صورت حساب کافی شاپ دختر و پسرها با روابط آزاد دوستت دارم، عاشقتم، میخوامت، این جملات امروزی عاشقانه و از روی محبت که زندگی را میتواند همچون قایقی به ساحل دریای محبت رسانده و در مسیر زندگیهای زناشویی گل بیاندازد، متأسفانه کمتر در روند زندگیهای مشترک خانمها و آقایون شنیده میشود و بیشتر این جملات را موقعی میشنویم که در خیابانهای شهر تردد میکنیم و شاهد توقف اتومبیلی جلوی پای دختر خانمی هستیم که در حالی که شیشه اتومبیل پائین میآید، سر آقا پسر از ماشین بیرون و این جملات را با صدای بلند نثار دختر خانم میکند تا همهی شهر نیز بشنوند.
در همین لحظه که آقا پسر خم شده و سر خود را بیرون از پنجره اتومبیل آورده و این جملات را با شور و حالی خاص به گوش مخاطب خود، آن دختر خانم آرایش کرده و بد حجاب میرساند و همهی مردم شهر هم صدایش را میشنوند، جلوتر میرویم و میکروفن مصاحبه را جلوی آقا پسر میگیریم و این سوال را از وی میپرسیم: شما آقا پسر عزیز که تا به حال این خانم را حتی یکبار نیز ندیدهاید چگونه دوستشان داری دو یکدفعه علا قمند ایشان شدهاید؟ عاشقشان شدهاید و حال در همین لحظه در وسط خیابان میخواهید او را به دست بیاورید؟ هم زمان که میکروفن مصاحبه را به پیش آقا پسر بردهایم، میکروفن دیگری را جلوی سرکار خانم روشن کرده و از ایشان میپرسیم: شما سرکار خانم این گفتهها را باور میکنید؟ عاشقان واقعی کارهای بسی بزرگ در ره رسیدن به عشق خود کردهاند و حال شما با شنیدن صدای بوق اتومبیل سر از پا نشناخته وبا هیجانی وصف ناپذیر به سمت اتومبیل آقا پسرمی دوید حال آیا این ارزش حقیقی شماست؟ ایشان واقعاعاشق شماست؟ شما را میخواهد؟ دوستتان دارد؟
در راهروهای پر هیاهوی دادگاههای خانواده وقتی عبور میکنیم جملات نفرت برانگیزی از زوجین میشنویم که انسان را متحیر میکند. شاید بتوان این قضاوت را داشت که اگر جملات عاشقانه که در آغاز مقاله آمد در جای خود استفاده میشد زوجین را از حضور در دادگاهها منصرف میکرد و زندگیها را رنگ و بویی از عشق میبخشید. جملاتی کوتاه که به زندگیهای مشترک عمقی تازه میبخشید و خانوادهها که کوچکترین بخش از جامعههای بزرگ شهری امروزی هستند را به خشت خشت عشق و محبت مستحکم می نمود و رفته رفته خانواده نقش حقیقی خود را در اجتماع باز سازی کرده و در اجتماع محبت و صفا و پویایی بیش از پیش ظهور و بروز مینمود.
دختران و پسرانی که بی خبر از اتفاقاتی که سرنوشتشان را به نا کجا آباد امکان دارد برساند بر روابط خود اسم آزادی گذاشته و به زودی به بندهایی گرفتار خواهند آمد که نه تنها خود بلکه خانواده و جامعه خود را دچار معضلات فراوان میکنند
انسان دارای نیازهای مختلفی است. نیاز به روابط جنسی بین دو جنس مختلف نیز یکی از نیازهای طبیعی آدمی به شمار میآید که خداوند متعال با امر به ازدواج این نیاز بشر را برآورد و همینطور تداوم نسلها را در امر ازدواج دید. وقتی گرسنه در شهر پرسه میزنیم بوی غذاهای رستورانها بیش از پیش حس بویایی ما را با خود درگیر میکند و ما نیازمند به غذا برای خوردن و سیر شدن در آنی بر روی یکی از صندلیهای رستورانهای شهر نشسته و منوی غذای رستوران در دستانمان، سفارش میدهیم.گرسنگی وبی تحمل وبی تعقلی ممکن است باعث شود رستورانی را انتخاب کرده باشیم که غذایی بی کیفیت روی میز ما گذاشته باشد و شاید هم مسمومیتی در انتظارمان باشد که عاقبت بی تحملی است که نتوانستیم انتخاب درستی از رستورانی مناسب داشته باشیم، مازاد بر اینکه تا دقایقی دیگر صورت حسابی گران بر روی میزمان قرار خواهد گرفت.
روابط آزاد بین آقا پسرها و دختر خانمهایی که امروزه در جامعهی خود نظاره گر آن هستیم به طور یقین در بیشتر مواقع آن طور که ایشان اظهار میدارند نیست. یعنی روابط برخواسته از دوست داشتن، عاشق شدن، خواستن با تمام وجود طرف مقابل، حتی اگر به ازدواج ختم گردد در مدت زمان اندک عیار قصد طرفین را نشان میدهد. دختران و پسرانی که بر مبنای ارضای نیازهای جنسی همچون گرسنگان در شهر پرسه میزنند و با مشاهدهی جنس مخالف که خود را بزک کرده و به ده رقم آرایش آراسته است همچون گرسنهای که به بوی غذای رستورانهای شهر تحریک میشود و تحمل و تعقل از کف داده و به آنی بر میز رستورانی مینشیند، ایشان نیز بی تاب سوار بر مرکب شیطان میشوند و عمر و گوهر وجودی و حقیقی زیبای خود را به رایگان به فروش میگذارند. فرد گرسنه بی خبر از مسمومیتی که ممکن است گریبانش را بگیرد و دختران و پسرانی که بی خبر از اتفاقاتی که سرنوشتشان را به نا کجا آباد امکان دارد برساند بر روابط خود اسم آزادی گذاشته و به زودی به بندهایی گرفتار خواهند آمد که نه تنها خود بلکه خانواده و جامعه خود را دچار معضلات فراوان میکنند. دست آخر روی میز انسان گرسنهی بی تعقل وبی تحمل صورت حسابی است که باید پرداخت کند ولیکن به راستی به روی میز دختران و پسران هوسران چه صورت حسابی گذاشته خواهد شود؟ صورت حسابهایی که روی میزهای کافی شاپ که در طرفی دختر خانمی نشسته و طرف دیگر آقا پسری که صرفاً از روی نیاز و میل جنسی گرد هم آمدهاند آیا به اندازه ضرر یک فرد گرسنه است که میتوانست با تحملی بیشتر تا رستورانی بهتر قدم زند. یا ضرر و زیان اینان قابل مقایسه با آن فرد گرسنه نیست؟
ضرر و زیانی که حتی با نگاهی گذرا و غیر کارشناسانه به روابط آزاد بین دخترها و پسرها متوجه خواهیم شد که ایشان هزینهای گزاف و بعضاً بر محور یک نیاز و میل جنسی متحمل شدهاند، گرچه این میل و نیاز سرمایهای پر ارزش بوده است از خدای بزرگ و موهبتی الهی برای تداوم نسلها.
علی اصغر معبادی
بخش اجتماعی تبیان