5

حرکت عجیب این دختر زیر آفتاب داغ!

  • کد خبر : 157043
  • ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۷:۳۴

ازم خواست یه روز بهش مرخصی بدم. منم گفتم برو. وقتی شب برگشت، حسابی می لنگید. اول فکر کردم تصادف کرده؛ ولی هرچی ازش پرسیدم، نگفت چی شده!

ازم خواست یه روز بهش مرخصی بدم. منم گفتم برو. وقتی شب برگشت، حسابی می لنگید. اول فکر کردم تصادف کرده؛ ولی هرچی ازش پرسیدم، نگفت چی شده!

 

بالاخره بعد از کلی اصرار گفت: «پابرهنه روی لوله های نفت راه رفتم!» گفتم: «تو این آفتاب داغ؟ مگه زده به سرت؟»

 

گفت: «این چند وقت خیلی از خودم غافل شده بودم، باید این کار رو می کردم تا یادم بیاد چه آتیشی منتظرمه!» گفتم: « تو و آتیش جهنم!؟ تو که جز خدمت کاری نمی کنی!».

 

گفت: «تو اینطور فکر می کنی، ولی من خیلی گناه دارم. بعضی از اشاره ها یا بعضی سکوت های نا به جا… اینا همه گناهان کوچیکی هستن که چون تکرار می کنیم برامون عادی میشه. واسه همین دائم باید حواسمون جمع باشه.»

 

 

شهیده مریم فرهانیان

تولد: ۱۳۴۲

شهادت: ۱۳۶۳

علت شهادت: شلیک خمپاره رژیم بعث عراق

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=157043

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]