صادق خرازی سفیر اسبق ایران در فرانسه در مصاحبهای با مجله عصر اندیشه به بیان برخی زوایای پرونده هستهای ایران، مذاکره با غرب و استراتژی امریکا در مذاکره با ایران پرداخت.
خرازی در این گفتوگو و در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه ما در دوران اصلاحات شاهد بودیم که برخی نمایندگان مشارکت در مجلس ششم علیه انرژی هستهای موضع میگرفتند گفت: به نظر من اشتباه مهم جای دیگری بود؛ در مجمع تشخیص مصلحت نظام بحث ها به دو گونه است یکی آشکار و دیگری محرمانه و بحث انرژی صلح آمیز جزو بحثهای محرمانه محسوب میشود. اما همان سوراخ بحران طبقه بندی که در ایران وجود دارد همه چیز را لو داد.
وی ادامه داد: این مباحث محرمانه بین سران سه قوه بود و خدمت رهبری میرسید؛ بحث دانش هستهای، تحقیق و توسعه به عنوان یکی از مباحث اصلی نظام مطرح است. من یادم است زمانی که خدمت رهبری رسیدیم ایشان فرمودند انرژی هسته ای از نفت برای ما مهم تر است و حتی اذعان داشتند نهضت برخورداری از دانش هستهای و مجاهدتی که مردم ایران انجام میدهند قابل مقایسه با نهضت ملی نفت نیست چرا که ما در نهضت ملی نفت با انگلیس درگیر بودیم و میجنگیدیم در حالی که در ماجرای انرژی هستهای با همه قدرتهای جهان اعم از امریکا، اروپا، همه سازمانهای بینالمللی و با همه اعراب منطقه که به دنبال محدود کردن قدرت ایران هستند مواجهیم.
این دیپلمات سابق وزارت امور خارجه در پاسخ به سوالی درباره فهم دولتهای حاکم درباره انرژی هستهای و پذیرش راستی آزمایی ده ساله که حکایت از عدم فهم درست از انرژی و آینده قدرت دارد گفت: سوالی که پیش روی ماست این است که آیا دولتهایی که روی کار آمدهاند مخالف دانش هستهای بودند یا همه در تکنولوژی یک فکری داشتند اما در متدولوژی و رفتار به گونهای دیگر عمل میکردند؟ من برداشتم این است که بین دولت آقای هاشمی، خاتمی، آقای احمدی نژاد و دولت آقای روحانی به صورت هرمنولوژیک نمیتوان فاصله گذاشت زیرا نظام دیوانسالاری ایران در جای دیگری درباره انرژی هستهای و سیاست خارجی تصمیم میگیرد.
خرازی با بیان اینکه روسای جمهور پیشین ایران کسانی بودند که در داشتن تکنولوژی هستهای در مقاطعی که مسئولیت داشتند دارای ولع بودند و قسمتی از اشتباهات استراتژیک نیز به آنها برمیگردد تصریح کرد: اشتباهات آقایان [روحانی، هاشمی و خاتمی] این بود که قوانین حقوقی برخورداری از انرژی هستهای را رعایت نکردند؛ اگر ما به آقای احمدی نژاد انتقاد میکنیم و میگوییم چرا ایشان حرفهایی زده که باعث وهن دانشمندان هستهای ما شد و یا بحثهایی مثل هولوکاست را در کنار موضوع مهم انرژی هستهای مطرح کرد و حساسیت جامعه جهانی را برانگیخت باید به دوره قبل از این نیز نگاه کنیم.
وی اضافه کرد: حساسیت اصلی نسبت به دانشمندان هستهای در دولت آقای خاتمی پیش آمد و افرادی که مسئول انرژی هستهای و یا مسئول مدیریت سیاست خارجی هستهای بودند از آغاز نتوانستند به گونهای عمل کنند که این معضلات برای ما در جامعه جهانی پیش نیاید.
این دیپلمات سابق وزارت امور خارجه در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آقای روحانی در آن زمان مسئول پرونده هستهای بودند و افراد دیگری نیز در کمیسیون محرمانهای حضور داشتند، با تائید وجود این کمیسیون محرمانه تصریح کرد آقای روحانی به همراه آقای میرحسین موسوی در کمیسیون محرمانه حضور داشتند و حتی در استفاده از اصطلاحات هم دچار ضعف بودند.
سفیر اسبق ایران در فرانسه ادامه داد: من آن زمان سفیر بودم، در کاخ الیزه مشاور امنیت ملی رئیس جمهور فرانسه به من گفت «آنقدر این اصطلاح فلان هستهای را به کار نبرید، این واژه مبنای حقوقی اش بمب هستهای است و همین اشتباه از لحاظ حقوقی پای شما را گیر میاندازد، وقتی شما میگویید میخواهیم دانش هستهای صلح آمیز داشته باشیم نباید این اصطلاح را به کار ببرید».
خرازی با اشاره به تاثیر عملکرد دولت ها در سیاست خارجی اظهار داشت: ما در شرایطی قرار داریم که عملکرد دولتها روی سیاست خارجی و سیاست هستهای تاثیر میگذارد، مثلا وزیر خارجه آقای هاشمی یا آقای خاتمی یا وزرای خارجه آقای احمدی نژاد یا آقای روحانی همه معتقدند باید در جهان تنشزدایی کنیم اما یک نفر فرمولهای جهانی را میشناسد و شخصیت و رفتارش فضا را آرام میکند و نفر دیگر فرمول را نمیشناسد و فضا را ملتهب میکند.
این دیپلمات سابق وزارت امور خارجه در بخش دیگری از این مصاحبه درباره رویکردهای ایران و رهبری در قبال رژیم صهیونیستی و لیبرالیسم و همچنین بیانات رهبر انقلاب مبنی بر نابودی غده سرطانی اسرائیل گفت: این ها نکاتی است که در جامعه جهانی قابل بحث است؛ این مسائل خیلی فرق میکند با اینکه یک رئیس جمهور بیاید و حرفی بزند که این حرف در جهان مبنای تمام اختلافات است، بحث هولوکاست و حذف اسرائیل از روی نقشه جهان در آن هشت سال به گونهای در دستور کار جامعه جهانی قرار گرفت که ایران را زمین گیر کرد.
خرازی در پاسخ به سوالی درباره روش و عملکرد رهبری و ترسیم اسلام انقلابی از سوی ایشان اظهار داشت: اگر رهبری راه را ترسیم میکند ما مبنایمان باید تعبد و اطاعت از رهبری باشد و اختلاف شخصی من با برخی از دوستان در دوره اصلاحات سر همین موضوع بود و میگویم اگر جای امام و آقا عوض شود هیچ فرقی نمیکند حتی اگر جای آقا با آقای خویی عوض میشد باز هم فرقی نمیکرد.
وی ادامه داد: ما اگر فکر کنیم که حرف رهبری واجب کفایی است در مبنا مشکل داریم؛ ما میدانستیم دولت آقای احمدی نژاد دولت منحرفی است منتها به خاطر تبعیت از رهبری سکوت کردیم و انتقادات خودمان را در چارچوب قوانین مطرح کردیم.
دیپلمات سابق وزارت امور خارجه با انتقاد از عملکرد دولتهای مختلف در زمینه مسائل منطقه و استراتژیک گفت: از عملکرد بد ما هاشمی شد خاتمی و از عملکرد بدترما خاتمی شد احمدی نژاد و اصلا ما باید خودمان را مقصر بدانیم.
خرازی با تاکید بر لزوم اطاعت از رهبری افزود: همین الان بعضی از آقایان در مذاکرات هستهای شاید فکر دیگری داشته باشند اما معتقدیم که آن چارچوبی که حضرت آقا تعیین میکنند باید محقق شود. به لحاظ دیپلماتیک مباحثی که رهبری در آخرین سخنرانی خود فرمودند استراتژیکترین سخنانی بود که در تاریخ مذاکرات هستهای گفته شد. آنهم اینکه «هیچ اتفاقی نیفتاده تبریک برای چه!» این تبریکها،کف دست ما را نشان میدهد که چقدر به این چهار ورق کاغذ پاره احتیاج داشتیم.
وی در پاسخ به این سوال که این تبریکها ابتدا از سوی خود دولت و بین مسئولان دولتی رد و بدل شد گفت: این اشتباهی است که مرتکب شدند و رهبری جلوی آن را گرفت، همان شب هم که من در تلویزیون آمدم گفتم که نباید ذوق زده شد.
دیپلمات سابق وزارت امور خارجه ادامه داد: باید دید مصلحت و منافع ملی چه ایجاب میکند و ما در چه چارچوبی میتوانیم کارمان را انجام دهیم؛ رهبری روزی فرمودند که فرماندهای که در جنگ احساس کند باید عقب نشینی کند و نکند، خیانت کرده است و قهرمان نیست.
خرازی در ادامه این مصاحبه با اشاره به دلایل آمدن امریکا بر سر میز مذاکره با ایران گفت: [امریکاییها می گویند] چون ایران نقش اساسی و اسطورهای در خاورمیانه دارد باید مشکلات را با او حل کنیم بنابراین برداشت من این است که آنها نیاز دارند با ما به تفاهم برسند و این تفاهم نیز بسترش فقط ایران نیست بلکه همه دنیاست و برای همین اگر در بحث آینده قدرت و انرژی هستهای کوتاه بیاییم خطای استراتژیک کردهایم.
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود درباره لیبرالیسم و چگونگی احتمال نفوذ آن در ایران گفت: اصلا در ایران درخت لیبرالیسم و رادیکالیسم سبز نمیشود؛ مگر میشود در کشوری که صدها هزار هیات امام حسین دارد مردمش را تحقیر کرد.
خرازی ادامه داد: ما بعد از حوادث اخیر و پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ به جمع بندی رسیدیم که باید کاری کرد که جوانها باید سره را از ناسره تشخیص دهند و باید جوانها میداندار حرکتهای سیاسی، اجتماعی در شرایط فعلی کشور شوند؛ جوانها به دنبال یک پناهگاه امن و فعالیت سیاسی اند که حرفهای خود را بزنند و به دنبال بندبازی و کلک زنی و حزب بازی هم نیستند.
دیپلمات سابق وزارت امور خارجه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برخی آقای ظریف را با مصدق و کیسینجر مقایسه می کنند اظهار داشت: مقایسه ظریف با مصدق و یا کیسینجر از اساس اشتباه است و ایشان خودش دنبال این چیزها نیست که اگر باشد اشتباه استراتژیک میکند و به عقیده من ایشان نه مصدق است و نه کیسینجر.
خرازی در پایان تاکید کرد: من نه به دنبال این هستم که ایران را غربی کنم و نه غرب را وارد ایران کنم و گور پدر غرب که همه بدبختی ما از آنجا شروع شد که تقیزاده گفت برای پیشرفت و آبادی ایران چارهای نیست جز اینکه از موی سر تا نوک پا غربی شویم و فرهنگ غربی در جسم و جان و روح ما تجلی پیدا کند.