4

مبانی فکری تشکیل جبهه پایداری بغض با هاشمی و لاریجانی و دیگران است

  • کد خبر : 15671
  • ۱۱ مهر ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۳

نماینده تهران همانطور که درباره حاشیه های نزدیک دولت بسیار زودتر از دیگر اصولگرایان هشدار داد، امروز هم به صراحت درباره جبهه پایداری سخن می گوید. صراحت لهجه علی مطهری در قبال برخی عملکردها خصوصا در مورد دولت موجب شده است تا وی مورد خشم حامیان دولت قرار بگیرد و حتی کار به جایی رسید […]

نماینده تهران همانطور که درباره حاشیه های نزدیک دولت بسیار زودتر از دیگر اصولگرایان هشدار داد، امروز هم به صراحت درباره جبهه پایداری سخن می گوید. صراحت لهجه علی مطهری در قبال برخی عملکردها خصوصا در مورد دولت موجب شده است تا وی مورد خشم حامیان دولت قرار بگیرد و حتی کار به جایی رسید که در مورد اصولگرایی مطهری در  مجلس رای گیری شد. وی که این روزها به عنوان یکی از طراحان سوال  از رئیس جمهور محسوب می شود مدتهاست که به دنبال اعلام  طرح سوال  در صحن علنی است، اما به دلیل برخی کارشکنی ها همچنان این موضوع مسکوت مانده است، با این حال زمزمه هایی از خانه ملت شنیده می شود که وی از  نمایندگی خود استعفا داده است. از زمان تشکیل جبهه پایداری توسط وزیران اخراجی دولت با محوریت مصباح یزدی گمانه زنی در مورد آن روزبه زور بیشتر شد. اظهار نظرها نشان می داد که این جبهه با حمایت محمود احمدی‌نژاد تشکیل شده است و البته جریان انحرافی نیز در هدایت آن بی تاثیر نیست اما اعضای جبهه پایداری  بارها مدعی شدند که از این جریان نزدیک به رئیس دولت اعلام برائت کرده اند.
با این حال پس از بی نتیجه ماندن کمیته سه نفره برای همراه کردن احمدی‌نژاد با دیگر محافظه کاران عملا این طرح شکست خورد، جامعتین هم که تلاش می کند نقش چتر را برای اصولگرایان ایفا کند تلاش کرد با ایجاد گروه ۷+۸ همه سلایق اصولگرایی را در خود جای دهد اما جبهه های پایداری و ایستادگی به نظر می رسد خواهان تصمیمات مستقل از جامعتین هستند. با این حال  برخی معتقدند ایجاد گروه های تصنعی بین اصولگرایان و ایجاد جنگ زرگری نوعی حرکت برای جذاب  کردن شرایط انتخابات و داغ کردن فضای موجود است.
علی مطهری در مورد چگونگی تشکیل جبهه پایداری و نسبت آن با اصولگرایان می گوید: تشکیل این جبهه ضرورتی نداشت و موجب تفرقه در بین اصول گرایان خواهد بود. ریشه شکل گیری این جبهه را بیشتر هواهای نفسانی می دانم تا مبانی فکری؛ یعنی بیشتر، بغض با  هاشمی و لاریجانی و قالیباف و… محرک این افراد برای تشکیل این جبهه بوده و کمتر به فکر حفظ انقلاب از آسیب ها هستند. این یک امر طبیعی است چون اکثر موسسان آن زحمتی برای انقلاب نکشیده‌اند و در اثر اتفاقاتی جای انقلابیون راستین را گرفته اند.
من احساس می کنم حادثه ای شبیه آنچه که در مشروطه رخ داد در حال رخ دادن است، یعنی فرصت طلب هایی می آیند و انقلابیون اولیه را کنار می زنند و مسیر انقلاب را تغییر می دهند. البته وجود آقای لنکرانی در میان آنها یک وصله ناجور است. حیف ایشان است که در کنار آن افراد قرار گیرد و پیش بینی می کنم که ایشان جدا می شود.
وی در گفت وگو با خبر تصریح می کند که اینها قبل از آنکه گروهی از جامعه را نمایندگی کنند، نمایندگی احمدی نژاد و مشایی را به عهده دارند و این که می گویند ما احمدی نژاد را قبول داریم اما مشایی را قبول نداریم، یک تناقض است. چون احمدی نژاد بارها گفته است که من افکار مشایی را قبول دارم و مشائی فردی زلال است.بنابراین این دو از هم تفکیک  ناپذیرند و در واقع یک روح در دو بدن اند. در واقع جبهه پایداری ابزار دست احمدی نژاد و مشایی قرار گرفته است.
اما اینکه نمایندگی چه گروهی از جامعه را دارند؛ خودشان ادعا می کنند که نمایندگی قشر حزب الهی را دارند، ولی این فقط یک ادعاست، بخش عظیمی از حزب اللهی ها از جمله سپاه و بسیج به خاطر سکوت اعضای جبهه پایداری در سال های گذشته در مقابل انحرافات فرهنگی دولت و تز مکتب ایران و حمایت متعصبانه آنها از دولت، این جبهه را قبول ندارند. به نظر من اساسا جبهه پایداری به خاطر آن سکوت ها و حمایت  ها از عوامل موثر شکل گیری جریان موسوم به انحرافی بوده است. زمانی که بنده فریاد می زدم که این دولت از نظر فرهنگی لیبرال است، یا خطر تز مکتب ایران را گوشزد می کردم، این افراد در مجلس و غیر مجلس به من حمله می کردند و انحرافات فرهنگی دولت را قبول نداشتند و مسئله مکتب ایران را هم یک مسئله فرعی و غیر قابل طرح می دانستند. در واقع جریان انحرافی محصول عملکرد موسسین جبهه پایداری است.
این نماینده اصولگرا و منتقد  دولت در ادامه تحلیل خود اظهار داشت که اینها در واقع رئیس جمهور را قبول دارند و تنها انتقادی که به او دارند این است که یازده روز در مقابل حکم رهبری خانه نشین شد.

 

اگر این یازده روز نبود، هیچ انتقادی به آقای احمدی نژاد نداشتند، یعنی همه سیاست های فرهنگی و حرف های او درباره مکتب ایران و غیره و همه قانون گریزی های او و مفاسد اقتصادی درون دولت را قبول دارند. فقط چون چند روز در مقابل ولایت ایستاده است آدم بدی است، آن هم برخی از آنها توجیه می کنند که آن خانه نشینی در اثر خستگی و بیماری بوده است. بنابراین افکار و رفتار احمدی نژاد را دربست قبول دارند و از آن طرف می گویند مشایی و جریان انحرافی را قبول نداریم، در حالی که احمدی نژاد و مشایی از هم جدایی ناپذیرند. این یک تناقض است که جبهه پایداری باید در ابتدای راهش آن را حل کند. البته این دوستان در بیاینه های رسمی خود معیار هایی را مطرح کرده اند مانند مرزبندی با جریان فتنه، خواص مردود، جریان انحرافی و اطاعت از ولی فقیه. خودشان هم معتقدند اینکه آنها را منتسب به مشایی می کنند یک توطئه است.
فرزند شهید مطهری یادآورد شد: اکثر این معیار ها بر خود اینها صادق نیست. مثلا اینها مرزبندی درستی با جریان انحرافی نداشته اند و عرض کردم از عوامل شکل گیری این جریان بوده اند، فقط از زمان خانه نشینی احمدی نژاد اصطلاح” جریان انحرافی” را باب کردند. در اطاعت از ولی فقیه هم نمره خوبی نمی گیرند. زمانی که رهبر انقلاب از حادثه کهریزک به “جنایت” تعبیر کردند و یا گفتند حادثه کوی دانشگاه دل انسان را خون می کند، اینها با هرگونه تلاش مجلس برای تهیه گزارش از این حوادث مخالفت کردند. یا زمانی که ایشان در مراسم ۱۴ خرداد سال گذشته بر آزادی بیان تاکید کردند، اینها از کنار آن گذشتند.
نماینده تهران گفت: به طور کلی بیشتر در مواردی که با تمایلات آنها سازگار است تابع ولایت فقیه اند. اما مرزبندی با خواص مردود در فتنه هم درباره اینها صدق نمی کند. به نظر من خود اینها از خواص مردودند زیرا با ندیدن عیوب و اشکالات طرف خودی مانند مناظرات انتخاباتی و حوادثی مانند کهریزک و کوی دانشگاه و پخش اتهامات افراد قبل از اثبات آنها از تلویزیون و برخی تندروی ها در مقابله با بحران اخیر باعث تشدید این بحران شدند و از طرف دیگر به علت ادعای تبعیت از ولی فقیه و نادیده گرفتن دستوراتی از ایشان که با روحیه آنها سازگار نبود، به جایگاه ولایت فقیه نیز آسیب رساندند. در مجموع اینها را از خواص مردود می دانم. بنابراین معیار های خودشان هم بر آنها صدق نمی کند. علاوه بر اینکه اساسا باید از آنها پرسید مرجع تشخیص این امور که مثلا خواص مردود چه کسانی هستند کیست؟ شما می گویید امثال لاریجانی و قالیباف اند، ما می گوییم خود شما هستید.
در واقع موسسین جبهه پایداری باید از عملکرد خود شرمنده باشند و از مردم عذر خواهی کنند اما می بینید که می گویند اصول گرای واقعی و خالص، ما هستیم و بقیه منحرف اند و رفتاری شبیه رفتار خوارج دارند که می گفتند ما مسلمان واقعی هستیم و علی کافر است.
این است که من معتقدم جبهه پایداری یک جریان فرصت طلب است و انقلابیون راستین باید در تضعیف آن بکوشند و من عاقبت خوبی را برای آن پیش بینی نمی کنم مگر اینکه افکار و رفتار خود را عوض کنند.
وی در یادآوری دلایل خود افزود: ریشه آن، یکی هواهای نفسانی و قدرت پرستی است و دیگر افکار غلط. مثلا برداشت اینها از ولایت فقیه یک برداشت کاملا غلط به معنی تعطیل عقل است. یا اینکه اعتقاد درستی به آزادی بیان ندارند. البته این نکته را هم باید گفت که حساسیت آنها درباره مسائل فرهنگی و شرعی خوب است.

 

منبع:  مردمسالاری

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=15671

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]