ذوبآهن فصل گذشته با قهرمانی در جام حذفی و قرار گرفتن در بالای جدول لیگ توانست مجددا به آسیا برگردد. اما از این تیم یکدست و خوب دو بازیکن اصلی جدا شدند که یکی دوسانتوس مدافع برزیلی بود و دیگری قاسم دهنوی که مشخص نشد با این تیم چرا به توافق نرسید.
در این راستا اظهارات دهنوی را بخوانید که حرفهای جالبی زده است:
* درباره پیوستنت به صبا بگو.
– من چند پیشنهاد در فصل نقل و انتقالات دریافت کردم اما به دلایلی به هرکدام پاسخ منفی دادم. زمانی که پیشنهاد صبا به دستم رسید به خاطر علی دایی خیلی زود قبول کردم.
* چرا؟
– من به سرمربیگری آقای دایی بسیار اعتقاد دارم و فکر می کنم ایشان یکی از بهترین مربیان فوتبال ایران است. به همین دلیل به خاطر علی دایی پیشنهاد صبا را قبول کردم.
* ظاهرا علاقه زیادی به دایی دارید.
– من دوست دارم در تیم علی دایی از فوتبال خداحافظی کنم. البته شاید روزی ایشان من را نخواهند ولی خودم دوست دارم در کنارشان تا آخر فوتبالم حضور داشته باشم.
* شرایط صبا را چطور می بینید؟
– صبا بسیار تیم خوبی است و فکر می کنم پنانسیل بسیار بالایی دارد. باید دست به دست هم بدهیم تا این تیم یک فصل موفقیت آمیز را پشت سر بگذارد.
* اما می گویند این تیم شرایط مالی خوبی ندارد.
– من اصلا شرط مالی نداشتم و وقتی فهمیدم آقای دایی من را می خواهد فوری آمدم و قراردادم را امضا کردم. جلسه من با مدیران صبا اصلا طول نکشید.
* پیشنهاد دیگری هم داشتید؟
– خب، من بازیکن ذوبآهن بودم و قرار بود که قراردادم تمدید شود ولی اتفاقاتی رخ داد که این کار نشد و چند تیم شهرستانی از جمله استقلال خوزستان پیشنهاد دادند ولی چون میخواستم در تیمی بازی کنم که مدعی قهرمانی باشد قبول نکردم به اهواز بروم و از این بابت باید از آقای ویسی عذرخواهی کنم که نشد یک فصل شاگردش شوم.
* چرا در ذوبآهن نماندی؟
– ذوبآهن با اولین بازیکنی که تماس گرفت قراردادش را تمدید کند من بودم ولی چون یکسری کارهای شخصی داشتم به باشگاه گفتم حتما به اصفهان میآیم تا در رابطه با تمدید قراردادم مذاکره کنیم. متاسفانه روزی که رفتم برای تمدید قرارداد گفتند مبلغ قراردادت زیاد نمیشود و من گفتم تیمی که قهرمان جام حذفی شده و در لیگ هم جزو پنج تای اول بوده چرا قرارداد بازیکن اضافه نشود. حداقل هزار تومان قرارداد من را اضافه کنید تا دلم خوش باشد که ذوبآهن من را میخواهد حفظ کند و… چرا قرارداد اکثر بازیکنان اضافه شده و برای قاسم دهنوی اضافه نمیشود. احساس کردم دارند اذیتم میکنند. با گلمحمدی تماس گرفتم که خارج از ایران بود و او هم گفت “حتما قراردادت را تمدید کن چرا امروز و فردا میکنی” که جریان را به او توضیح دادم.
* بعد چه شد؟
– گذشت و قرار شد که با من تماس بگیرند ولی خبری نشد و حتی چند بازیکن با تجربه با سرمربی و باشگاه صحبت کردند که وضعیت دهنوی چه میشود و آنها گفته بودند هافبک گرفتهاند و دیگر نیازی به من ندارند.
* چرا این اتفاق افتاد؟
– بگذارید یک داستان از فصل گذشته بگویم که جالب است و جایی هم آن را نگفتهام. اوایل فصل گذشته من از ذوبآهن پیشنهاد داشتم ولی چون این تیم شرایط خوبی در سالهای قبل نداشت میل نداشتم به این تیم بروم و میخواستم به تیمی بروم که مدعی باشد. من به دلیل مشکلات گذشته با سپاهان حس خوبی از اصفهان نداشتم و گفتم که به تیم غیراصفهانی بروم و اتفاقا آقای دایی هم تماس گرفت تا با پرسپولیس تمدید کنم ولی با ذوبآهن صحبت کرده بودم و شرایط طوری شد که قرارداد بستم و کمی با تأخیر در تمرینات پیش فصل حضور پیدا کردم. مسابقات شروع شد و تیم مثل دو فصل گذشته نتیجه نگرفت و هفته سوم هم در تهران یک بر صفر به پرسپولیس باختیم و اوضاع بحرانی شد. پس از باخت تیم به پرسپولیس آقای آذری مدیرعامل باشگاه به رختکن آمد و الفاظی را به کار برد که خیلی عجیب بود! او بحث تبانی را به میان آورد و اعلام کرد “یک بازیکن در تیم تبانی میکند که ذوبآهن ببازد این بازیکن سابقه بازی در هر دو تیم را دارد.” تنها بازیکنی که سابقه بازی در دو تیم را داشت من بودم. البته همهچیز را در خودم ریختم و حرفی نزدم. من خیلی فشارها را تحمل کردم میدانستم انگشت اتهام به سمت من رفته است. رفتم این موضوع را با گلمحمدی در میان گذاشتم و او هم گفت “اصلا ناراحت نباش و مدیرعامل از روی عصبانیت یک حرفی زده است.” پس از این ماجرا من در تمرینات شرکت نکردم و یک اتفاق ناگوار برای همسر برادرم افتاد که رفتم مشهد. پس از چند روز برگشتم که آقای آذری به دفتر باشگاه دعوتم کرد و فیلم بازی را گذاشت و گفت “عملکردت را نگاه کن! چرا پس از ۷۰ پاس تو توپ را گل نکردی و پاس اشتباه دادی؟” من هم گفتم “مسائل فنی به کادرفنی مربوط میشود و من هم قرار نیست به شما جواب پس بدهم. ۱۰ سال در لیگ برتر بازی کردهام و کارنامهام مشخص است.” از دفتر او با عصبانیت بیرون آمدم. بعد از بازی با پرسپولیس مقابل راهآهن مساوی کردند که من حضور نداشتم. گذشت، من به تمرینات برگشتم و بازی کردم. البته فراموش نشود خود آذری گفت “اگر روزی متوجه شوم اشتباه کردهام عذرخواهی خواهم کرد.” بازیهای من در ذوبآهن باعث شد برای اولینبار شهامت یک مدیرعامل را به چشم ببینم چرا که آقای آذری آمد و به گفته اش عمل کرد تا مشخص شود اشتباه کرده است من هم از آن به بعد آذری را شناختم و الان هم رابطه بسیار خوبی با او دارم ولی عدهای بودند در ذوبآهن که چون میخواستند من نباشم و نفرات خودشان باشند هر روز از من پیش سرمربی و مدیرعامل بدگویی میکردند.
* ولی ما با گلمحمدی که مصاحبه کردیم او گفت هم تو را و هم سانتوس را میخواهد؟
– حرف او را قبول نمیکنم چون تیمی که موفق میشود چرا یکی از هافبکهایش را جدا میکنند. من با او حرف زده بودم و خودش گفته بود که قراردادت را تمدید کن ولی نمیدانم چه اتفاقی افتاد که او به من گفت شرایط تو به باشگاه نمیخورد و من هم هافبک مورد نظرم را گرفتهام. داستان از جای دیگری آب میخورد و عدهای نخواستند من در تیم باشم.
* حرف پایانی؟
– حرف پایانی اینکه من چوب یک اشتباه قرارداد با سپاهان و پرسپولیس را خوردم در حالی که چندین نفر با چند باشگاه قرارداد بستند و الان خیلی راحت تیم پیدا میکنند ولی ما شدیم چوب دو سر برد یا باخت فوتبال.