به گزارش خراسان، حدود ۲ سال قبل زمانی که در دانشگاه تحصیل می کردم یکی از همکلاسی هایم تصویر یکی از خوانندگان موسیقی پاپ را که در گوشی تلفن همراهش ذخیره کرده بود به من نشان داد و به تعریف و تمجید از صدای زیبا و حیرت انگیز او پرداخت.
آن روز پروانه چند قطعه از اجراهای آن خواننده را برایم پخش کرد، اما نمی دانم چگونه و به طور خیالی عاشق تیپ و قیافه و صدای دل انگیز آن خواننده ایرانی شدم.
از آن روز به بعد فقط به جمع آوری پوستر، تصاویر و آهنگ های او فکر می کردم و مدام نزد دوستان و بستگانم از این خواننده سخن می گفتم به طوری که او همه افکارم را به خود مشغول کرده بود و همواره با گذاشتن هدفون به آهنگ های او گوش می کردم و تصاویرش را در اتاقم و حتی داشبورد خودروام چسبانده بودم.
دیگر همه از عشق خیالی من به آن خواننده پاپ مطلع بودند و من هم امیدوار بودم شاید روزی بتوانم با او ازدواج کنم. پس از آن که لیسانس گرفتم و بیکار بودم نیز دست از این اعمال برنداشتم تا این که روزی تصویر او را در یکی از شبکه های اجتماعی که من هم عضو آن گروه بودم مشاهده کردم.
دیگر از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم تا این که ارتباطم را از طریق چت با او آغاز کردم. او هم پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد و من از این موضوع بسیار خوشحال بودم تا این که روزی او از من خواست یک میلیون تومان به حسابش واریز کنم چون مدعی بود در آن شرایط به حساب بانکی اش دسترسی ندارد.
درخواست های او چند بار دیگر هم تکرار شد و من هم به خاطر علاقه ای که به او داشتم بدون تأمل مبالغ میلیونی را پرداخت می کردم به امید این که روزی با او ازدواج کنم و همه آرزوهای دیرینه ام برآورده خواهد شد، اما پس از مدتی وقتی دیدم مورد تمسخر یکی از بستگانم قرار گرفته ام به ماجرا مشکوک شدم و تازه فهمیدم که یکی از آشنایانم با تصویر جعلی، خود را به نام خواننده مورد علاقه من معرفی کرده است و خودش در مشهد سکونت دارد. بلافاصله ارتباطم را با او قطع کردم، اما او مرا تهدید کرد که همه مطالب و تصاویرم را برای پدرم ارسال می کند.
