به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، یکی از اصول انقلاب اسلامی مبارزه با استکبار ستیزی و مقابله با آمریکا به عنوان کشوری مستکبر است که همواره مبارزه با این کشور از جمله تأکیدات بنیانگذار انقلاب اسلامی بود و امام خمینی (ره) همواره مردم را به مبارزه با آمریکا دعوت میکردند و تاکید داشتند شعار “مرگ بر آمریکا” نه تنها در از کعبه مسلمانان بلکه از کلیساهای جهان نیز شعار “مرگ برآمریکا” را باید به صدا درآوریم.
امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۷ فرمودند: «دستنشاندگان آمریکا آتش زدن پرچم آمریکا را به حساب آتش زدن حرم و شعار مرگ بر شوروی و آمریکا و اسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند. انشاءالله ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به همهی عالم منعکس سازد و آوای توحید را طنین اندازد، صدای سازش با آمریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود و از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ آمریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
در بین سیاسیون و چهرههایی که از دیرباز با امام خمینی (ره) همراه بودند و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش موثر داشتند، اکبر هاشمی رفسنجانی است که وی در طول سالیان گذشته، مواضع متعددی در رابطه با آمریکا، نحوه مقابله با استکبار، دشمنشناسی و آمریکا ستیزی بیان کرده و همواره این مواضع مورد توجه رسانههای داخلی و به خصوص رسانههای خارجی قرار داشته است.
آنچه که در زیر میخوانید، گزارشی از مواضع هاشمی رفسنجانی در رابطه با آمریکا در گذار تاریخ است:
هاشمی رفسنجانی در دیماه ۵۹: وحشیتر از سردمداران آمریکا کمتر پیدا میکنیم
هاشمی رفسنجانی در جلسه علنی ۸ دی ماه ۱۳۵۹ با اشاره به یکی از سخنان ریگان رئیس جمهوری آمریکا که ملت ایران را بربر خوانده بود، گفت : بربرتر (وحشیتر) از سردمداران آمریکا ما در تاریخ کمتر پیدا می کنیم.
وی ادامه داد: اگر مال مردم را خوردن ، زور گفتن و اشغال نظامی کردن ، خون ریختن و جنگ به راه انداختن و کشورها را به جان هم انداختن و استثمار کردن و اکثریت دنیا را گرسنه نگاه داشتن که تمام اینها کارهای آمریکایی ها است که اگر اینها تمدن است آمریکا خیلی متمدن است و ما از این کارها بلد نیستیم.
هاشمیرفسنجانی در بهمنماه ۵۹: نباید در مقابل آمریکا سازش کرد
هاشمی ۱۱ بهمن ۱۳۵۹ طی سخنانی پیش از خطبههای نمازجمعهی همدان می گوید: انقلاب همیشه در مسیرش به نواقصی برخورد می کند، در این موقع انسان دو راه دارد یا سازش کند به طور مثال با آمریکا بسازد یا با ارتجاع منطقه بسازد و با شهوتران ها بسازد برای اینکه مخالف نداشته باشد این می شود یک آسایشی که زحمت در آن نیست اما این انقلاب اسلامی نیست [و باید در مقابل کاستی ها مقاومت کرد و تن به سازش نداد]
هاشمیرفسنجانی در ۶۱: استراتژی آمریکا این بود که مثل خوره داخل انقلاب نفوذ کنند
هاشمیرفسنجانی همچنین در خطبههای نمازجمعه سال ۱۳۶۱ در مورد برنامه ویژه آمریکا برای مردم ایران میگوید: “…امریکا و سایر دشمنان ما در استراتژی مبارزه شان روی این حرف و گمان حساب کرده بودند البته اولین اقدامشان این بود که مثل خوره داخل انقلاب نفوذ کنند و از درون انقلاب را پوک کنند و مایه های غربی در پوسته اسلامی بریزند و چیزی به عنوان اسلام اما با محتوای لیبرالیسم به خورد مردم بدهند. آن طرح شکست خورد، اما آنها همیشه آلترناتیو یعنی برای جانشینی برای هر مرحله دارند.
فکر دومشان این بود که یا رهبران را از میدان بیرون کنند و یا ملت را ، اما اساس بر بیرون کردن مردم بود؛ چون رهبر- که البته اول شخصیت عظیم رهبری است و مسولان در درجه دوم هستند- اگر ملت زاینده، حاضر و فداکاری باشد و از درون آنها باز رهبر می جوشد و بیرون می آید…”
هاشمیرفسنجانی در مردادماه ۶۰: تسخیر لانه جاسوسی مانع از حرکت جامعه به سوی تباهی شد
هاشمی رفسنجانی همچنین در خطبه مردادماه سال ۱۳۶۰ نمازجمعه میگوید: : “….از روزهای اول پیروزی انقلاب، دشمنان به خیال خودشان چندین بمب ساعتی درون این جامعه از پیش تعبیه کرده بودند و یا بطور دلخواه خودشان منتظر بودند در هر لحظه معینی از زمان، این بمب ساعتی منفجر شود یا کانون چرکینی وجود داشته باشد عفونتش جامعه را از پا در بیاورد… بعد از حکومتی که روزهای اول در ایران به وجود آمد امیدوار شدند و آرام گرفتند. قلبشان آرام بود و خیال می کردند که غیر اسلام، چیزی عوض نمی شود. وقتی که انقلاب دوم پیش آمد و جمهوری از خطر اول نجات پیدا کرد، اینها به جریان دیگری چشم دوخته بودند که با محاسبه یا اشتباه ما، در راس بسیاری از قدرتهای کشور قرار گرفته بودند و فکر کرده بودندکه آن جریان کار خودش را می کند؛ اما جامعه این خطرها را در مقاطع معینی دفع کرد… اما وقتی جامعه احساس خطر کرد انقلاب دوم به وجود آمد، لانه جاسوسی تسخیر شد و حرکتی که انقلاب را به طرف کجی و تباهی می برد، یکباره تصحیح شد؛ در مسیر انقلاب افتادیم.”
هاشمیرفسنجانی در سال ۶۰: باید با آمریکا مبارزه کرد
وی همچنین میگوید: ” …مسئله دیگر ما لبنان و تجاوز جنایت بار اسرائیل است که من در خطبه عربی ام کلماتی دارم که می گویم… من از دنیای اسلام می خواهم به ریشه قضیه توجه کنند. ما اگر درست به ریشه قضیه توجه می کردیم امروز اینها نبودند. ریشه (این جنایات) امریکاست. باید با امریکا مبارزه کرد….”
هاشمی رفسنجانی در شهریور ۱۳۶۰: آمریکا می خواهد ایران را بیآبرو کند
هاشمی رفسنجانی در خطبه نماز جمعه ۶ شهریورماه ۱۳۶۰ در مورد تلاش آمریکا برای بیآبرو کردن ایران میگوید:”…آمریکا میخواهد ایران را بی آبرو کند. می گوید ایران یک قلم کوچک از فرزند نامشروعش، اسرائیل (آن هم به واسطه دلال ناشناس) اسلحه خریده است. اگر اسلحه خریدن از اسرائیل آبروی یک حکومت را می برد، (پس) امریکا! تو به چه امیدی می خواهی به ایران برگردی؟ بنی صدر تو، بختیار تو، حبیب اللهی تو، آریانای تو و امروز رجوی تو (که دیگر بر همه روشن شده که مال تو هستند) به چه دلیل می خواهند بیایند به ایران؟ با چه آبرویی؟ خودت داری با همان بی شعوری که خداوند نصیب آدمهای مادی کرده، خودت را این طور روشن می کنی!…”
هاشمی رفسنجانی در سال ۶۰: مبارزه با آمریکا را از سال ۴۲ آغاز کردیم
وی همچنین در این خطبههای نمازجمعه در مور مبارزه با آمریکا هم میگوید: “….ما از سال ۴۲ که مبارزه را آغاز کردیم، امریکا و اسرائیل و شاه ایران را، با هم محکوم می کردیم؛ تا امروز هم همینطور بوده است….”
هاشمی رفسنجانی در آبانماه ۶۱: لیبرالها عاملی برای بازگشت آمریکا هستند
هاشمیرفسنجانی در خطبههای نماز جمعه ۲۸ آبانماه ۱۳۶۱ همچنین میگوید: “…. ما با آمریکا و استثمار غرب و جنایتکارانی که از طریق خانوانده پهلوی و اعمالش بر سر ما حکومت می کردند، مبارزه می کردیم. شاه در حقیقت خاکریز اول میدان نبرد ما بود. ما وقتی با آمریکا مواجهه بودیم اولین خاکریز دشمن شاه بود. ما این خاکریز را به اصطلاح فتح کردیم اما خاکریز های متعدد و سنگر های فراوانی پشت آن بود که باید فتح می شد….”
این در حالی است که در تحلیل وی دومین خاکریز آمریکا در مقابل انقلاب، لیبرالیسم و عناصر وابسته به جریان لیبرالیسم است. طوری که معتقدند در این راستا دشمن از شعار های آزادیخوانه و عوام قریبانه بهره می برد. وی فتح این سنگر را نیز در راستای انقلاب می داند و لیبرال ها و ساختار های آنها را عاملی برای بازگشت آمریکا ارزیابی می کند.
“… سومین خاکریز که حتی از خاکریز دوم هم خطرناکتر بود جناح های چپ و چپ نما بودند. آنها برای جذب خیلی ها شعار های آرادیخوانه می دادند، شعار عوامفریبانه حمایت از مستضعف و چپ روی می دادند، شعار های انقلابی می دادند و قشر عظیمی از جوانها را گول می زدند: تحت عنوان –مثلاً- استقلال کرد، استقلال فلان و….این خاکریز سومی بود که فتحش هم دشواتر بود و ما این روز ها این خاکریز را شکستیم اما هنوز تصفیه می کنیم یعنی یعنی هنوز منطقه را از مین ها پاکسازی می کنیم…در کنار این حملاتی از بیرون به مانند حملات عراق بر ما تحمیل می شود….”
“….این باور را عمیقا باور کنید که هنوز دوران انقلاب است و در کنار همه اینها جنگ بزرگ روانی است که خودش میدان دیگری دارد و تا داخل خانواده ها، کوچه ها و خیابان ها نفوذ می کند. بوق های امپریالیستی و تبلیغات صهیونیستی خبرگزاریها، روزنامه ها و رادیو ها دارند کار می کنند.این جنگ روانی هم جزء جنگ های انقلاب است و از مبارزات است….ملتی که در حرکت و جنگ در چند میدان خودش را ساخته است قهرمان است…”
هاشمی رفسنجانی در سال ۶۱: طرف ما در منطقه آمریکاست و صدام تنها نیست
خطبه نماز جمعه ۱۵/۱۱/۱۳۶۱ آقای هاشمی رفسنجانی:”…به شیوخ خلیج فارس می گویم شما دیگر احتیاجی به قیم ندارید…..حزب بعث عراق، به خیال خودش، به نگهبان منافع آمریکا و چتری روی شیوخ جنوب خلیج فارس تبدیل شده است… اگر جمهوری اسلامی ایران اینجا باشد، شما هم با خیال راحت می توانید زندگی بکنید. آن قیم هم به درد قیمومیت نمی خورد!… شما هم فرضاً راضی باشید ما دیگر راضی نیستیم. طرف ما در منطقه آمریکاست. صدام تنها نیست. صدام گول خورد و به مهره آمریکا تبدیل شد و وارد عمل گردید….
هاشمی رفسنجانی در اردیبهشتماه ۶۱: آمریکا جنگ عراق با ایران را برای بعد از شاه برنامهریزی کرده بود
یکی از موضوعاتی که هاشمیرفسنجانی نقش آمریکا را در وقوع آن مورد تحلیل قرار داده بود، نقش آمریکا در تجاوز صدام حسین به ایران است. هاشمی رفسنجانی در خطبه های نمازجمعه اردیبهشتماه ۱۳۶۱ تاکید می کند تجاوز صدام حسین به ایران از جمله موضوعاتی است که آمریکا برای بعد شاه در ایران روی آن برنامه ریزی کرده بود.
“….توطعه آمریکا در داخل، با چند رویه شروع شد: تهیه جنگ عراق: قبلا در طرح بوده، و پس از شکست های نوژه و طبس، از همین مرحله برای آنها جدی شدو زمان آن رسید که زمینه را فراهم کنند:…”
دیدگاه هاشمیرفسنجانی در خردادماه ۱۳۶۱ در مورد شعار مرگ بر آمریکا: شعار “مرگ بر آمریکا” را ضعیف و کم نکنید
آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نمازجمعه خردادماه ۱۳۶۱:”…به هر حال فکر می کنم “مرگ بر آمریکا” را ضعیف و کم نکنید. آن شعار بزرگی است که می دهید و دارید با همین شعار دنیا را تکان می دهید.”
هاشمیرفسنجانی در سال ۶۱: هدف آمریکا تخطئه سازمانهای انقلابی بود
آقای هاشمی رفسنجانی همچنین در مورد برنامهریزی آمریکا برای تخطئه سازمانهای انقلابی نیز میگوید :”…هدف آمریکا مبارزه با انقلاب ایران از طریق جریان سازی و تخطئه سازمان های انقلابی بود. آمریکا در تلاش بود برای حضرت امام و بسیاری از مراکز انقلابی با تعریف نقشی نمادین، عملا آنها را از صحنه جامعه بیرون کند. این مسئله و این نقشه با رهبری مقتدر امام خمینی و شکل گیری سپاه و سایر ارگانها نقش بر آب شد.
هاشمیرفسنجانی در آبانماه سال ۱۳۶۵: تا هنگامی که آمریکا از اسرائیل حمایت میکند، دشمنی ما به قوت خود با آمریکا باقی است
هاشمی در ۱۶ آبان ماه سال ۱۳۶۵ در خطبه های نماز جمعه میگوید: «تا هنگامی که آمریکا از اسرائیل حمایت میکند، دشمنی ما به قوت خود با آمریکا باقی است و اصول خود را فدای دریافت اسلحه نمیکنیم.»
هاشمیرفسنجانی در سال ۹۱: عدم رابطه با آمریکا قابل تداوم نیست
هاشمی رفسنجانی در گفتگوی خود با فصلنامه مطالعات بین المللی در فروردین ماه سال ۹۱ میگوید: بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.
دیدگاه هاشمیرفسنجانی در مورد شعار مرگ بر آمریکا در سال ۹۴: من ذاتا با فحاشیها مخالفم و ان را مفید نمیدانم
آیتالله هاشمی رفسنجانی در بخشی از کتاب «صراحتنامه» به دو سوال متفاوت درباره “نحوه انتشار خاطرات خود” و “نظر امام” درباره “شعار مرگ بر آمریکا” پاسخ داده است. وی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بعمل آمده در این خصوص تاکید می کند:«…موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الان با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. من ذاتاً با حرفهای تند و فحاشیها مخالفم و آنها را مفید نمیدانم.»