زورگویی آمریکا در عدم صدور روادید سفر سفیر ما، ناقض قاعده پروتکل در حقوق دیپلماسی است، و اساسا در عرف دیپلماتیک برای ما تحقیرآمیز می باشد و باز متاسفانه این امر شایسته ایران عزیز ما نیست. ما کشور مقتدری هستیم، امروز سردار سلیمانی ما سر قبر صدام حسین به مقاومت در مقابل نیروهای داعش ایستاده است و توانمندی جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف زبانزد بسیاری در میان کشورهای در حال توسعه و به ویژه کشورهای جهان اسلام است.
این در حالی است که باید در نظر داشته باشیم آمریکا در این قضیه تهمت تروریسم را به ما وارد کرده بود، و پذیرش تلویحی نظر آمریکا با اعزام سفیر جدید به معنای پذیرش تلویحی دیدگاههای آن هم می تواند باشد. اگر این طور است ما هم بنا به قاعده پروتکل باید اعمال مشابه را علیه آمریکا انجام بدهیم چون آمریکا خود نیز در عملیات تروریستی گوناگون به ویژه علیه کشور ما سخت متهم است. دولت آمریکا با عدم صدور ویزا به سفیر ما در صدد بود که به همه خیانتهای جاسوسی خود در سفارتخانه خود در تهران لباس مشروعیت بپوشاند و دیپلماتهای خود را از هر گونه اتهام جاسوسی تبرئه کند و همه کسانی که به نوعی در اشغال سفارت آمریکا در تهران نقش داشته اند را تروریست بخواند.
اما این خود آمریکاست که سردمدار مداخله جویی، یکجانبه گرایی و تروریسم است اما همواره سعی می کند که در لباسی پارادوکس گونه، خود را طرفدار حقوق ملل و دمکراسی و حقوق بشر نشان دهد. این آمریکاست که اکنون با زیر پا گذاشتن قواعد حقوق بین الملل از سازمان ملل متحد به شکل ابزاری استفاده می کند و رفتارهایش نشان می دهد و اثبات می نماید که شایستگی لازم را برای استقرار مقر سیاسی سازمان در نیویورک دارا نمی باشد.
زمانی سفیر کشور ما متهم به حمایت از تروریسم می شود که آمریکا هرگز نمی گذارد پرونده محکومیت رژیم تل آویو در شورای امنیت حتی مطرح شود و هر وقت که پرونده جنایات صهیونیستها در این شورا باز شده، با وتوی دولت آمریکا مواجه شده است. اگر قرار است که به تروریستها ویزا داده نشود اولین سفیری که باید جلوی ورود او را به مقر سازمان ملل متحد گرفت، سفیر رژیم صهیونیستی است.
در ارزیابی تصمیم دستگاه سیاست خارجی ما برای معرفی جناب آقای خوشرو، باید پرسید که چرا قاعده پروتکل در سیستم دیپلماتیک ما رعایت نشده است؟ با اقدام اهانت بار آمریکا در عدم صدور ویزا برای سفیر منتصب دولت یازدهم، انتظار این بود که جایگاه مقتدرانه ایران عزیز ما در پارادیم قاعده پروتکل حفظ می شد، تا به این ترتیب از حیثیت همه ایرانیان در تمام دنیا حفاظت شود. ای کاش سفیر سخت کوش ما جناب آقای دکتر ظریف، در مذاکرات نشسته و پیاده، تمام تلاش و همت خود را به عمل می آوردند تا برای سفیر معرفی شده توسط دولت یازدهم ویزا بگیرد. این اقدام تحقیرآمیز آمریکا اکنون متاسفانه با اقدام دیپلماتیک ما مبنی بر انصراف از سفیر قبلی و معرفی سفیر جدید کاملا به نتیجه رسیده است که می تواند موجی از یاس و ناامیدی را در میان شهروندان عادی ایرانی ایجاد کند. مردم از خود خواهند پرسید اگر دولت نتواند از حقوق حقه دیپلمات منصوب خودش دفاع کند، چگونه می تواند از شهروندان عادی خود در عرصه های خارجی دفاع نماید؟!!
باید به صفحات تاریخ برگردیم و به یاد بیاوریم که این دولت آمریکا بود که در اوایل انقلاب اسلامی ایران، در اقدامی مداخله جویانه هرگز حاضر نشد واقعیات تغییر رژیم سیاسی در ایران و خواست بر حق مردم ایران را به رسمیت بشناسد و به این ترتیب حلقه ای از توطئه های ناجوانمردانه را علیه دولت منتخب و مردمی ایران انجام داد.
باز باید به صفحات تاریخ برگردیم و به یاد بیاوریم که این دولت آمریکا بود که در اوایل انقلاب اسلامی ایران، در اقدامی مداخله جویانه هرگز حاضر نشد واقعیات تغییر رژیم سیاسی در ایران و خواست بر حق مردم ایران را به رسمیت بشناسد و به این ترتیب حلقه ای از توطئه های ناجوانمردانه را علیه دولت منتخب و مردمی ایران انجام داد که از جمله می توان به پذیرش شاه به آمریکا، طراحی کودتای ناکام نوژه، حمله ناکام نظامی در طبس، و نهایتا طراحی اقدامات جاسوسی در سفارتخانه تهران اشاره نمود.
حال واقعا شرم آور است که امروز آمریکا با همه اقدامات غیر قانونی و گستاخانه خود و با نادیده گرفتن همه مخالفتهای ضد مردمی و انکار همه مطالبات بر حق مردم ایران به رخداد سفارتخانه ای استناد می کند که ترجمان مداخله و جاسوسی بود. این شرم آور است که دولت آمریکا در دولت آقای دکتر روحانی که شعار اعتدال گرایی در سیاست خارجی را می دهد و حاضر است علیرغم همه جسارتهای دولت آمریکا به مذاکره ادامه بدهد به سفیر منتصب این دولت که یک دیپلمات برجسته و با تجربه است ویزا ندهد.
شاید این خود استناد دیگری از این امر باشد که آمریکا زبان ملایمت و ملاطفت در دستگاه دیپلماتیک دولت یازدهم را پاسخ مناسبی نمی دهد. واشنگتن در صدد است که با این اقدام به همه خیانتهای جاسوسی خود در سفارتخانه آمریکا در تهران لباس مشروعیت بپوشاند و دیپلماتهای خود را از هر گونه اتهام جاسوسی متبری کند و در مقابل همه کسانی که به نوعی در اشغال سفارت آمریکا در تهران نقش داشته اند را تروریست بخواند.
متاسفانه علیرغم همه تلاشهای دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم، باید تاکید نمود که پذیرش نظر آمریکا در عدم صدور ویزا به سفیر منتصب و معرفی جناب آقای خوشرو به عنوان سفیر جدید در سازمان ملل متحد نشانه مثبتی در دستگاه سیاست خارجی این دولت محسوب نمی شود و متاسفانه در این رفتار دیپلماتیک قاعده پروتکل در نظام دیپلماتیک ما نادیده گرفته شده است. تنها کاری که دستگاه دیپلماتیک ما انجام داد این بود که با مرور زمان سعی نماید قضیه از اذهان خارج شود تا لطمات روانی این اقدام به مردم ما کمتر شود. این امر به هیچ وجه شایسته جایگاه مقتدرانه نظام جمهوری اسلامی ایران در نظام جهانی و به ویژه جهان اسلام نبود.
دکتر رضا سیمبر
استاد تمام علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه گیلان