یمن در جنوبیترین بخش شبهجزیره عربستان سعودی واقع است. این منطقه از صدر اسلام از مهمترین مناطق رشد شیعه بوده و پایتخت آن صنعا است.
جام/ استان صعده، کوهستانی است و در ۲۴۳ کیلومتری شمال صنعا قرار دارد. بیشتر مردم صعده را شیعیان زیدی تشکیل می دهند.
منطقه یمن در سال ۱۷۵۰ در قلمروی حکومت عثمانی قرار گرفت. با سقوط امپراطوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول، یمن به سرپرستی بریتانیا درآمد و در سال ۱۹۲۲ به استقلال دست یافت.
در گذشته حکومت یمن در دست امیری ملقب به “امام یمن” بود که شخصاً کشور را اداره میکرد. از سال ۱۹۶۲ حکومت یمن به جمهوری تبدیل شد. در این سال عبدالناصر با استقرار ۶۰٬۰۰۰ نیروی مصری در یمن، حکومت را از زیدیها گرفت و به طرفداران خود سپرد. در سال ۱۹۷۸ ژنرال علی عبدالله صالح الاحمر که از شیعیان زیدی است پس از کودتا رئیس جمهور یمن شد و تا سال ۲۰۱۲ قدرت را در اختیار داشت.
حوثی های یمن گروهی از شیعیان زیدی این کشور هستند. محل اصلی فعالیت آنان صعده است. آنان حکومت یمن را حکومتی وابسته به غرب میدانند و از سال ۲۰۰۳ میلادی دست به مخالفت با حکومت یمن زده اند.
شعار اصلی آنان «الله اکبر، الموت لآمریکا، الموت لاسرائیل، اللعنه علی الیهود، النصر للاسلام» است. این شعار را نخستین بار “حسین الحوثی” فرزند عالم زیدی مذهب “بدرالدین الحوثی” بر زبان آورد.
حسین الحوثی اولین رهبر این گروه نیز بود که در سال ۲۰۰۵ میلادی در درگیری با نیروهای ارتش یمن کشته شد.
حسین الحوثی اولین رهبر حوثی ها
رهبری این گروه بعد از حسین به پدرش بدرالدین رسید و بعد از پدر نیز یعنی از سال ۲۰۰۶ برادر حسین الحوثی، یعنی عبدالملک الحوثی رهبر این گروه شد.
ارتش یمن در طول این سالها، شش بار برای نابودی این گروه، به صعده حمله کرد. در جنگ ششم نیروهای عربستان نیز به کمک ارتش یمن آمدند اما موفق نشدند این گروه را از بین ببرند. این گروه که امروزه به نام “انصارالله” یا “تنظیم الشباب المؤمن” از آنان یاد میشود توانسته است از سال ۲۰۱۱ میلادی بر استان صعده و از سال ۲۰۱۴ بر استان عمران مسلط شود.
تعدادی از جوانان زیدی یمن در سال ۱۹۹۰ میلادی تشکیلاتی را با نام “تنظیم الشباب المؤمن” ایجاد کردند که امروزه به نام “انصارالله” شناخته میشوند و حرکت حوثیها در قالب این عنوان انجام میپذیرد. نخستین دبیرکل آن “محمد یحیی عزان” بود و بعدها حسین الحوثی به عنوان دبیر کل این مجموعه انتخاب شد. برخی گزارشها تاریخ تشکیل این تشکل را سال ۱۹۹۶ و مؤسس آن را حسین الحوثی ذکر کردهاند.
بنیانهای فکری
این تشکل بر پایه اندیشههای زیدی شکل گرفته است. مؤسسان این تشکل تحت تأثیر اندیشههای بدرالدین الحوثی بودند. بدرالدین الحوثی هر چند عالمی زیدی بود اما به تقارب فکری زیدیه و شیعه اثناعشریه اعتقاد داشت.
وی علاوه بر این در صدد مواجهه فکری با وهابیت بود و میکوشید از نفوذ وهابیت در مناطق شیعهنشین یمن جلوگیری نماید. البته این دیدگاهها با مخالفت گروهی از عالمان یمنی روبرو شد و آنان از سوی گروهی از عالمان زیدی به افراطیگری و خروج از مکتب زیدیه متهم شدند.
روابط تشکل با حکومت
حکومت یمن و شخص علی عبدالله صالح در سالهای دهه نود قرن بیستم از حزب “الحق” و همچنین “تنظیم الشباب المؤمن” حمایت میکرد و منابع مالی در اختیارشان قرار میداد. حسین الحوثی هم از امکانات دولت برای مقابله با وهابیت و احزاب سلفی و وهابی استفاده میکرد اما این روابط پس از حمله آمریکا به عراق تغییر کرد. گروه حوثی دولت یمن را دستنشانده آمریکا میدانست و از بیتوجهی دولت به مردم و فقر عمومی انتقاد میکرد. همین مواضع سبب شدکه حکومت از سال ۲۰۰۳ میلادی به این سو با برخورد نظامی و دستگیری فعالان و وابستگان به این گروه و اعدام و کشتن تعدادی از آنان، در صدد نابودی آنان باشد.
فعالیت سیاسی
حسین الحوثی ابتدا به حزب “الحق” پیوست. اما مدتی بعد از این حزب جدا شد و با کمک تعدادی دیگر از جوانان یمنی “تنظیم الشباب المؤمن” را ایجاد کرد. در آغاز فعالیت، حزب حاکم “المؤتمر الشعبی العام” از این تشکل حمایت میکرد تا مانعی از نفوذ و فعالیت حزب سلفی “اخوانی التجمع الیمنی للاصلاح” در منطقه صعده باشد. الحوثی در آن مقطع و با حمایت حکومت اقدام به تأسیس مدارسی نمود و اندیشههای خود را آموزش داد.
حسین الحوثی از سال ۲۰۰۲، حرفهای جدیدی را بر زبان آورد. او از مسؤولیت دینی سخن میگفت؛ از خطر آمریکا میگفت و این که باید برای اسلام دست به کاری زد و از آمریکا و اسرائیل باید برحذر بود. این سخنان سبب شد که فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل از طرفداران وی در مساجد صنعاء و صعده شنیده شود.
نمونه ای از سرودهای انقلابی حوثی های یمن بعد از شهادت رهبرشان حسین الحوثی، به دست علی عبدالله صالح
در سال ۲۰۰۳، یعنی هنگامی که آمریکا جنگ خود را در عراق شروع نمود، نیروهای “تنظیم” در برابر سفارت آمریکا تجمع کردند و شعارهایی را علیه آمریکا و اسرائیل سر دادند. در این تجمع که همراه با درگیری میان طرفداران تنظیم و نیروهای امنیتی و پلیس بود، چندین نفر نیز کشته شدند. گفته می شود در درگیری های اولیه ۶۵۰ نفر ازمعترضین دستگیر شدند.
پس از این درگیریها دولت یمن به “تنظیم شباب” اعلام جنگ کرد و برای دستگیری حسین حوثی،۵۵۰۰۰ دلار جایزه تعیین کرد. در تابستان ۲۰۰۴ تهاجم به صعده آغاز شد. در جریان این درگیریها ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر کشته شدند. پس از سه ماه درگیری ارتش یمن توانست حسین الحوثی و تعدادی از همراهان او را از بین ببرد.
جنازهٔ وی مدتها دست حکومت یمن بود تا اینکه پس از برکناری علی عبدالله صالح، حکومت یمن جنازه وی را به خانواده او تحویل داد. بقایای پیکر وی با حضور جمعیت انبوهی در صعده تشییع و به خاک سپرده شد.
تصاویری از حضور میلیونی مردم در تشییع جنازه حسین الحوثی در استان صعده یمن در سال ۱۳۹۲
بدرالدین الحوثی
پس از کشته شدن حسین الحوثی و پایان جنگ اول صعده، بر خلاف تصور دولت یمن، حوثیها به فعالیت خود ادامه دادند و به برخی از مراکز نظامی حمله کردند. رهبری این تحرکات نظامی را بدرالدین حوثی بر عهده داشت.
بدرالدین الحوثی پس از کشته شدن فرزندش سکونتش در صنعا را رها کرد و به کوهستانهای صعب العبور صعده رفت و با رد پیشنهادات حکومت به نبرد با دولت مرکزی در شمال یمن پرداخت.
بدرالدین الحوثی، پدر حسین الحوثی، دومین رهبر حوثی ها
دولت یمن برای سرکوب همین تعداد باقیمانده از حوثیها جنگ دوم را در صعده شروع کرد و پس از مدتی نبرد با حوثیها در ۲۷ مارس ۲۰۰۵، دولت یمن پایان جنگ دوم را اعلام کرد. اما فشارها بر شیعیان پایان نیافت. سادات هدف حملات نظامی قرار گرفتند و جلوی برگزاری هرگونه مراسم مذهبی گرفته شد.
دولت یمن به دستور علی عبدالله صالح به مساجد شیعیان حمله کرد، تمامی کتابهای مقدس از جمله نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه در صعده و صنعا جمعآوری شدند و با کامیون به میدان مرکزی شهر صنعا به نام «ساحهالحریه» (میدان آزادی) برده شدند و در برابر چشم مردم پایتخت به آتش کشیده شدند.
نیروهای نظامی به فرماندهی علی محسن الاحمر حملاتی به مناطق شیعهنشین داشتند و در این میان سلاحهای شیمیایی و بمبهای خوشهای بهکار بردند. برای بازدارندگی از جنبش شیعیان نظامیان یمنی از جمله پس از سوزاندن پیکرهای برخی رزمندگان شیعه، آنان را با طناب به خودروهای نظامی بستند و پیشاپیش چشم مردم کیلومترها روی خاک کشیدند.
جنگهای سوم تا ششم صعده
در فاصله میان سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ میلادی، نیروهای ارتش یمن و حوثیها چندین بار با یکدیگر روبرو شدند که منجر به کشته شدن شماری از طرفین و بازداشت تعداد زیادی از وابستگان به حوثیها شد و هر بار نیز با وساطت کشورهای خارجی چون قطر و یا شرایط خاص کشور یمن و یا میانجیگری بزرگان قبایل یمن این جنگها خاتمه مییافت.
سنگینترین این جنگها عملیات زمین سوخته بود. دولت یمن در اوت ۲۰۰۹ این عملیات را علیه حوثیها در صعده آغاز کرد که به جنگ ششم صعده نیز معروف است. در این جنگ، دولت یمن از امکانات گستردهای برای دستیابی به اهدافش استفاده کرد. در این جنگ صدها نفر از مردم و نیروهای نظامی کشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سیاسی و فرهنگی به دست نیروهای امنیتی ترور شده و یا به زندان افتادند.
ویدئو/ تشییع جنازه حسین الحوثی در استان صعده یمن
رهبری شیعیان در این جنگ با سید عبدالملک حوثی و برادرش سید یحیی بود. سید یحیی از نمایندگان مجلس یمن بود که مجلس نمایندگان مصونیت سیاسی وی را سلب و اینترپل را موظف به بازداشت وی کرد.
این درگیری به خاک عربستان سعودی هم کشیده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع این گروه حمله کند. در این درگیریها حکومت مرکزی یمن و مداخله برخی کشورها (عربستان و آمریکا) در یک طرف و مبارزان حوثی و جداییطلبان جنوب این کشور در طرف دیگر بودند. این درگیریها در ۱۲ فوریه ۲۰۱۰ با فرونشستن ناآرامیها و تمایل دوطرف برای مذاکره پایان یافت.
جنگ ششم نشانگر تقویت قدرت نظامی و عملیاتی شیعیان در رویارویی با نیروهای دولتی است. شیعیان تا نیمههای جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپیمای جنگنده سوخو، یک فروند بالگرد نظامی و دهها دستگاه از تانکهای ارتش شدند.
تحولات پس از آغاز بیداری اسلامی
با گسترش موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی منطقه، جوانان یمنی نیز برای سرنگونی حکومت یمن دست به قیام زدند. این قیام با حمایت حوثیها و شخص عبدالملک حوثی روبرو شد و دامنه اعتراضات مجددا در صعده بالا گرفت. در نتیجه این درگیریها، حوثیها توانستند در مارس ۲۰۱۱ بر استان صعده مسلط شوند و اداره این استان را در دست بگیرند.
حوثیها پس از تسلط بر صعده حرکت خود را به سمت صنعاء پایتخت یمن آغاز کردند و در این مسیر ابتدا شهر دماج را که یکی از مراکز وهابیت سعودی در یمن بود تصرف کردند. حوثیها در ژانویه ۲۰۱۴ وارد این شهر شدند و سپس استان عمران را در ژوئیه ۲۰۱۴ تصرف کردند و وارد مرکز این استان شدند.
حوثیها بعد از عمران وارد صنعا شدند و پس از مدتی درگیری با حکومت یمن در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۳(۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴) توانستند بیشتر بخشهای مهم پایتخت یمن (صنعا) از جمله کنترل مراکز دولتی و ساختمان رادیو تلویوزیون را در صنعا به دست بگیرند.
عبدالملک الحوثی رهبر جنبش انصارالله یمن
اعتقادات
بیشتر مردم یمن، اهلسنت شافعی هستند. پس از آنان، جمعیت شیعیان زیدی بیشتر است. مذهب زیدی، آمیزهای از تشیع با اندیشههای معتزلی و اندکی از مذهب حنفی است. مذهب زیدی و شیعه دوازدهامامی در فقه نزدیک به ۹۰٪ مشترک می باشند. زیدیها به ولایت و عصمت ۵ تن از اهلبیت، خلافت علی بن ابیطالب، امامت امامان از نسل امام حسین و ظهور قائم و قیام جهانی او و بایستگی یاری به او باور دارند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شیعیان دوازده امامی یمن که قبل از آن بسیار کمیاب بودند جهش جمعیتی داشتند. در میان شیعیان دوازدهامامی و شیعیان زیدی هماهنگی و اتحاد خاصی حکمفرماست.
همچنین پس از پیروزیهای حزبالله لبنان به عنوان مقاومت شیعی در برابر اسرائیل، تشیع و بهویژه شیعه دوازدهامامی، رشد زیادی در یمن داشتهاست. پس از جنگ ۳۳ روزه روحیهٔ بالایی در شیعیان یمن ایجاد شد، تا جایی که برخی از فرزندان علمای شاخص وهابی در شرق یمن به مذهب دوازدهامامی گرویدند.
حکومت یمن
علی عبدالله صالح در زمان جنگ ایران و عراق با اعزام سربازان گارد ریاست جمهوری یمن به نبرد با نیروهای ایران به کمک صدام شتافت.
سیاست داخلی صالح در جهت دگرگونی جمعیتی شیعیان در شمال این کشور بودهاست.
دولت یمن، به دولت عربستان بسیار نزدیک است. این امر باعث افزایش فشار بر شیعیان ساکن در استانهای مرزی یمن با عربستان شد.
علی محسن الاحمر برادر ناتنی صالح، یکی از اعضای خاندان الاحمر است که نزدیکی زیادی با وهابیها دارد و و از شخصیتهای مهم این کشور است. وی با دستور صالح فرماندهی حملات به استانهای شیعهنشین شمال را عهدهدار بودهاست. به سبب علاقه و استفادههای پیاپی محسن الاحمر در بهکارگیری از سلاحهای کشتار جمعی، به “علی شیمیایی” شهره است. حتی صالح نیز از وی با عنوان “مرد بیرحم” یاد می کرد.
دلایل مخالفت تلآویو با شیعیان حوثی و حمایت از تجاوز نظامی به یمن
رژیم صهیونیستی از همان روزهای اول تجاوز عربستان و متحدانش علیه یمن از آن استقبال و اعلام کرد، منافع اسرائیل با منافع عربستان یکی است.
پژوهشگاه ویژه پژوهشهای امنیتی ملی اسرائیلی اخیرا گزارشی منتشر کرده که نشان می دهد حمله نظامی عربستان علیه حوثی های یمن، در بطن خود، آثاری مثبت برای اسرائیل به همراه دارد و بعید نیست که این تجاوز نظامی در راستای منافع مشترک اسرائیل و کشورهای حمله کننده به یمن صورت گرفته باشد.
دلایل عمده حمایت رژیم صهیونیستی از تجاوز عربستان به یمن
اول: موضع حمایتگرایانه انصارالله از آرمان فلسطین
این موضوع در شعارهای انصارالله به وضوح پیداست. انصارالله از زمان تاسیس شعار “مرگ بر اسرائیل” را در کنار دیگر شعارها انتخاب و آرمان فلسطین را مسأله اصلی جهان اسلام معرفی کرد و مرتب تلاش نمود روابط خود را با گروه های مقاومت فلسطینی از جمله جهاد اسلامی افزایش دهد.
روزنامه صهیونیستی “جورزالم پست” در پرداختی به شعارهای انصارالله یعنی “الموت لإسرائیل، الموت لأمریکا” نوشت: این شعارها برگرفته از انقلاب اسلامی ایران و حاکی از آن است که دیدگاه انصارالله حمایت از محور مقاومت است.
دوم: تهدید کشتیرانی اسرائیلی در دریای سرخ
اسرائیلی ها پیشتر از نگرانی خود در قبال کشتی های این رژیم که به سمت دریای سرخ می روند، پرده برداشته بودند. روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» اعلام کرده بود که سازمان های امنیتی از شرکت های کشتیرانی خواسته بود تدابیر شدید امنیتی در هنگام عبور از تنگه “باب المندب” اتخاذ کنند.
همچنین جورزالم پست مدعی شده بود: قدرت و توان حوثی ها برای تسلط بر یمن، خطری حقیقی برای اسرائیل و کشتیرانی دولت های دیگر است.
سوم: تسهیل انتقال سلاح به غزه
روزنامه یدیعوت آحارونوت در این باره می نویسد: بر اساس برآوردهای اسرائیل، تسلط حوثی ها بر یمن بر حجم انتقال سلاح ایرانی به مصر و غزه تاثیر فوری خواهد گذاشت و یمن جای سودان به عنوان یک ایستگاه انتقال سلاح ایرانی به صحرای سینا از طریق کانال سوئز یا مصر را خواهد گرفت.
اما به نظر می رسد آرزوهای اسرائیلی محقق نخواهد شد، زیرا تجاوز نظامی به یمن تا کنون به هیچکدام از اهدافی که سعودی مشخص کرده بود، دست نیافته است.
موضوع دیگری که نباید از آن غافل شد این است که ارسال سلاح برای حوثی ها از طرف ایران گزافه ای بیش نیست و تا کنون هیچ کشور یا سازمان بین المللی نتوانسته این ادعا را ثابت کند.
مهمترین موضوعی که باعث شد تا عربستان به یمن حمله نظامی کند، ترس از انقلابی دیگر همانند انقلاب اسلامی ایران در کنار مرزهای خود بود؛ زیرا تمام شعارهایی که انقلابیون یمن به طور عام و حوثی های این کشور به طور خاص مطرح میکنند برگرفته از انقلاب اسلامی ایران است که همانا مبارزه با ظلم و زورگویی و برپایی عدالت است و به همین دلیل است که عربستان به خود اجازه تعرض به خاک یمن را داده و آمریکایی ها هم از ترس همین مطلب از این حملات متجاوزانه حمایت میکنند.
ترس از هلال شیعی
یکی دیگر از دلایلی که آمریکا و صهیونیست ها و ایادی منطقه ای شان مانند عربستان و امارات از آن هراس دارند، روز افزون شدن قدرت ایران در منطقه و به خصوص در قسمت های سوق الجیشی منطقه است.
آنها به این باور رسیده اند که با وجود حزب الله لبنان و شخص سید حسن نصرالله دیگر در لبنان و سوریه جایگاهی نخواهند داشت و این یعنی خطر همیشگی برای اسرائیل.
از طرفی دیگر، مردم و دولت مردان عراقی هم آنها را پس زده اند و به سمت ایران متمایل شده اند پس آنها عراق را هم پس از لبنان و سوریه از دست داده اند و این موضوع برای عربستان که خود را کشوری تاثیر گذار در منطقه می داند خوشایند نیست.
حال غربی ها بعد از گذشت بیش ۱۰ سال از سقوط صدام به این نتیجه رسیده اند که برای مقابله با تفکر انقلابی امام خمینی (ره)، راهی به جز حمله نظامی به این کشورها ندارند اما به خاطر کم کردن هزینه های خود، به جنگ های نیابتی روی آورده اند که از آن جمله می توان به تجهیزداعش و جبهه النصره در عراق و سوریه اشاره کرد.
اما از اینکه عربستان بر خلاف جنگ های نیابتی گذشته اش به طور مستقیم در یمن وارد عمل شده می توان به این نتیجه رسید که یمن برای عربستان از جایگاه ویژه ای برخوردار است و اصلا حاضر نیست که این منطقه استراتژیک را به دست تفکر انقلابی امام خمینی (ره) بدهد.
در همین زمینه “نیویورک تایمز” مطلبی را به چاپ رسانده با این تیتر که: اشتباه فجیع عربستان سعودی در یمن. این روزنامه آمریکایی، دخالت نظامی عربستان سعودی در یمن درقالب عملیات ” توفان سهمگین” را شوم و منحوس توصیف کرد.
نیویورک تایمز درگزارش خود آورده است: «عربستان سعودی باید به جای حمله به مواضع حوثی ها، از قدرت و نفوذ خود برای شروع مذاکرات دیپلماتیک با هدف دستیابی به راه حل بهتر برای بحران در یمن استفاده می کرد، نه اینکه از بیم گسترش نفوذ ایران به داخل خاک یمن، علیه حوثی ها اقدام به دخالت نظامی کند».
دراین گزارش آمده است که یمن طی دهه های گذشته با مشکل روبرو بوده است و تهدیدها درداخل این کشور روز به روز بیشتر و پیچیده تر می شود و در طول سال های گذشته، تشکیلات القاعده در شبه جزیره عرب در یمن، یکی از فعالترین شاخه های تشکیلات القاعده بوده است، اما حوثی ها ساکنان اصلی یمن هستند و از نظر نظامی شکست نخواهند خورد.
نیویورک تایمز با اشاره به اینکه حوثی ها از سال ۲۰۰۴ طی شش سال گذشته درگیر جنگ داخلی بوده وهمچنان ثابت و استوار هستند، افزود: حملات آل سعود نتایج فاجعه باری را به دنبال خواهد داشت.
این روزنامه به نقل از منابع نظامی نوشت: اشتباه فاجعه بار برای عربستان سعودی و دیگر کشورها این است که اجازه دهند جنگ داخلی عاملی برای جنگ طایفه ای گسترده تر میان ایران به عنوان قدرتی مهم در منطقه و کشورهای اهل تسنن باشد، درنتیجه باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا باید مسئولان سعودی را دراین زمینه تحت فشار قرار دهد. ازآنجایی که واشنگتن یکی از هم پیمانان عربستان سعودی است، باید از نفوذ خود برای تشویق همه طرف ها به تلاش به منظور دستیابی به راه حل سیاسی استفاده کند.
نقاط مثبت جنبش انصارالله
یکی از نقاط مثبت جنبش انصارالله این است که توانسته توازن کلی در کشور یمن ایجاد کند و فرصت پیشرفت و انحصارطلبی در تعیین سرنوشت را از جریان های افراطی گرفته و حتی به سرکوب گروه های تروریستی و جلوگیری از حرکت و گرایش فکری مسلحانه به سمت جنوب کمک کند، فعالیت گروه های تروریستی در مناطقی که انصارالله حضور کمتر دارند یا اصلا حضور ندارند، همانند “جنوب” و “البیضاء”، تاثیرگذاری بیشتر جنبش انصارالله را نشان می دهد. این جنبش نقش مثبتی در برقراری امنیت و ثبات در استان هایی ایفا میکند که در آن حضور دارد.
هر چند این جنبش تاکید کرده است، در راستای حمایت از حقوق ملت یمن فعالیت میکند، اما همانند هر جنبش آزادیخواه و حق طلب در هر کشور اسلامی، بلافاصله انگشت اتهام دنباله روی از جمهوری اسلامی ایران یا تلاش برای ایجاد نسخه حزب الله لبنان در یمن از سوی گروه های مخالف و زیاده خواه و وابسته به برخی رژیم های عربی حاشیه خلیج فارس متوجه این جنبش مردمی شده است. گروه های مخالف، جنبش انصارالله را به تلاش برای پیاده کردن الگوی دولت اسلامی در یمن متهم می کنند.
هرچند، وقتی که به شعارهای جنبش انصارالله دقت می کنیم متوجه قرابت معنوی آنها با انقلاب اسلامی ایران می شویم اما این موضوع دلیل بر دخالت نظامی یا سیاسی ایران در یمن نبوده و نیست بلکه هر انسان حق جویی به دنبال سخن حق است و جنبش انصارالله این سخن را در انقلاب اسلامی مردم ایران شنیده و دیده است.
به نظر می رسد رشد سریع جنبش انصارالله و همراهی توده های مردم یمن با این جنبش، بیش از همه، ریاض، تلآویو و واشنگتن را نگران کرده باشد و احتمال توطئه جدید با مشارکت صهیونیست ها، سعودی ها و آمریکایی ها برای مهار این جنبش و ارتکاب جنایات جدید در یمن از سوی مزدورانشان بعید نیست.