یک زن ضدانقلاب که به ترکیه گریخته بود می گوید فریب همسرش را خورده و واقعیت های زندگی در آنجا برخلاف توصیف های توریستی و تفریحی است.
به گزارش جهان، رادیو زمانه به نقل از این زن نوشت: همسرم به من گفت تو الان در خطر هستی، از ایران برو و من به همراه بچه ها پس از مدتی به ترکیه می آییم. پس از رسیدن به ترکیه، هنگامی که به دفتر سازمان ملل معرفی شدم به من گفتند که دو ماه بعد برای مصاحبه باید به آنکارا بروی و قبل از آن باید به شهری به نام کوتاهیه معرفی شوی… پس از اجاره منزل در ترکیه با همسرم تماس گرفتم و خواستم که برایم مقداری پول بفرستد اما او بعد از معذرت خواهی گفت که تو کار سیاسی کرده ای و وجود تو ممکن است برای من و بچه ها خطرساز شود. من نه خودم به ترکیه می آیم و نه بچه ها را به آنجا می فرستم. شوهرم گفت: آن روز که دنبال کارهای سیاسی رفتی باید یادت می آمد که متاهل هستی و بچه داری؟ پس از مدتی به جای این که برای من هزینه زندگی ام را بفرستد، یا خودش بیاید برای من مدرک طلاق فرستاد. به هر طریقی هم که خواستم جلوی این اتفاق را بگیرم، دستم به جایی بند نبود، چون از منظر قانونی زنی بودم که پس از کارهای سیاسی ترک منزل کرده است، به همین دلیل به سرعت کارهای طلاق ما انجام شد.
این ضدانقلاب فراری با بیان این که بسیاری از نزدیکانش معتقدند وی برای عشق و حال(!) به ترکیه رفته، می نویسد: این در حالی است که من به چشم کالای جنسی نگریسته می شدم… کسی که در ترکیه زندگی می کند، باید در زمستان یک سطل پنج، شش کیلویی را پر از ذغال سنگ کند، روشن کند تا از سرما یخ نزند. کسی که در ترکیه زندگی می کند باید با موش های بزرگی که در خانه های قدیمی هستند، دست و پنجه نرم کند. کسی که در ترکیه زندگی می کند با نزدیک شدن به پایان تاریخ دفترچه اقامت، اضطراب این را دارد که هر روز باید به دفتر پلیس برود و التماس کند که ۳۰۰ دلار لازم برای پرداخت پول خاک و دریافت دفترچه مجدد اقامت را ندارد.
کسی که در ترکیه زندگی می کند، در سرما و بیماری، حتی با تب چهل درجه باید به دفتر پلیس برود و مراحل اداری را طی کند تا بتواند به درمانگاهی برود و دارو دریافت کند. به دلیل گران بودن هزینه اتوبوس و تاکسی باید تمام این مسیرهای طولانی را پیاده طی کند. تعریف زندگی پناهندگی در ترکیه، تعریفی نیست که تورهای توریستی و تفریحی به تصویر می کشند.»