سجاد خسروانیان: با نزدیک شدن ایام عید نوروز به نظر میرسد لازم است توجه بیشتری به موضوع شادابی و نشاط از دیدگاه فرهنگ اسلامی ایرانی داشته باشیم. موضوع نشاط و شادابی از مقوله های فرهنگی است که طی سالهای اخیر بسیاری از جوامع و کشورها را به صورت جدی به خود مشغول ساخته است. در کشورما متاسفانه اتفاقات مختلف در حوزه های گوناگون باعث کم رنگ شدن نشاط و شادابی در زندگی افراد شده است. تقریبا اکثر مردم دچار یک روزمرگی و افسردگی هستند و صمیمت ها در حال کاهش است. نشاط هر جامعه ای موتور محرکه آن است به طوری که توسعه یافتگی هر جامعه با میزان نشاط اجتماعی اندازه گیری می شود. ﻧﺸﺎﻁ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ میان مردم ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻌﻬﺪ ﻭ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻫﻤﻪ بیانگر میزان توسعه یافتگی یک جامعه هستند. طبیعتا برای اینکه شاهد یک جامعه ی با نشاط باشیم باید ببینیم مردم چه قدر در آن جامعه احساس امنیت روانی می کنند؟ یک دولت زمانی در حوزه نشاط موفق قلمداد می شود که بتواند شادابی و نشاط را به صورت یک ویژگی با ثبات در جامعه طراحی کند و این طور نباشد که فقط در برخی ایام سال برنامه هایی را برای شاداب سازی مردم اجرا کند. حال باید دید ما چه قدر در ایجاد نشاط و شادابی پایدار موفق بوده ایم؟
محمد صادق افراسیابی: من فکر می کنم یکی از راه های پاسخگویی به این سوال که چه قدر در امر شاداب سازی جامعه موفق بوده ایم، نشانه شناسی است. یعنی بیاییم نشانه های موجود در جامعه را بررسی کنیم و آن وقت ببینیم بر اساس نشانه های موجود عمکرد و سیاستگذاری فرهنگی ما چگونه بوده است؟ یکی از فضاهایی که می تواند در امر نشانه شناسی مورد توجه قرار گیرد، فضای مجازی است. فضای مجازی ایرانی به عنوان فضایی که آزادتر از سایر فضاهای رسمی کشور است، می تواند به ما نشان دهد جامعه در حال حاضر چگونه فکر می کند؟ به چه می اندیشد و چه برداشتی از نشاط و شاداب سازی دارد؟ سال گذشته میلادی یک فیلم از طریق پورتال یاهو روی خروجی یاهوی عربی قرار گرفت که در خصوص جامعه ی ایرانی بود. در این فیلم مشاهده می کنیم که دو دختر داخل یک ماشین نشسته اند و یکی از آنها راننده ی خودرو است. آنها از طریق تلفن همراه از خود فیلم گرفته اند. همزمان با رانندگی دخترکان مذکور، آهنگی در حال پخش از ضبط ماشین است. دختر راننده در بخشی از موسیقی با خواننده ی آواز همراه شده و فرمان اتومبیل را رها کرده و دستهای خود را به شکل علامت خاصی در می آورد و … در همین لحظه ماشین تصادف می کند. صحنه ی بعدی که ما در این فیلم مشاهده می کنیم این است که این دو دختر روی تخت بیمارستان هستند و سرم به آنها وصل است و یکی از دوستانشان از آنها فیلمبرداری می کند. این دو دختر با انگشت خود علامت پیروزی را نشان می دهند. این فیلم یکی از چند ویدئوی برتر پورتال یاهو در سال گذشته شد و بعدها من دیدم چند نفر دیگر هم اقدام این دو دختر ایرانی را تکرار کرده اند و فیلمهای خود را برای پورتال یاهو ارسال کردند. این کار چه معنایی دارد؟ آیا معنی این اقدام نمیتواند شیوه ی جدیدی از سرگرمی های مخرب در جامعه ی ایرانی باشد؟ چرا جامعه ی ایرانی این قدر به فضای مجازی وابسته می شود که به خاطر بهتر دیده شدن و لایک گرفتن از دیگران حاضر است جان خود را به خطر بیندازد؟ چرا جامعه ی ایرانی از طریق وایبر و واتس آپ جکهایی را برای دیگران ارسال می کند که این جکها جزو جک های سیاه محسوب می شوند. توضیح آنکه برخی جوک ها مثل یک گلوله شلیک شده هستند که توسعه یافتگی هرجامعه ای را هدف قرار می دهند. جوک های سیاه آرام آرام هویت، غیرت و ارزش های کشور را نابود می کنند، این جوک ها شامل جوک های قومیتی، مذهبی و جنسی می شوند. البته ما جکهایی را هم داریم که به اسم جکهای سفید معروف هستند و شامل مطالب طنز و در عین حال پر عمق و با محتوا ارزیابی میشوند. حالا اگر یک ارزیابی از وضعیت موجود فضای مجازی داشته باشیم به نظر میرسد عمده ی سرگرمی های مربوط به این فضا سرگرمی هایی هستند که بر خلاف مسیر توسعه ی جامعه ی ایرانی است. چرا الان وضعیت به این شکل است. به نظر من دو دلیل عمده دارد. یک دلیل این است که دولتها نتوانسته اند سیاسگذاری مناسبی برای شاداب سازی جامعه ی ایرانی داشته باشند و دلیل دیگر این است که قوانین رسمی جامعه ی ایرانی به شکلی است که فرد دوست دارد در جهانی عاری از این قوانین رسمی یک چندزیستی جدید را در عمل تجربه می کند و شاید بشود گفت که از این چند زیستی لذت می برد.
سپیده فهیمی فر: من هم با نظر شما موافقم. شاید در جامعه ی ایرانی یکی از مشکلات ما این است که قوانین رسمی به شکل طراحی شده اند که افراد مجبور به خودسانسوری می شوند. در حالیکه همین افراد در فضای مجازی نیازی به خودسانسوری ندارند. علاوه بر این با جک پراکنی، افراد شاداب میشوند و استیکرهای مربوط به خنده و … را می بینند و احساس می کنند شادتر هستند و به شاد سازی دیگران هم کمک کرده اند. بنابراین اشخاص ترغیب می شوند که آنچه که در دنیای واقعی خود کمتر می بینند را در دنیای مجازی تجربه کنند.
حمیرا اعلایی: من در طول صحبتهای دکتر افراسیابی، یک سوالی به ذهنم خطور کرد. ما مشاهده میکنیم که جوکها با هر مضمونی در فضای مجازی به سرعت بسط و گسترش پیدا میکند. ریشه این سرعت بالای تولید و انتشار جوکها در فضای مجازی چیست؟
محمد صادق افراسیابی: همان طور که خانم دکتر فهیمی فر هم اشاره کردند فضای مجازی بستری را فراهم کرده است که افراد راحتر می توانند با یکدیگر گفت و گو کنند. شاید در فضای رسمی جامعه ی ایرانی خیلی فکری برای شاد سازی افراد نشده است و همین امر باعث می شود که ایران در استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی یکی از نخستین کشورهای جهان باشد. به عنوان مثال ایران بعد از آمریکا رتبه ی دوم را در استفاده از وایبر دارد. دلیل این امر تفاوت های جدی جامعه ی حقیقی ما با جامعه مجازی است. شاید هیچ کشوری به اندازه ی ایران در زمینه ی جامعه مجازی و جامعه حقیقی تفاوت نداشته باشد. البته ناگفته نماند بنده شخصا معتقد هستم که باید برای فضای مجازی هم سیاستگذاری دقیقی داشت اما مخالف محدود سازی هستم. یعنی ما باید طوری عمل کنیم که فضای مجازی در خدمت جوکهای سفید قرار گیرد و این طور نباشد که فضای مجازی باعث لطمه به توسعه ی کشور شود. راهکار این مساله را هم در گسترش کدهای اخلاقی و دینی و آموزش سواد رسانه ای به عموم می دانم.
خسروانیان: آقای دکتر اگر اجازه دهید می خواهم عرض کنم در محیط هایی همچون وایبر، واتس آپ و … ما شاهد کپی کردن مطالب از سوی کاربران و مخاطبان هستیم که اغلب هم به صورت عمیق مطالب را نمی خوانند و با کپی کردن در گروه های مختلف منتشر می کنند. فضای مجازی در کنار برخورداری از ویژگی های مثبت که می تواند به نشاط و شادابی جامعه کمک کند می تواند یک تهدید نیز برای از بین رفتن فرهنگ غنی ایرانی و جایگزین شدن خرافات و شایعات باشد. اما همان طور که جنابعالی هم اشاره کردید بعد از اینکه نشانه شناسی کردیم و مشکل را پیدا کردیم باید ریشه یابی کنیم. چرا در فضای مجازی با برخی سرگرمی های مخرب روبرو هستیم. شاید گزارش موسسه گالوپ بتواند پاسخ این سوال را بدهد. در ﺳﺎﻝ ۲۰۱۳ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﮔﺎﻟﻮﭖ ﮔﺰﺍﺭﺷﯽ ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺧﺸﻨﻮﺩﯼ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ۱۳۸ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﮔﺰﺍﺭﺵ، ﻋﺮﺍﻕ افسرده ترین کشور جهان ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﺮﺍﻕ، ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻣﺼر، ﯾﻮﻧﺎﻥ ﻭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ افسرده ترین کشورهای جهان معرفی شده اند. بنابراین اگر نتایج این نظر سنجی را معتبر بدانیم یکی از دلایل نوع استفاده ی جامعه ی ایرانی از فضای مجازی به دلیل مشکلاتی است که در جامعه ی واقعی دارند.
دکتر عیسی کشاورز: من با یک خبر شادی بخش وارد گفتگو می شوم. محققین ژن MAoA را به عنوان یک ژن شادی بخش کشف کرده اند که نشان می دهد این ژن در زنان بیشتر از مردان است و به همین دلیل زنان شاد تر از مردان هستند و در کودکان این ژن با تولید ژن مردانگی در دوران نوجوانی کم می شود اما درزنان این ژن همواره وجود دارد. اما در کنار بیان این مطلب می خواهم بگویم شاد بودن فقط خندیدن نیست در شبهای احیا تا سحر گریه است و زاری و العفو العفو گفتن، اما فردا صبح معنویت و سبکی است و چه شادی و نشاطی که به ما دست نمی دهد. پس باید عمیق تر به عوامل شادی بخش توجه کنیم یا مثلا در منزل که خانمها ختم انعام می گیرند و روضه دارند تا چند روز عطر خوش معنویت و شادابی چه طرب انگیز است. معنویت، عزت نفس، امید به آینده، مثبت اندیشی، خودشکوفایی و … همه از عوامل شادی بخش هستند. من از تمامی دوستان حاضر در جمع می خواهم که تعریف خود را از شادی بیان کنند.
محمد صادق افراسیابی: روانشناسان در تعریف شادی می گویند شادی همان فعالیت کودک درون ما است. یکی از روانشناسان سرشناس، دیوید مایرز، شادی را «حس خوشی؛ احساس اینکه زندگی، در کل به خوبی و خوشی ادامه مییابد» تعریف می کند اما همانگونه که دکتر کشاورز اشاره کردند بنده هم معتقدم دین مهمترین منبع ایجاد شادی و نشاط است. کما اینکه در سال ۱۳۹۰ خانم دکتر رقیه صادقی نیری پژوهشی را در دانشگاه تربیت معلم انجام دادند که این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که چگونه می توانیم زندگی شادی داشته باشیم. یکی از راهکارهایی که برای داشتن یک زندگی شاد عنوان شده است، حدیثی است که از امام علی (ع) نقل شده است. ایشان می فرمایند: اگر شما به تقدیر الهی راضی شوید، شادی و ثروت در انـتظارتان اسـت.
آناهیتا برزویی: در تایید فرمایشات دکتر کشاورز و دکتر افراسیابی شادی با نشاط متفاوت است. شادی هیجان انبساطی زود گذر است ولی نشاط پایداراست. شادی ممکن است با خنده همراه باشد ولی نشاط ممکن است بعد از روضه و … حاصل شود. نشاط میتواند نتیجه سبک زندگی دینی باشد. شادی و نشاط هم پدیده فردی است هم اجتماعی. ایجاد فرصتهای برابر، رفع تبعیضات مختلف درجامعه، برقراری عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی و داشتن امنیت شغلی و تغییر سبک زندگی میتواند زمینه های نشاط اجتماعی را فراهم کند.
نواب شکاری: به نظر بنده هم عدالت اجتماعی، محبوبیت، مقبولیت،کرامت انسانی، احساس شایستگی و آینده محوری از عوامل شادی بخش است. اما زمانی که طبق نظر سازمان بهداشت جهانی ایران رتبه ۱۱۴ نشاط را در جهان دارد، به نظر شما دولت در زمینه ی شاد سازی جامعه موفق بوده است؟
عیسی کشاورز: دوستان عزیزم من خیلی به این آمار و ارقام خوش بین نیستم . البته به عنوان شهروند ایرانی موافقم که جامعه شاداب نداریم اما آمار گالوپ چگونه و از کجا می آید برای من ابهام و محل انکار است. نداشتن پول نارضایتی ایجاد می کند اما الزاما پول داری شادابی و خوشبختی تولید نمی کند. هند بر اساس همان آماری که دوستان ارائه کردند یکی از شادترین کشورهای جهان است. این به آن معنا است که کسانی هستند که سرانه یک دلار در روز درآمد دارند در صدر افراد شاد هستند. پس پول نداشتن و عموما نداشتن امکانات فیزیکی و مادی نارضایتی ایجاد می کند اما داشتن آن الزاما رضایت تولید نمی کند. مثال دیگر اینکه اگر حقوق کارمندان را به موقع در سر برج بدهیم هیچ کارمندی تشکر نمی کند که به موقع به من حقوق دادید ولی اگر چند روز حقوق او دیر بشود بلافاصله ناراحتیش را اعلام می کند که حقوق من چه شد؟
محسن آقا اسماعیلی: صد درصد در حوزه ی شاد سازی و نشاط فرهنگ خیلی مهم است، اما تاثیر اقتصاد هم کمتر از تاثیر فرهنگ نیست. اینکه مردم سعی می کنند برای شاد سازی خود به شبکه های اجتماعی پناه ببرند ناشی از این مطلب است که شادی واقعی از زندگی ها رخت بر بسته است. جای تاسف است که حتی در میان جمع های خانوادگی، برخی افراد با گوشی هایشان در دنیاهای غیر واقعی وقت خود را سپری میکنند.
ندا مشیریان: من فکر می کنم صرفا شاد بودن کافی نیست. اینکه سرانجام شادی چیست هم بسیار مهم است. ما باید ببینیم شادی در مسیر توسعه ی کشور است یا منجر به تخریب کشور می شود. مثلا مراسم های مربوط به عید نوروز عموما در مسیر شادی مفید و سازنده است. دید و بازدیدها، مسافرتهای سیاحتی و زیارتی و … همه در مسیر توسعه ی کشور است اما در همان زمان اتفاقاتی که معمولا در آخرین چهارشنبه سال می افتد، اینها گاهی اوقات باعث ایجاد غم ها و غصه هایی برای جامعه می شود. صدمه دیدن برخی افراد از حوادث چهارشنبه سوری، سر و صدای رعب انگیزی که باعث از بین رفتن آرامش جامعه می شود و … همه نشانه های یک شادی مخرب است. دکتر محسن رنانی اقتصاد دان و عضو هیات علمی دانشگاه در این زمینه معتقد است تا زمانی که شادی ما از جنس شادی سیاه است، هیچ وقت توسعه پیدا نمی کنیم. شادی سیاه، شادی است که با تمسخر دیگران و یا آزار و اذیت دیگران حاصل می شود. اگر می بینید در کشور ما زنان کمتر از مردان برای بر عهده گرفتن مسئولیتها کاندیدا می شوند دلیلش این است که همه خود را زیر ذره بین میبینند و می ترسند که اگر اشتباهی مرتکب شوند، آماج حملات و جوک های سیاه قرار بگیرند. اگر جامعه متخصص ساخت جوک های سیاه شد باید نگران این جامعه بود زیرا جامعه به دست خود مردمانش از توسعه یافتگی عقب مانده است. جوک سیاه اعتماد به نفس، اتحاد و همبستگی ملی را از بین میبرد.
عیسی کشاورز: بسیار خب دوستان. اجازه دهید برای اینکه به نتیجه ی مناسبی برسیم در ادامه ی بحث صرفا به این موضوع توجه کنیم که راهکارهای شاد کردن جامعه چیست؟
مریم عمادی: من فکر می کنم شادی در جامعه یک مقوله ی فردی نیست و بشکل زنجیروار میتواند در مردم هر کشوری شکل بگیرد و یا قطع شود، هرگاه ما صرفا به شادی به عنوان یک مقوله ی فردی نگاه کنیم، این باعث بروز خودخواهی ها می شود و در چنین شرایطی شادی ماندگار و بادوامی نخواهیم داشت. بنابراین یکی از راهکارهای شاد سازی جامعه توجه دادن مردم به این موضوع است که باید همدلی ها در جامعه گسترش پیدا کند. چنانچه از حضرت علی (ع) نقل شده است که می فرمایند: گشاده رویى و محبتت را براى عموم مردم و عدالت و انصافت را براى دشمنت بکار گیر. همچنین پیامبر اکرم (ص) در حدیث دیگری می فرمایند: امّت من تا هنگامى که یکدیگر را دوست بدارند، به یکدیگر هدیه دهند و امانتدارى کنند، در خیر و خوبى خواهند بود.
عیسی کشاورز: آفرین. پیشنهاد خوبی داده شد. من اگر بخواهم غیر از این مورد موارد دیگری را اضافه کنم می گویم اولا خندیدن … دوستان خنده یک ظرفیت فرهنگی است، شادابی لازمه اقتصاد مقاومتی است. افراد شاد دارای سطح انگیزش و بهره وری بیشتری هستند. علاوه بر این کیفیت ازدواج نیز در شادی موثر است. ارتباط همسران را کیفی سازی کنیم. همچنین باید برای شاد کردن مردم نهاد سازی و برنامه ریزی کرد. امیدوار ساختن مردم و خصوصا جوانان به اشتغال، آینده و توسعه یافتگی از دیگر راهکارها است. ایجاد کمپین شادی حلال در فضای مجازی هم به نظرم اقدام لازمی است. از دیگر راه های شادی سازی این موارد است: وقف کردن و به دیگران کمک کردن، ایجاد روابط اجتماعی و حضور در جمع های قومی قبیله ای دوستان دوران کودکی و …
خسروانیان: درواقع تمام مباحثی و راهکارهایی که جنابعالی مطرح کردید در سوالات رهبر معظم انقلاب در خصوص آسیب شناسی سبک زندگی ایرانی اسلامی در خراسان شمالی بیان شده است اما هیچگاه این سوالات در مجامع دولتی و حاکمیتی به دقت مورد موشکافی قرار نگرفته است. من فکر می کنم اگر سبک زندگی اسلامی ایرانی مورد انتظار مقام معظم رهبری تحقق یابد این امر میتواند نشاط و شادابی را در جامعه ی ما به دنبال داشته باشد.
مشیریان: به نظر بنده شادی جامعه، منوط به شادی تک تک اعضای جامعه است. باید شادی را از خانواده شروع کرد. باید خانه را به مکانی شاد، امن و پر انرژی تبدیل کنیم. به نظرم مادر وپدر ها موظفند محیطی شاد برای بچه هایشان ایجاد کنند. باید لبخند و آرامش و احترام، پایه و اساس زندگی هایمان بشود. آنوقت است که جامعه هم به سمت شادی و نشاط و سر زندگی پیش میرود. من چند روز پیش توسط یکی از دوستانم به یک گروه طنز حلال دعوت شدم. البته با شرایط خاص و دادن تعهد و پذیرفتن قوانین. واقعا محیط سالم و شاد و خوبی است. من و پسرم با هم مینشینیم و جوکها را میخوانیم و کلی میخندیم و انرژی میگیریم و خدا را شکر می کنیم که در چنین جمعی حضور داریم.
عیسی کشاورز: دوستان آخرین باری که از ته دل خندیدید کی بود؟ این یک کاری جدی است که نشان می دهد جامعه کوچک ما چگونه میتواند شادی را تجربه کند؟
مشیریان: من از زمانی که در گروه طنز حلال حضور پیدا کردم، هر روز چندین بار از ته دل می خندم. به نظرم فضاهای مجازی مشابه این فضا خیلی میتواند کمک کند. ما که واقعا در این چند روز ، چند بار از ته دل و در کنار هم خندیدیم و خیلی مهم است که این فضا سالم است و با خیال راحت میشود خانوادگی خواند و خندید و شاد شد.
عیسی کشاورز: دوستان مثالی که خانم مشریان زدند نشان می دهد که روابط اجتماعی مبتی بر اعتماد، مشارکت و دیگر دوستی، بزرگترین منبع شادی ملی است و این همان چیزی است که من قصد داشتم بگویم. البته نباید فراموش کنیم که در شادابی جامعه، الان فضای مجازی بیشترین نقش را دارد. در تحقیقی پرسیده شده بود آخرین باری که خندیدید از چه طریق بود؟ هفتاد درصد گفتند از طریق پیامک و شبکه های اجتماعی. این یعنی فقط و فقط فضای مجازی دارد نقش بازی می کند. انگار جامعه مجازی، جامعه ی حقیقی ما ایرانیان است که خودمان را نشان می دهیم. برخی از ما درجامعه واقعی ریا کار و دروغگو هستیم و فقط در فضای مجازی ذات واقعی خود را نشان می دهیم. عکس ها، نوشته ها، اظهار نظر ها و … را نگاه کنید … جامعه حقیقی ایران اینجاست. در فضای بیرونی برخی هستند که نقش بازی می کنند و به همین جهت شادی واقعی اینجاست.
مشیریان: غیر از موردی که حقیر عرض کردم و خوشبختانه جناب آقای دکتر کشاورز هم تصدیق کردند، متاسفانه اغلب افراد جامعه عبوس و ناراحت هستند و اگر لبخند بزنی فکر میکنند دیوانه ای یا سرخوش. به نظرم زندگی را بیش از حد سخت گرفته ایم و باید تمرین کنیم بیشتر لبخند بزنیم. حتی اگر کوله باری از غم به همراه داریم. لبخند زدن در اسلام بسیار سفارش شده است و حتی در برخی احادیث آمده است که لبخند زدن نوعی صدقه محسوب میشود.
عیسی کشاورز: درود بر شما. چو شادی بکاهد، بکاهد روان خرد. خنده یک ظرفیت فرهنگی است پس باید خندید.
محمد صادق افراسیابی: در تکمیل فرمایشات دوستان می خواهم عرض کنم دین ما دین شادی و نشاط است. بنابراین ضرورت دارد که سیاستگذاری فرهنگی در کشور ما به سوی سیاستگذاری شادی حرکت کند و این طور نباشد که برای شاد بودن و شاد کردن فقط به عید نوروز و روزهایی از این قبیل بسنده کنیم. در آخرین بخش از صحبتم میخواهم به این مطلب اشاره کنم که از رسول خدا (ص) نقل شده است که ایشان می فرمایند: مؤمن، شوخ و شنگ است و منافق، اخمو و عصبانی، پس همان طور که دکتر کشاورز فرمودند شاد باشید دوستان و یکدیگر را شاد کنید.