محمد باقر قالیباف :در پی تفاهم هستهای که در لوزان شکل گرفت بازتابهای متنوع و بسیاری در سطح رسانه و شبکههای اجتماعی و محافل مختلف طرح شد و تحلیلها و نقدها و تمجیدهای گوناگونی ارائه شد. بنده به سهم خودم از تلاش شبانه روزی تیم مذاکرهکننده هستهای که حقا و انصافا هرچه در توان داشتند بهکار بردند تا نتیجه مطلوبی برای ملت ایران بهدست آورند، تشکر میکنم و در عین حال چند نکته را در این رابطه با مردم عزیز در میان میگذارم.
۱٫ قطعا اتحاد در حمایت از تیم مذکرهکننده هستهای مانند پشتیبانی از سربازان عرصه نبرد با دشمن ضروری است. نباید پشت تیم مذاکرهکننده را خالی کنیم این کار مثل آن است که وسط صحنه نبرد بهدلیل اختلاف سلیقه و درگیریهای قبلی شخصی و گروهی با سربازان، نبرد آنها را زیر سؤال ببریم. دل نگرانی از جزئیات تفاهم شده قابل پذیرش است اما توقعات بیجا داشتن از یک مذاکره در این سطح به دور از منطق و عقل است. قاعدتا منطق مذاکره منطق دادوستد است و البته توازن این دادوستد اهمیت دارد اما برخی بهگونهای اظهارنظر میکنند که گویا قرار است در مذاکره فقط حرف ما به کرسی بنشیند! از سوی دیگر اگر معتقد باشیم هر توافقی خوب نیست و این عبارت را صحیح ندانیم که توافق بد بهتر از توافق نکردن است همچنانکه اوباما و آمریکاییها به این موضوع اشاره کردند بنابراین به صرف اعلام توافق هم نباید اظهار شادی و شعف کنیم تا زمانی که جزئیات آن کامل و شفاف ارائه نشده است. اما به یقین آنچه در بیانیه مشترک آمده اگر برداشت لغو یکباره تحریمها در ازای اقدامات ایران صحیح باشد باید امیدوار بود که در تدوین نهایی توافق و طرح جزئیات نیز به همین منوال پیش برود. قطعا ما بین بیانیه کاخ سفید و سخنان وزیر امورخارجه کشورمان باید به نماینده دیپلماسی کشورمان اعتماد کنیم و امیدوار باشیم که چارچوبی که او طرح میکند در روند مذاکرات سهماه آینده به ثمر بنشیند.
۲٫ موضوع مذاکرات هستهای یک موضوع ملی و فراجناحی است و تحلیل و موضعگیری درباره آن از عینک منافع و مصالح گروهی و جنــــاحـی بزرگترین خیانت به آرمانهای انقلاب و آینده این ملت و سرزمین است. برای
استقلال و رشد و شکوفایی این کشور خونهای زیادی ریخته شده و سربازان وسرداران بسیاری جانشان را کف دست گرفته و از حیثیت و شرف این ملت و انقلاب دفاع کرده و میکنند. نفوذ و اقتدار فعلی ما در منطقه محصول همین جانفشانیها و مجاهدتهاست. چه خیانت بزرگی است که در وانفسای نبرد منطقهای و هستهای عدهای بهدنبال آن باشند که از این نمد کلاهی برای خودشان ببافند که قطعا این خیانت به مردم هرگز بخشودنی نیست. اگر پیروزی در کار هست همه ملت پیروزند و اگر تنگنایی وجود دارد همه باید مشارکت کنند تا مملکت از این تنگنا خارج شود. درایت و تدبیر رهبری در انتخاب عنوان سال از این روست که هم
دولت و هم ملت باید همدل و همزبان باشند تا مبادا گرفتاری در گرداب تفرقه و کسب منافع و مصالح سیاسی و جناحی به کشتی نظام و کشور صدمه بزند.
۳٫ بدون شک یگانه مسیر موفقیت و پیشرفت کشور درون مرزهای این سرزمین است. سرنوشت ما و چشمانداز بلندمدت این مرزو بوم را نه ژنو مشخص میکند نه وین نه لوزان و نه هیچ جای دیگر. نه اوباما مشخص میکند نه کری و نه هیچکس دیگر. آینده این مملکت در دستان خود ماست به فرهنگ کار ما وابسته است، راز پیشرفت در مناطق جغرافیایی مستعد کشاورزی است، در صنایع گوناگون نهفته است، در اقیانوس سرمایههای فکری موج میزند که بهعنوان نمونه در حوزه فناوری خاک میخورد. سرنوشت این کشور را من و شما رقم میزنیم، جوانان خوش فکر و با انگیزه و تحصیل کرده رقم میزنند. اقتصاد این کشور را باید از درون مقاوم و مستحکم کرد. قطع وابستگی به نفت و خامفروشی منابع غنی این کشور تلاش و همت میخواهد، روحیه جهادی میخواهد تا گردنههای سخت را طی کند. لوزان هرچقدر هم که شادی بیاورد آینده ما را نمیسازد. چرخ اقتصاد ما را برای همیشه نمیچرخاند. گره زدن همه امورات کشور به مذاکرات هستهای اشتباه بوده و هست. تماشاچی کردن مردم، فعالان اقتصادی و بهویژه مسئولان ردههای مختلف به نتایج مذاکرات آثار زیانباری دارد. همچنانکه نتیجه بلافصل این اتفاق مطالبه عمومی برای کاهش فوری قیمتها و… خواهد بود که دور از انتظار است و در آینده نزدیک سرخوردگی به ارمغان میآورد. ما در دوره
دولت نهم و دهم بالاترین درآمد نفتی را داشتیم اما وضعیت اقتصادی کشور مطلوب نبود و همچنان خامفروشی میکردیم. اگر همه مراحل مذاکرات به خوبی و مطابق میل ما پیش برود دوباره میتوانیم در مقیاس بیشتری نفت بفروشیم و دوباره اقتصاد نفتی رونق میگیرد. پس راهحل نهایی رشد و پیشرفت کشور ما به مدیریت منابع این سرزمین بر میگردد نه گره مذاکرات!
۴٫ بزرگترین خیانت را کسانی مرتکب میشوند که موضوع مذاکرات هستهای و موضوعات مشابه را ابزاری برای دوقطبی کردن جامعه استفاده میکنند. کسانی که بر این شیپور میدمند، قطعا خیر و صلاح این ملت و سرزمین را نمیخواهند و اهداف دیگری را دنبال میکنند و متأسفانه عدهای هم جاهلانه در این دام گرفتار میشوند و حتی در بین خانوادهها و دوستان نیز به یک طیف صفر و صدی گرایش پیدا میکنند و از روی هیجان یا چشم بسته همهچیز را نفی میکنند و یا چشم بسته به به و چه چه میکنند و در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. خسارتهای جبران ناپذیری که از این رهگذر نصیب ملت میشود بعضا جبران ناپذیر است.
در پایان بنده امیدوارم که در سال همدلی و همزبانی ملت و
دولت، مردم ایران طعم شیرین پیروزیهای بزرگ را بچشند و با ایستادگی بر سر آرمانهایی که این انقلاب بر آن اساس بناشده نصرت الهی همراه این ملت باشد. انشاءالله
فردا