4

وقتی اتومبیل راننده زن ایرانی را پنچر کردند تا او نتواند مسابقه بدهد!+تصاویر

  • کد خبر : 167361
  • ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۸

انتخاب اسم تیم هم داستانی داشت. روزی خواهر من در دفتر حضور داشت و تصمیم گرفتیم نام تیم را انتخاب کنیم. به من گفت یک ساعت زمان بده تا یک نام خوب برای تیم پیدا کنم. پس از نیم ساعت گفت یک نام خوب پیدا کردم.

لاله صدیق می گوید: «ساعت شش به پارکینگ مراجعه کردم تا خودروی خود را برای تمرین آماده کنم که متوجه شدم چرخ ماشین را پنچر کرده اند. هم تیمی من به کمک آمد و زاپاس را درآوردیم و متوجه شدیم آن را هم پنچر کرده اند!» عکس ها:محبوبه خلجی

ایمان کوچکی، علی کیانی موحد – خبرگزاری خبرآنلاین؛ هرچقدر هم خودش از حاشیه فراری باشد، حاشیه دست از سرش برنمی دارد. در این سال ها اسم لاله صدیق با حواشی مختلفی همراه بوده است. چند سال پیش که بحث دوپینگ بود و کمی بعدتر داستان فیلم لاله پیش آمد و چند ماه پیش هم رالی خاورمیانه. لاله صدیق هم بازیگر نقش اول تمام این رویدادها!

خیلی وقت است که لاله صدیق مصاحبه مفصلی انجام نداده و درباره لاله هم خیلی کوتاه صحبت کرده. در این گفتگوی مفصل وی برای اولین بار حرف هایی درباره پروژه ای زد که گفته می شد قرار است داستان زندگی لاله صدیق باشد.

*و سرانجام پس از مدتها در مسابقات رالی حضور پیدا کردید…

درست است. چندسالی از رالی دور بودم و بیشتر تمرکزم بر روی سرعت و دریفت بود. امسال با شرکت میتسوبیشی قراردادی امضا کردم و در مسابقه رالی خاورمیانه شرکت کردم. تبریز، پرند، اهواز و رالی برف و یخ در همدان برنامه امسال من برای مسابقات است. تیم رالی ما «یوتاپ میتسوبیشی» نام دارد که یک راننده دیگر هم عضو آن است و به صورت تیمی در مسابقات حضور پیدا می کنیم.

*یوتاپ؟ این اسم به چه معناست؟

انتخاب اسم تیم هم داستانی داشت. روزی خواهر من در دفتر حضور داشت و تصمیم گرفتیم نام تیم را انتخاب کنیم. به من گفت یک ساعت زمان بده تا یک نام خوب برای تیم پیدا کنم. پس از نیم ساعت گفت یک نام خوب پیدا کردم. پرسیدم چه نامی و او هم گفت «یوتاپ». من هم مانند شما این اسم را نشنیده بودم و از وی پرسیدم به چه معناست؟! گفت یوتاپ یک سردار زن ایرانی و خواهر آریوبرزن بوده که در جریان نبرد برابر اسکندرمقدونی کشته شده.

*شنیده ایم برای مسابقات دریفت، خودرویی ویژه وارد کرده اید.

درست است. زمان آقای مهرعلی و با قول مساعدش یک خودروی مسابقه دریفت وارد ایران کردم و قرار شد با درصد خیلی پایینی گمرکی این خودرو وارد شود و همانند موتورسنگین، اجازه تردد داخل شهری پیدا نکند و تنها در روز مسابقات از آن استفاده کنیم. چند روزی در دوبی به دنبال یک ماشین خوب بودم و پس از چند ماه توانستم آن را وارد ایران کنم. ماشین را وارد پیست پرند کردیم و نزدیک یک سال است ماشین در آنجا قرار دارد. با تمام هزینه هایی که داشتم و علاقه داشتم در مسابقات قهرمانی کشور حضور داشته باشم، این اتفاق هنوز نیفتاده است.

*برای این ماشین چقدر هزینه کرده اید؟!

هزینه خودرو حدود صد و چند میلیون تومان بود و همین حدود هم هزینه تجهیزش شد.

*در مسابقات رالی، نقشه خوان چقدر در موفقیت راننده موثر است؟!

تاثیر بسیار زیادی دارد. در مسابقات امسال رالی خاورمیانه یکی از شاگردان خود من به عنوان نقشه خوان حضور داشت.  وی تجربه فراوانی در مسابقات رالی نداشت و دومین مسابقه ای بود که در آن حضور داشت. وی باید تمرینات فراوانی داشته باشد تا حرفه ای شود چراکه در سرعت های بالا، خاکی، جامپ زدن و حرکت در خاکی ممکن است ترسی در نقشه خوان به وجود آید. این موضوع باعث می شود تمرکز نقشه خوان از بین برود و در انتخاب مسیر دچار مشکل شود. در رالی خاورمیانه همین اتفاق برای ما افتاد و چندباری گم شدیم! مسوولین برگزاری به ما می گفتند چرا اینقدر گم می شدید؟! بیشتر از این هم توقع از نقشه خوانم نداشتم.

*پس خانم ها هم می توانند مسیریابی کنند؟!

(باخنده) بعضی هایشان می توانند! خانم مخزنی به عنوان نقشه خوان با من کار می کرد و خیلی شجاع و باهوش بود. چند سال پیش که در مسابقات شرکت می کردیم، همیشه روی سکو می رفتیم. زمانی که در مسابقه می خواستم احتیاط کنم، وی به من تذکر می داد که چرا سرعت رو کم می کنی؟! ترس نقشه خوان کم نیست چرا که وقتی کنار راننده می نشینی به دلیل اینکه عکس العمل راننده را نمی دانی چیست، کمی ترس در نقشه خوان به وجود می آید.

*و کمی از حواشی مسابقات خاورمیانه صحبت کنیم. به نظر می رسد این حواشی قرار نیست از زندگی ورزشی شما خارج شود. این مسابقات را هم که به پایان نرساندید…

متاسفانه حرف شما درست است. در مسابقات به تیم ما اعتراض کردند که در هنگام برگزاری مسابقه اقدام به سوخت گیری داشته ایم، در صورتی که سوخت گیری روز قبل انجام شده بود. روز قبل از مسابقه برای سوخت گیری به جایگاهی مراجعه کرده بودیم و یکی از شرکت کنندگان رقیب با موبایلش از ما فیلم گرفته بود. وی اعتراض کتبی به ناظر مسابقه داده و ناظرین هم بدون استناد به مدارک موجود، تیم ما را محکوم کردند.

*منظور شما از مستندات چیست؟!

جی پی اس و دوربین نصب شده بر روی ماشین و دوربین درون جایگاه. ناظران مسابقه بدون اینکه این مستندات را چک کنند و تنها با اتکا به همان موبایل ما را محکوم کردند. این اعتراض برای ما بسیار جای تعجب داشت. ساعت یازده شب به ما گفتند که تیم ما محکوم شده و تا صبح فکر کرده و ما نیز صبح اعتراض خود را به این تصمیم به صورت کتبی اعلام کردیم. آنها هم خیلی راحت گفتند می توانید در مسابقات شرکت نکنید! از لحاظ تیمی، ما در جایگاه اول قرار داشتیم. ماشین آقای اکبر نژاد در رده بندی اول بود و من هم در جایگاه سوم قرار داشتم. آنها تیم ما را جریمه زمانی کردند و به این صورت جایگاه ما در جدول بسیار نزول می کرد. ناظران به اعتراض ما رسیدگی نکردند و ما هم از ادامه مسابقه انصراف دادیم. اگر مسابقه را ادامه می دادیم، می توانستیم عنوان خوبی به دست آوریم و از لحاظ تیمی اول شویم.

*قرارداد شما با تیم میتسوبیشی چگونه بود؟! آنها ماشین را به رایگان در اختیار شما قرار دادند؟!

دقیقا این طور است. اواخر اسفند سال گذشته ماشین را به ما تحویل دادند. این ماشین برای مسابقه تجهیز نشده بود و به این ترتیب من کار واردات قطعات مختلف برای تجهیز آن را برعهده گرفتم. هم تیمی من هم مدیریت کارگاه را برعهده داشت. سه هفته طول کشید تا ماشین برای مسابقه آماده شود. البته به نظر می رسید از ابتدا برخی دوست نداشتند ما در مسابقات حضور داشته باشیم.

*به چه دلیل این حرف را می زنید؟!

روز دوم تمرین بود. ساعت شش به پارکینگ مراجعه کردم تا خودروی خود را برای تمرین آماده کنم که متوجه شدم چرخ ماشین را پنچر کرده اند. هم تیمی من به کمک آمد و زاپاس را درآوردیم و متوجه شدیم آن را هم پنچر کرده اند! جالب آنکه هیچکدام از دوربین های هتل هم تصویری از این اتفاق نداشتند. می گفتند ماشین جایی پارک شده که دوربین آن نقطه را تحت پوشش ندارد و ما هم متوجه نشدیم چه فردی این کار را انجام داده است! نکته جالب برای ما زمان اعتراض بود. اینکه چرا همان صبح مسابقه و یا حین برگزاری اعتراض نکردند؟! زمانی اعتراض به تیم ما شد که نتایج توسط تیم برگزاری مشخص شد و دوستان متوجه شدند با چه اختلافی از ما عقب هستند! جالب ترین قسمت این بود که ما صبح برگزاری مسابقه در جایگاه سوخت گیری مخصوص مسابقه، چهل لیتر بنزین زدیم. اگر ما به صورت غیرقانونی سوخت گیری کرده بودیم، پس چگونه باک ماشین هایمان خالی بود؟!

*قرار بود شما در مسابقه بخش بین المللی رالی خاورمیانه شرکت کنید. چرا این اتفاق نیفتاد؟!

به دلیل اینکه این خودرو تا به حال در مسابقات قهرمانی جهان حضور نداشت و کد فدراسیون جهانی را نداشت. به همین دلیل نتوانستیم در بخش بین المللی حضور داشته باشیم.

*شما این قضیه را نمی دانستید؟!

متاسفانه نه تنها ما، بلکه در فدراسیون هم هیچ فردی از این قضیه باخبر نبود. این اشتباه از مسوول رالی های بین المللی رخ داد. زمانی که میتسوبیشی می خواست این ماشین را در اختیار ما قرار دهد، او هیچ حرفی درباره کد فدراسیون جهانی نزد و تنها از ما خواست لوازم مورد نیاز ماشین را در کلاس بین المللی جهانی بگیریم. ما هم فکر می کردیم همین که ماشینمان استاندارد جهانی است، برای حضور در مسابقات کافی است و نمی دانستیم که باید پیش از برگزاری مسابقه، در سایت جهانی، ماشین را ثبت کنیم. در روز معاینه فنی مسابقات متوجه شدیم که نمی توانیم در مسابقات حضور داشته باشیم و واقعا شوک شدیم. از لحاظ استانداردهای جهانی خودروی ما قبول شد، با اینکه چند خودرو از کویت و بحرین نتوانستند مجوز ورود در مسابقات را بگیرند و تنها یک اشتباه باعث شد در مسابقه بین المللی حضور نیابیم. اگر می دانستیم قرار نیست در مسابقات بین المللی شرکت کنیم، قطعات را از خارج وارد نمی کردیم و در همین ایران کار را انجام داده و هزینه مان بسیار کمتر می شد.

*پس از آنکه از مسابقه انصراف دادید، اعتراضی به آن رای نکردید؟!

اعتراض شدیدی داشتیم و تا وزارت ورزش هم پیش رفتیم. سرپرست فدراسیون هم قول داد که در این زمینه جلسه ای برگزار شود و به پرونده ما رسیدگی کنند که هنوز این اتفاق نیفتاده است.

*لاله صدیق به بازنشستگی فکر نمی کند؟! به سن بازنشستگی نزدیک شده اید…

(باخنده) مگر چند ساله ام؟! در مسابقات ما تا حدی سن مطرح است و روحیه ریسک پذیری که ده سال پیش داشتم، امروز ندارم. امروز درگیری های کاری ام باعث شده که کمتر در مسابقات ریسک کنم اما به دلیل علاقه بیش از حدم به این ورزش نمی توانم آنرا رها کنم. دلیل دیگر این که دوست دارم چند خانم دیگر وارد این رشته شده و اسمشان مطرح شود و من هم در جایگاه مربی به آنها کمک کنم. دلایل اصلی عدم بازنشستگی من، این موضوعات است.

*جاه طلبی ده سال پیش را هم ندارید؟!

خیر، به دلیل اینکه به هر عنوانی که خواستم، دست یافته ام و از لحاظ شهرت نیز، مشهور هستم. تنها علاقه من به هیجان مسابقات باعث شده که آنرا کنار نگذارم. زمانی که بیش از یک دهه به یک کار حرفه ای می پردازید، عضوی از وجود شما می باشد و نمی توانید آنرا به یک باره کنار بگذرید. در این میان خواهر من هم پیشنهاد داده که پس از بازنشستگی از مسابقات اتومبیلرانی، به رشته اولیه ام یعنی سوارکاری بازگردم!

*قرار نیست مسابقه از زندگی شما خارج شود؟!

از لحاظ روحی و روانی نمی توانم ورزش را رها کنم و از سوی دیگر بدن من به ترشح آدرنالین عادت کرده و نمی توانم از این هیجان دور شوم.

*خارج از فضای مسابقه این آدرنالین را کنترل می کنید؟!

تا حد زیادی کنترل شده است. در شهر که حوصله تصادف ندارم. در گذشته چرا اما امروز خیر. ترجیح می دهم این هیجان را با فرود از یک آبشار یا بانجی جامپینگ امتحان کنم. هیجان جدیدی هم هست و کنجکاو به انجامش هستم.

*همانند هنرپیشه ها که دیده شدن همیشه در زندگی شان هست، در زندگی شما هیجان باید همیشه حضور داشته باشد. فکر می کنید تا چه زمان قرار است این قدر هیجان در زندگی داشته باشید؟

این روزها بسیار کمتر از قبل شده اما خواهرزاده ام مثال جالبی می زند. می گوید تصور می کنم که هشتاد ساله هستی و پشت یک ماشین کروک نشسته ای، بعد پسری به تو می گوید که بیا مسابقه بدهیم. نگاهی به تو می اندازد و می گوید همانی نبودی که با پدربزرگم مسابقه می دادی؟! من هم کم و بیش چنین تصوری از آینده ام دارم!

*لاله صدیق به نسبت قبل کمتر در رسانه هاست…

دلیل اصلی اش این است که در این چند سال تعداد مسابقات ما بسیار کم شد و سطح کیفی مسابقات نیز پایین آمد. الان ماه مرداد هست و هنوز تقویم مسابقات ما مشخص نیست. این قضیه باعث شده که رسانه ها کمتر به این ورزش بپردازند و به همین دلیل من هم کمتر از قبل در رسانه ها حضور دارم. از سوی دیگر حاشیه سازی که برای فیلم لاله اتفاق افتاد باعث شد که من خودخواسته کمتر در رسانه ها باشم. (باخنده) البته کاملا مشخص هست که هدف اصلی شما از این گفتگو، فیلم لاله هست و تا الان همه حرف ها حواشی بوده!

*در مصاحبه ای از شما خواندم که نزدیک به ۲۸۰ کیلومتر سرعت را تجربه کرده اید. این اتفاق در کجا افتاده است؟

در مسابقات فرمول بحرین این اتفاق افتاد. این سرعت با ماشین فرمول بسیار متفاوت از ماشین های معمولی است. انگار در حال پرواز هستید. برای ماشین شهری هم تا آن حدود تجربه کرده ام، البته سالیان بسیار دور.

*با این حساب آخرین بار که جریمه شدید، کی بود؟!

اعتراف می کنم که خیلی سال است جریمه سرعت غیر مجاز نداشتم و تنها به خاطر طرح ترافیک جریمه می شوم. گفتم که نسبت به ده سال قبل احتیاط بیشتری به خرج می دهم.

*شرکت شما در چه زمینه ای فعالیت دارد؟

ما در دو بخش مختلف فعالیت داریم. یکی ساخت قطعات خودروهای داخل و دیگری ساخت شیرآلات گاز می باشد. پدر از سال ۶۵ وارد این کار شد و در حال حاضر ما چهار خواهر و برادر، به تناسب رشته تحصیلی و تخصصمان، هرکدام بخشی از کار شرکت را برعهده داریم. مدیریت قسمت خرید با من می باشد.

*در این چندسال تحریم، شرکت شما هم دچار مشکل شد؟

با توجه به اینکه ما اولین تولیدکننده نوعی از شیرآلات گاز در ایران بودیم، بسیاری از قطعات را در ایران تولید کرده و در بحث رقابتی در ایران رقیبی نداریم. تمام مواد اولیه ای که برای تولید قطعات نیاز هست در ایران وجود دارد، فشارهایی حس کردیم اما سیستم کاری ما دچار مشکل نشد. در تولید قطعات خودرو هم مشکلی برایمان به وجود نیامد اما برای تهیه برخی از قطعات دچار مشکل شدیم. بیشترین مشکل برای واردات و نوسانات ارزی بود که آنها را پشت سر گذاشته ایم و امیدواریم همه چیز به شرایط خوب قبلی بازگردد.

*سراغ بحث اصلی برویم که به قول خودتان همه حرف هایمان مقدمه چینی برای این سوال بود. در چند سال اخیر نام لاله صدیق با پروژه فیلم سینمایی لاله گره خورد. پروژه ای پرسروصدا.

نزدیک به هشت سال پیش آقای نیک نژاد در خارج از ایران به من پیشنهاد داد که داستان زندگی ام را برایش تعریف کنم و سوژه ای برای فیلمنامه اش باشم. من هم این قضیه را قبول کرده و چندین و چند ساعت داستان زندگی ام را برایش تعریف کردم. آنها هم با یک تیم شروع به نگارش فیلمنامه کردند و این کار چند سالی زمان برد. سپس وزارت ارشاد فیلمنامه را تایید کرد و بعدازآن قرار شد که هنرپیشه هایی از خارج برای این پروژه انتخاب شوند که مخالفت هایی شد و این اتفاق نیفتاد. به همین دلیل سراغ هنرپیشه هایی رفتند که به زبان انگلیسی مسلط باشند چراکه زبان فیلم به زبان انگلیسی بود و چند هنرپیشه هم از کشور ترکیه به گروه اضافه شدند. هشتاد درصد پروژه هم فیلمبرداری شد و همه چیز به خوبی پیش می رفت تا اینکه دولت عوض شد. دولت جدید برای بررسی هزینه های انجام شده، جلوی پروژه را گرفت. بودجه میلیاردی هم بود و دولت بسیار حساس شد. سپس برسر مالکیت مشکلاتی پیش آمد. مدتی بین کارگردان و وزرات ارشاد برسر این قضیه دچار مشکل شدند. آخرین خبر هم اینکه مشکلات مالکیت از بین رفته و دولت مالکیت درصد بیشتری از فیلم را داشته و مابقی به آقای نیک نژاد می رسد.

*چگونه برسرمالکیت دچار مشکل شدند؟

بودجه فیلم را دولت تامین کرده اما در قراردادی که با کارگردان بسته شده بود، هیچ حرفی از مالکیت به میان نیامده بود و در قرارداد به آن اشاره نشده بود! کارگردان از آمریکا به ایران بازگشته و در حال فراهم کردن مقدمات فیلمبرداری مجدد است.

*یکی از بزرگترین حواشی فیلم لاله، حضور اسی نیک نژاد به عنوان کارگردان بود. به دلیل اینکه وی فعالیت هایی در هالیوود داشته که با معیارهای ما نمی خواند…

آقای نیک نژاد سال های سال در ایران فیلم ساخته و سریال پاییز صحرا او در ایران بسیار موفق بود. وی در هالیوود طبق ضوابط آن کشور فیلم ساخته. همانطور که در ایران نیز طبق ضوابط ایران کار کرده. قصد دفاع از آقای نیک نژاد و این پروژه را ندارم چراکه در این پروژه ذی نفع نیستم. به هرحال آقای نیک نژاد سابقه فراوانی در ایران و آمریکا داشته و تخصص خوبی هم در این زمینه دارد. من به خارج از ایران و فعالیت هایش کاری ندارم. به نظرم این حرف ها حاشیه است چراکه او امروز در ایران طبق ضوابط وزارت ارشاد کار می کند، پس چرا این قدر برایش حرف زده می شود؟! موضوع کار او در هالیوود هیچ ارتباطی به کارش در ایران نداشته و ندارد. خیلی از هنرپیشه های قدیمی هم به ایران برگشته و طبق ضوابط کار می کنند، پس چه اشکالی دارد که آقای نیک نژاد به کار بپردازد؟! آقای کارگردان تصمیم گرفته زندگی یک زن را در ایران برای بسیاری از جوانان الگو قرار دهد تا بسیاری از جوانها و خانمها بفهمند که با تمام کمبودهایشان می توانند موفق شود. اینکه جلوی کار گرفته شده و هزینه هایی که انجام شده بازنگردد، اشتباهی است که این چند سال اتفاق افتاده. اجازه دهند این کار به پایان برسد و سپس قضیه را نقد کنند.

*خیلی می گویند مگر لاله صدیق برای جوانان الگو هست که قرار است از وی فیلم ساخته شود؟! حرفشان هم تقلب و … هست.

من بی نهایت حکم و عنوان قهرمانی دارم اما هیچکدام را در اینجا مشاهده نمی کنید چراکه اهل نمایش دادن خودم نیستم. همین که در مسابقات آقایان حضور داشتم برایم کافی بود و به دنبال نشان دادن خودم نبودم. شهرت و مقام خیلی وقت است که برای من اتفاق افتاده و دیگر دنبالش نیستم. درباره الگو بودن هم بهتر است بگویم که من هیچ ادعایی ندارم. من ورزشکار زنی بودم که با آقایان به رقابت پرداخت و توانست موفق شود. فردی بودم که چند تصادف شدید و تجربه های بدی داشتم اما باز از اول کارم را شروع کرده و به قهرمانی رسیدم. خواهرم هیچ وقت این خاطره را فراموش نمی کند. پس از کسب چند عنوان در رقابت با آقایان، برای مسابقه بعد چند نفر از رانندگان جلوی در ورودی پیست را بسته بودند که من در مسابقه حضور نداشته باشم. من هم از در دیگر وارد پیست شدم و ماشین را وسط پیست گذاشتم و گفتم هرکس می تواند در این پیست مسابقه دهد، یا من باید باشم و یا مسابقه ندهید! من با چنین اتفاقاتی لاله صدیق شدم! آن روزها برای من خیلی سخت گذشت و از لحاظ روحی و روانی تحت فشار بودم اما سعی کردم خودم را بالا بکشم. اینکه من الگوی جوانان هستم یا خیر را نمی دانم، این قضیه را کارگردان فیلم تشخیص داده که ساخت فیلمی از زندگی من شاید برای بسیاری از جوانان انگیزه بخش باشد.

*چند درصد فیلم لاله داستان زندگی شماست؟!

من فیلمنامه را نخوانده ام و دقیقا نمی دانم چند درصد شبیه زندگی من است. اساس داستان، زندگی من است اما قرار نیست همه زندگی من فیلم شود. بین ده تا سی درصد این فیلم داستان زندگی من است. یعنی در اصل داستان زندگی من فیلم نشده، از لاله صدیق الگوبرداری شده تا فیلمی ساخته شود.

*هنگام فیلمبرداری به کار سرزدید؟!

یکبار که در کارتینگ پیست آزادی فیلمبرداری بود، سر لوکیشن رفتم. در همین حد کنار فیلم حضور داشتم.

*و چرا یک چهره ناشناخته نقش شما را بازی کرد؟!

دلیل اول اینکه تسلط کامل به زبان انگلیسی داشت و نکته بعد اینکه کارگردان تصمیم گرفت از چهره مطرح استفاده نکند تا توجهات سمت شخصیت لاله برود، نه بازیگر آن! البته در همان ابتدا به من گفتند که نقش لاله را خودم بازی کنم اما قبول نکردم!

*چرا؟! این روزها همه دوست دارند بازیگر شوند و شما برعکس عمل کردید؟!

نمی توانم هنرپیشه باشم چراکه دوست دارم دستور بدهم نه به عنوان هنرپیشه دستور بگیرم. کارگردانی را بیشتر دوست دارم. از سوی دیگر کار هنرپیشگی خیلی سخت است و دشوار اما مردم آن را ساده می بینند. امروزه هم برخی از ورزشکاران که عمر ورزشی شان به پایان رسیده برای دیده شدن و البته دستمزد خوب بازیگری، سراغ هنرپیشگی رفتند.

*من اگر جای شما بودم، بازیگر نقش اول فیلم زندگی خودم می شدم.

من اصلا اعصابش را نداشتم. از سوی دیگر نمی توانستم برای گروه فیلمبرداری وقت بگذارم، هم کارهای شرکت بود و هم تمرینهای خودم. هیچ علاقه ای برای حضور در دنیای سینما نداشتم. پیش از این هم پیشنهاد بازیگری زیاد داشتم و همه را رد کردم. دنیای بازیگری برای من وسوسه برانگیز نبوده و نخواهد بود!

*و چند درصد فروش فیلم به شما می رسد؟!

(باخنده) هیچ درصد! ما قراردادی برای این قضیه نداشتیم و به همین دلیل در جنگ و جدلهای فیلم مداخله نداشتم. چراکه فیلم هیچ سودی برای من ندارد که بخواهم خودم را بیش از حد درگیرش کنم.

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=167361

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]