فارس: ۷ تیر ماه ۷۸ است که نشریهای آمریکایی از رودررویی جناحهای سیاسی در ایران میگوید و در همین روزها برخی شخصیتهای غربی کدهایی از براندازی و فعال شدن بدخواهان نظام در روزهای آینده میدهند، پس از پایان تیرماه دیگر براحتی میتوان از این کدها رمزگشایی کرد.
هر چند سخن گفتن در مورد تمام زوایای پیدا و پنهان حادثه کوی دانشگاه تهران نیازمند تحقیقات و مطالعات وسیع است اما پرداختن به موارد آشکار، مهم و اصلی آن تحلیلی صحیح را ممکن میسازد. آنچه مسلم است تحلیل این واقعه در فضای رسانهای و سیاسی دوران پس از دوم خرداد است. دورانی که پس از دوران سازندگی حاصل شده است و طیفی بر مسند قدرت تکیه زده است که دوران قبل از خود را با خفقان و انتقادناپذیری ناشی از تفکر دولت حاکم توصیف میکند و بر همین اساس همهچیز را با معیاری بهنام آزادی و انتقاد و در قالب اصلاحاتِ آنچه خود نمیپسندد، میسنجد. غافل از اینکه تعریفی مشخص از آزادی، نقد و انتقاد و بهطور کلی اصلاحات ارائه کند که هرگز نیز چنین نکرد.
*روزنامههای زنجیرهای و زمینهسازی برای فتنه ۱۸ تیر
در همین فضای سیاسی حاصل است که رسانههای نوشتاریِ سلسلهواری شکل میگیرند که اکثرا با حمله بر گذشته و سنتها و نهادهای حاکمیتی خاص بنا نهاده میشوند. دانشگاهها که با وجود عملکرد دولت قبل در ایجاد بینشاطی و دور کردن دانشگاه از سیاست و بینش سیاسی (که سبب تعبیر انتقادی تند مقام معظم رهبری میشود) تشنه فضای بازتری است، مورد سوء استفاده سیاسیون وقت قرار میگیرد و شعارها و نشستهای ساختارشکن با سردمداری تشکلی خاص به اوج میرسد.
این فرآیند بهگونهای است که برخی تشکلها از جایگاه استقلال تشکیلاتی و شعارهای استکبارستیزی، استقلال و عدالتخواهی، ظلمستیزی و آرمانگرایی خود عقب مینشینند و بیشتر شبیه پیاده نظامی میشوند که سخنگوی جریان تندروی سیاسی خاصی در دانشگاه قلمداد میشوند.
برخی افراد حاضر در دولت و صد البته احزاب حامی آنان هر حرکت و اقدام و سخنی از جناح مقابل و یا نهادهای خاص حاکمیتی را به تهدید آزادی، دیکتاتوری، مخالفت با روح دموکراسی، مخالفت با توسعه سیاسی و مواردی از این دست ارتباط میدهند. در چنین شرایطی است که تابستان ۱۳۷۸ آغاز میشود.
*کدهای بیگانگان برای داشتن تابستانی داغ در تهران
گذشته از کدهایی که بیگانگان از تابستان داغ ۷۸ میدادند که ذکر آن در ابتدای نوشته رفت، کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم طرحی را با عنوان اصلاحیه قانون مطبوعات پیگیری میکند که برخی از موارد آن مربوط به ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی عوامل بیگانه، جاسوسان و وابستگان رژیم طاغوت، مقابله با افراد دولتی و غیردولتیِ مجبور کننده مطبوعات به انتشار یا عدم انتشار مطلب یا مقاله مورد نظر بود.
بر همین اساس در ۱۳ تیرماه روزنامههای زنجیرهای نسبت به طرح این اصلاحیه در مجلس هشدار میدهند و در اقدامی عجیب در ۱۵ تیرماه یک روز مانده به طرح اصلاحیه در صحن علنی مجلس، روزنامه سلام با ادعای دسترسی به اطلاعاتی خاص و انتشار آنها سعی دارد تا مسیر بررسی طرح اصلاحیه قانون مطبوعات را از روند طبیعی خود خارج کند.
پس از توقیف روزنامه سلام، عدهای در روزنامههای زنجیرهای با مستمسک قرار دادن این واقعه، سعی در القای ناامنی و سلب آزادی در جامعه را دارند و با تیترهایی جهتدار مانند «دانشجویان ساکت نخواهند نشست» و یا «زمان، حامل حوادث خشونت بار است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی» گویی سعی در هدایت یا ایجاد سناریویی خاص را دارند.
اولین تجمع به بهانه توقیف روزنامه سلام به صورت شبانه در کوی دانشگاه تهران صورت میگیرد اما با مدیریت نادرست و سیاسی جناح حاکم، از همان ساعات ابتدایی، تجمع به خارج از کوی کشیده میشود و در کمال تعجب در ادامه، شعارها و خواستهایی مطرح میشود که پایههای اقتدار نظام را نشانه میرود و در هیبت یک طرح براندازی ظاهر میشود.
فرآیندی که دیگر در قالب یک اعتراض صنفی و یا اعتراض به بهانه توقیف یک نشریه قابل تفسیر نیست و حکایت از پشتپردهای وسیع برای مقابله با نظام و نهادهای حاکمیتی دارد. در این میان، مدیریت و سخنرانی و پیام تاریخی مقام معظم رهبری در مورد این واقعه که منجر به حماسه تاریخی ملت در تاریخ ۲۳ تیرماه ۷۸ شد، حاوی نکات مهمی است. ایشان در دیدار با جمعى از دانشجویان به همراه اقشار مختلف مردم (۲۱ تیر ۱۳۷۸) به موارد مهمی اشاره میکنند که راهنمایی برای وقایع امروز و آینده خواهد بود:
«حرفهاى گفتنى زیاد است؛ اما مطلبى که از نظر من مهمتر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیر قابل قبولى در جمهورى اسلامى بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعى – بخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت – به هیچ وجه در نظام اسلامى قابل قبول نیست. جوانان این کشور -چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان- فرزندان من هستند و هرگونه چیزى که براى این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتى و اشتباه در فهم باشد، براى من بسیار سخت و سنگین است».
*دشمن دانشجوی ما را هدف قرار داده است
مقام معظم رهبری همچنین میفرمایند: «حرف من به دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید؛… غریبههایى را که در لباس خودى خودشان را در همه جا داخل میکنند بشناسید؛… اگر بر آدم غافل ضربهاى وارد شد، اوّل کسى که مسئول و مذموم است، خود اوست؛ مراقب باشید. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعى میکنند بلکه بتوانند دانشجویان را در مقابل نظام قرار دهند؛ اما موفّق نشدند؛ بعد از این هم موفّق نخواهند شد. اگر یک عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده کنند و از آب گل آلودى ماهى بگیرند – وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایى درست کردند و حرفهایى زدند- خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد؛ نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را میشناسیم».
رهبر معظم انقلاب در همین رابطه به آقایانى که سردمداران خطوط سیاسى و گرایشهاى سیاسى هستند، گفتند: حالا برسید به این حرفى که ما میگوییم شما خودیها وقتى سر قضایاى بیهوده اینطور با هم درگیر میشوید، دشمن سوء استفاده میکند؛ بفرمایید، این یک نمونه؛ دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسائل را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یک طور فکر کنند؛ اما براى کار سیاسى و درگیرى سیاسى، حدّى قائل شوید و خطّ قرمزى بگذارید».
بر اساس آنچه از واقعه ۱۸ تیر ۷۸ بیان شد، اکنون میتوان سوالاتی اساسی مطرح کرد که نیندیشیدن به آنها حکم سوهانی دائمی است که روح ذهن را آزار خواهد داد و راه علاجش پیجویی پاسخ به این سوالات است. سوالاتی که پاسخ به آنها مصداق استفاده از تجربیات گذشته برای حال و آینده است.
افراد میدانی غائله ۱۸ تیر که خود را دانشجو و سردمدار جنبش دانشجویی مسلمان جا میزدند، هماکنون در کدام جبهه و کشور قرار دارند؟ براستی در خدمت ملت و دوستان این ملتند یا دشمنانشان؟ چه تطابقی بین عملکرد برخی سیاسیون و جناحهای سیاسی کشور در غائله ۱۸ تیر و فتنه ۸۸ وجود دارد؟ آیا قابل پذیرش است که دست اجنبی و برخی مزدورانش در چنین وقایعی را نادیده بگیریم و همیشه به ناحق انگشت اتهام را بهسمت نظام نشانه رویم؟
آیا ایجاد تشکلهای دولتساخته یا تحت نفوذ احزاب، زمینهساز حاشیهسازی و سیاستبازی در دانشگاهها نشده و نخواهد شد؟ با توجه به پیشینه تاریخی موجود، این امر امکان نفوذ بدخواهان انقلاب اسلامی در بدنه جنبش دانشجویی را تسهیل نمیکند؟ مصداقهای عینی و امروزین حاشیهسازی و سیاستبازی در دانشگاهها چه مواردی میتوانند باشند که باید از آنها اجتناب کرد؟
*سخنان روحانی در راهپیمایی مردم در ۲۳ تیر ۷۸
در پایان، نوشته را با بخشی از سخنرانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی حجتالاسلام حسن روحانی (رئیس جمهور کنونی کشورمان) در تجمع مردم تهران در حماسه ۲۳ تیر ۱۳۷۸ خاتمه میدهیم:
«مردم قهرمان، بزرگوار و شریف تهران در چند روز گذشته، مواجه با سه حادثه تلخ بودهاند. حادثه اول، حادثه کوی دانشگاه و هتک حرمت به مقام دانشجو بود، این حرکت غیرقانونی و خلاف اصول اخلاقی و دینی یعنی حمله به کوی دانشگاه از طرف مقام معظم رهبری، ریاست محترم جمهور، مسئولین نظام و مردم قهرمان و عزیز کشورمان بویژه مردم تهران و دانشجویان عزیز قاطعانه محکوم شد.
در کنار این حادثه، دو حادثه تلخ دیگر بوقوع پیوست، دشمنان به کمین نشسته، دشمنان فرصتطلب که نه ربطی به دانشگاه دارند و نه ارتباطی به دانشجویان عزیز دارند، در کنار حرکت دانشجویی، میخواستند سوء استفاده کنند و متأسفانه موفق به سوءاستفاده هم شدند. افراد شرور، افراد وابسته به گروهکهای سیاسی ورشکسته و منزوی در جامعه ما، مزدوران و وابستگان به قدرتهای خارجی از این فرصت خواستند سوء استفاده کنند، البته این گروهکها ماهها در انتظار یک فرصت مناسب بودند و فکر کردند این مقطع فرصت مناسبی برای اهداف شوم و پلید آنهاست.
یک حادثه تلخی که با حرکت این عناصر فاسد رخ داد، حرمت شکنی بود. شما میدانید دشمن برای اینکه در مردم ایجاد یأس کند و در مردم ایجاد تردید نماید و برای آینده زمینهسازی کند، سنگ زیرین بنای انقلاب را مورد تهاجم قرار داد و با شکستن حرمت و تقدس ارزشهای انقلابی، ارکان نظام و بویژه رکن رکین انقلاب یعنی حریم مقدس ولایت خواست راه را برای توطئههای بعدی آماده نماید.
حادثه تلخ سوم، حمله به اموال عمومی، ایجاد رعب و وحشت در میان مردم، برهم زدن آرامش و امنیت، سلب آسایش از مردم، آزار مردم و حتی دستبرد به اموال شخصی و اهانت و تعدی به مردم بود. در کدام کشور جهان، حرکتهای آشوبطلبانه این چنین تحمل میشود، براستی در کدام کشور جهان، حرکتهای آشوبطلبانه این چنین تحمل میشود؟»