بخش هایی از این گفت و گو در ادامه می آید:
* بعد از سال ۱۳۸۴ سیاستهای مدیریت گمرک کلا تغییر کرد، سیستم آسیکودای جهانی کاملا تعطیل شد و دوباره به سیستم سنتی و نرمافزارهای پراکندهای برگشتیم که به صورت سامانه جامع نبود. اگرچه با روی کار آمدن دولت یازدهم، سیاستها و مجموعه مدیریتی گمرک تغییر کرد اما برای ما میسر نبود که دوباره سیستم آسیکودا را به آن صورت قبلی احیا کنیم، چون از یک سو ارتباط ما با آنکتاد قطع شده بود و از سوی دیگر مقررات طوری تغییر کرده بود که آنها دیگر مقررات ما را نمیفهمیدند، یعنی به سیستم و نرمافزارهای موجود آنقدر حاشیه زده شده بود که اول ما باید میآمدیم و مقررات را دوباره بازنویسی میکردیم، سپس سیستم را اجرا میکردیم.
*ارتباط ما در دولت نهم و دهم با آنکتاد قطع شد. این قطع ارتباط هم به دلیل عدم انجام تعهدات ما بود و هم از دست دادن یک سری نیروهایی که آنکتاد در اختیار ما قرار داده بود؛ یعنی هم زمینه ارتباط را قطع کردند و هم سیستم را تنزل دادند. به هر حال نخواستند آن کار انجام شود، به طوری که در زمان بازگشت دوباره ما دیگر احیای آسیکودا میسر نبود. ما دیگر با دنیا در ارتباط نبودیم. استانداردهای جهانی گمرک دیگر رعایت نمیشد. تجارت خارجی عمدتا در آن دوره تحتالشعاع تجارت مرزی قرار گرفته بود. یعنی به تجارت مرزی و حاشیهای بها داده میشد اما به تجارت اصلی توجه نمیشد.
*پنجره واحد یکی از پیش نیازهای رویه های جدید گمرکی است. ببینید این یک ضرورت است. شما نمیتوانید با ۹ هزار نفر پرسنل، همه این رویههای واردات، صادرات، ترانزیت، بازارچه، تجارت ملوانی، مسافری، مناطق آزاد و مناطق ویژه را با سیستمهای قدیمی و سنتی انجام دهید. ما نمیتوانستیم بگوییم در ۱۵۰ گمرک، متقاضیان در وقت اداری برای انجام کارهایشان مراجعه کنند، باید یک فرصتی ایجاد میشد که در هفت روز هفته و در ۲۴ ساعت، فرد با معرفی خودش و قبول ریسک کار و صحت اطلاعات بتواند امورش را انجام داده و به پیش ببرد، گمرک نیز بر اساس بهکارگیری هوش تجاری بر آن کار مدیریت کند و در تعامل با دیگر سازمانهای کنترولی مرزی حسب وظائف ذاتی آنها و نیز کشورهای دیگر بتواند اسناد را مبادله کند.
*ما تقریبا در گمرک کار خودمان را به اتمام رساندهایم، یعنی آن فضایی که فرد بتواند اظهار از راه دور کند، اسناد را به صورت الکترونیکی ارائه کند، ایستگاههای مختلف گمرک حذف شود، ارتباط با سایر سازمانها بر اساس تبادل الکترونیکی اسناد باشد، ارزیاب در صورت لزوم پشتنویسی الکترونیکی انجام دهد، پرداخت الکترونیکی صورت بگیرد فراهم شده است و اخیرا هم که پروانه الکترونیکی صادر میشود، یعنی ما در گمرک تقریبا به یک فضای بدون کاغذ رسیده ایم.
* ما تا ۹۵ درصد کار این طرح را از نظر حجمی، ارزشی و تعدادی پیادهسازی کردهایم. اما در مورد آن ۵ درصد هنوز بعضی بسترها فراهم نیست مثلا یک گمرک در مرز افغانستان که ۳۰۰ کیلومتر با بیرجند فاصله دارد از جمله این موارد است، این نشان میدهد که بسترهای مخابراتی ما در آنجا کامل نیست و باید تغییراتی داده شود. یعنی حدود چهار، پنج درصد فقط در این گمرکات کوچک مثل گمرکات بازارچهای مشکل داریم که برای آنها هم به دنبال راهکار هستیم.
*درآمد گمرکی ما در سال ۱۳۹۱، ۷۰ هزار میلیارد ریال بود، سال ۱۳۹۲به ۸۰ هزار میلیارد ریال رسید و سال گذشته ۱۳۰ هزار میلیارد ریال درآمد داشتیم. در سال گذشته اگرچه واردات ۵ درصد بیشتر بود اما درآمدهای گمرکی نسبت به سال پیش از آن ۶۵ درصد رشد داشت.
* بحثی که برای قاچاق وجود دارد این است که باید در ابتدا دید که چرا بعضی افراد به سمت قاچاق میروند؟ چند احتمال وجود دارد؛ یا یک سری نیاز کالایی دارند که این کالا ها مجاز نیستند، یا نمیخواهند مجوزهای لازمش را بگیرند و از پرداختهای قانونی فرار کنند و یا اینکه واردات رسمی زمانبر است. جذابیتهایی در مسیر قاچاق وجود دارد که فرد حاضر میشود ریسک این کار را بپذیرد. شما ببینید همین الان با این همه عوارض و تعرفه و مالیاتی که میگیریم، قیمت دلار کالای رسمی مثل پوشاک، سیگار و تلفن همراه هشت هزار تومان برای یک واردکننده تمام میشود. اما قاچاقچی سه هزار تومان پول دلار را میدهد، هزار تومان هم ریسکش را بپذیرد، ۴ هزار تومان میشود و ۴ هزار تومانش سود است. ما اگر بتوانیم بدون معطلی و شفاف سرعت عمل فرایندهای تجاری را بالا ببریم، بسیاری از این اتفاقات رخ نمیدهد. قبلا یک کامیون با یک پروانه کاغذی ممکن بود بتواند با کالای قاچاق عبور کند؛ اما الان وقتی ما میتوانیم نشان دهیم که یک کامیون چه مجوز، پروانه و اظهارنامهای برخوردار است، یعنی سیستم را تا حد تشخیص نوع کالا پیش ببریم، تا حد زیادی برخورد با قاچاق هم جدیتر میشود و از طرف دیگر اگر مسیر رسمی کالا را اصلاح کنیم قاعدتا مردم ریسک قاچاق را نمیپذیرند.
*۲۷ کشور دنیا تحت یک رویه عمل میکنند که میشوند اتحادیه اروپا. چه کسی مسئول است؟ فرض کنید در گمرک چین، گمرک ژاپن و هر کشوری که شما بگویید چه کسی مسئول مدیریت مرزی است؟ ما اگر میخواهیم کاری انجام دهیم، باید به روال کشورهای دیگر انجام دهیم. نمیشود که کسی به خاطر این که یک ساختمان در گمرک دارد، آن شخص تعیین کند که رویه ورود و خروج و فرایندها چه چیزی باشد. ما وظایف قانونی داریم و باید بر اساس آن عمل کنیم. ماده ۱۲ قانون امور گمرکی، گمرک را مسئول مدیریت مرزها تعیین کرده است.
*ما اگر گارد گمرک را راهاندازی کنیم با نیروی انتظامی مشکلی نخواهیم داشت. اتفاقا یک تعامل خوبی داریم، چون آنها بالاخره یک وظایف خاص خودشان را دارند، چون مسائل امنیتی در حوزه آنها تعریف میشود. در دستگاههای دولتی، مشکلمان بیشتر است تا دستگاههایی که به دولت وابسته نیستند.
*ما بازارچه مرزی داریم، تجارت تهلنجی، گذر مرزی، مرزنشینی، خردهفروشی مناطق آزاد، کالاهای مسافری، کولهبری، تجارت ملوانی و… داریم که مجوزهای خاص خودشان را دارند که باید انجام بشود، ممکن است سهم زیادی از تجارت نداشته باشد، اما تهدیدکننده تولید داخل است. خب اینها بیشتر به لحاظ ایجاد اشتغال مرزی و یک نوع فضای کسبوکار سر مرزهایمان بوده است. فکر میکنم اگر رونق و توسعه و رشد اقتصادی به کشور برگردد و مسأله اشتغال سر مرزهایمان حل شود و تولید برود در مرز و واحدهای تولیدی سر مرز شکل بگیرد، این مشکلات تا حد زیادی تخفیف پیدا کند.
*همین که امید به کار و فضای کسبوکار پیش آمده، یعنی همه دلشان میخواهد یک کاری کنند و یک ذوق و شوقی برای انجام فعالیتها پیش آمده، همین که بالاخره که هیأتهای متعددی از کشورهای مختلف میخواهند با ایران کار کنند و روحیه کار و نشاط کاری برگشته است؛ این خودش ارزشمند است؛ به تعداد زیادی از افراد جامعه انگیزه کار و تلاش القا شده است. همین الان یک فرصت بازی در عرصه تجارت جهانی به وجود آمده است؛ تجار و فعالان اقتصادی ما دیگر نباید فقط به بازارهای ایران فکر کنند.
*ما یک زمانی به راحتی میتوانستیم عضو شویم. شاید من از قدیمیترین افرادی هستم که درگیر موضوع WTO و سلف آن «گات» بودم. ما از نظر مقرراتی سالها هیچ مشکلی نداشتیم، رژیم تجاری که مینوشتیم مورد پسند بود اما در مذاکرات این موضوع شکل سیاسی گرفت و الحاق اتفاق نیفتاد. ما برای الحاق باید رژیم تجاریمان را اصلاح کنیم. مثلا این همه تجارت حاشیه، وضعیت طبقهبندی تعرفهها، تبعیضهایی که قائل میشویم، نوع معافیتها و… اینها با اصول گات همخوانی ندارد. ضمن اینکه سازمان تجارت جهانی دیگر دارد قدیمی میشود و تجارت به سمت تجارتهای منطقهای رفته است. مثلا همین الان ۲۷ کشور اتحادیه اروپا را تشکیل دادهاند؛ یعنی میان خودشان تعرفههایشان را به حداقل رساندهاند و یا حذف کردهاند. بازار نفتا و مرکورسور و آسه آن به همین شکل؛ پیمان مشترک روسها با بلاروس و قزاقستان و ارمنستان اینها همه تجارتهای منطقهای است که درحال گسترش است، اما ما برای کاهش تعرفهها همیشه با مخالفتهایی روبرو هستیم. و از جانب دیگر در قالب اکو هم اقدام قابل توجهی نکرده ایم.
*اگر خوشبین نبودم، به کار برنمیگشتم. اولا اینکه مردم ما خیلی منصفانه و درست با مسئولان همراهی کردهاند؛ ما میتوانیم امانتدار درستی برای آنها باشیم. حتما همینطور است و تلاشمان را میکنیم. وقتی مسئولان با شش قدرت جهانی پای میز مذاکره نشستند و توانستند حقوق مردم ایران را در نظر جامعه جهانی به رسمیت بشناسانند، چطور ما در عرصه اقتصادی باید بنشینیم و بگوییم کارمان را نمیتوانیم انجام دهیم؟ ما گاهی اوقات خودمان را باور نداریم و دچار اشتباهاتی هستیم. اگر ما در شرایط تحریم توانستیم مملکت را اداره کنیم و مردم هم همراهی کردند، حتما در شرایط دیگر خیلی بهتر میتوانیم این کار را انجام دهیم.
*من واقعا بنا ندارم راجع به گذشته حرف بزنم و دنبال بازکردن آن موضوعات نیستم. علتش هم این است که ما باید به دنبال کاری برویم که در آن وظیفه و مسئولیت داریم و نقاط ضعفها را باید شناسایی و آنها را حل کنیم. دلیل برگشت من این بود که فکر میکردم که این دولت یازدهم با آن مقداری که مردم رأی دادهاند، توقع دارند که کاری انجام شود. ما هم نمیتوانیم خودمان را جدا کنیم. ما عمرمان را برای این انقلاب گذاشتهایم و نمیتوانیم خودمان را از این مملکت جدا کنیم.
*بنا داشتم که به دولت برگردم، ولی ظاهرا روی پیشانی ما نوشته گمرک.
*من زمانی که آمدم گمرک، نفرات قبلی خیلی زحمت کشیده بودند. من سر یک سفره آماده نشستم و گمرک را در آن سالها اداره کردم. در آن زمان سیستم آسیکودا بود، افراد باتجربهای بودند که زحمت کشیده بودند، فضای خوبی برای کار فراهم شده بود، مقررات هم به این شکل نبود، خیلی فضا متفاوت بود. خب من همان مسیر قبلیها را دنبال کردم. اما وقتی دوباره به گمرک برگشتم در روزهای اول خیلی احساس تنهایی میکردم.
*من فکر میکنم این سامانه متعلق به همه افراد مملکت است و چون دستاورد ملی است همه وظیفه حفظ آن را به عهده دارند. در ابتدا که من به گمرک برگشتم به این نتیجه رسیدم که باید ساختارها اصلاح شود اما اگر میخواستیم یک مسیر معمولی را طی کنیم، باید اول ساختارها را تعریف میکردیم، نیروها را آموزش میدادیم، مقررات را اصلاح میکردیم، همه این کارها باید انجام میشد تا بتوانیم کار را به پیش ببریم. اما برای این کار فرصت زیادی نداشتیم، باید آن هشت سال را فشرده میکردیم و در عرض مدت زمان کوتاهی سیستمی را پیاده و آموزش میدادیم و… الان قانون رفع موانع تولید چند ماه است که ابلاغ شده ولی پنجره واحدی که ما طراحی کردیم بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد به اجرا رسیده است. یعنی ما منتظر قوانین ننشستهایم. فکر کردیم که این موضوع، منطقی و ضروری است به همین دلیل به دنبال پیادهسازی و اجرای آن رفتیم، بعد هم مصوبات قانونیاش را گرفتیم.
*ما با سه مسئله روبرو هستیم، که برخی در اختیار ما نیستند، مجوزها، زمان و هزینههای واردات و صادرات. ما در زمان رتبه خوبی داریم؛ مثلا صادرات یک روز زمان میبرد و واردات متوسط سه تا چهار روز. این نشان میدهد با همه این مقرراتی که داریم توانستهایم سرعت کارها را بالا ببریم. یک بحث هم بحث هزینهها است که کاهش پیدا کرده است. یک زمانی هزینهها برای واردکننده خیلی زیاد بود. حالا یک مقدار کمتر شده و با این روندی که وزارت صنعت، معدن و تجارت در مقرراتزدایی در حال طی کردن است قطعا هزینهها کمتر میشود. در این مدت خیلی مقررات حاشیه پیدا کرده است و تغییر دادن آنها بسیار سخت است اما اقدامات مهمی هم انجام شده است.بر اساس گزارش سال ۲۰۱۵م بانک جهانی از سال گذشته تا امسال ۲۲ رتبه بهبود داشتهایم یعنی از رتبه ۱۵۲ در سال ۲۰۱۴م به رتبه ۱۳۰ در سال ۲۰۱۵م رسیدهایم.
*به نظر من کارمندان گمرک به عنوان مرزبانان اقتصادی کشور با این همه مقررات و رویههایی که وجود دارد و مجبورند بر اساس آن عمل کنند و با وجود گستردگی حضورشان در مناطق مختلف و نظارتشان بر مجوزها و اختیاراتی که میتوانند از آن سوءاستفاده کنند، نمره بسیار قابل قبولی دارند. نمره گمرک در آنچه تحویل گرفت و آنچه پیش میبرد بسیار رضایتبخش است.