*بعد چند روز از درگذشت هادی نوروزی، شاید هنوز شما به عنوان بازیکنهایی که با هادی زندگی کرده اید، نتوانسته باشید با این واقعیت کنار بیایید.
شناخت من از هادی به امروز و دیروز بر نمی گردد. ما از تیم جوانان و تیم امید با هم همبازی بودیم، زمانی که هادی خیلی جوان تر بود. در طول همه این سالها یک بار هم کوچکترین بی احترامی یا حرف بدی از هادی نشنیدم و به نظر من یکی از محجوبترین فوتبالیستهای ایران بوده و هست. مطمئن هستم که خیلی طول می کشد تا بخواهم این موضوع را هضم کنم. این دوری راه خیلی بیشتر هم ما را اذیت می کند. ما در آن جو نیستیم و فقط عکسها را از دور می بینیم. اگر نزدیک بودیم شاید درک موضوع برایمان راحتتر بود اما مطمئنا وقتی به تهران برگردیم پیش خانواده اش می رویم و می گوییم که همیشه کنارشان هستیم. نه من بلکه همه بازیکنان چنین شرایطی داریم. یک مساله دیگری هم وجود دارد و آن هم اینکه ما باید تا آخر فصل هم قسم شویم و بتوانیم به نتیجه ای برسیم که همیشه آرزوی هادی بود. او از ابتدای فصل آرزو داشت که ما در آخر فصل به قهرمانی برسیم. شاید تنها با این کار بتوانیم هدیه ای به خانواده اش بدهیم؛ خانواده ای که در سختترین شرایط کنار هادی بودند.
*شاید این اتفاقی که افتاد اوج بدشانسی پرسپولیس در این فصل بود و به قول برانکو کمر تیمتان را شکست.
از دست دادن کسی که برای تیم هم از نظر اخلاقی و هم از نظر فنی با ارزش بود غیر قابل باور است. همه صحنه هایی که با او بودیم الان جلوی چشمهایم است. اینکه هر روز با لبخند وارد رختکن می شد و با همه بازیکنها سلام و احوالپرسی می کرد و می خندید جلوی چشمهایم است. نمی توانم باور کنم. من بیرون از زمین تمرین هنوز باور نکرده ام که این اتفاق افتاده و وقتی تک تک صحنه هایی که از هادی در خاطرم است را کنار هم می گذارم، هیچ جور نمی توانم به خودم بقبولانم که دیگر او کنارمان نیست. فکر می کنم رفتن هادی شوخی است. با خودم می گویم وقتی به ایران بر گردم، هادی را سر تمرین می بینم. به نظرم این اتفاق فراتر از شکسته شدن کمر پرسپولیس است ولی کاری که می توانیم انجام بدهیم این است که کنار خانواده اش بمانیم و آنها را تنها نگذاریم. باید تلاشمان را دو برابر کنیم و به چیزی که آرزوی هادی است برسیم و این موفقیت را به خانواده اش تقدیم کنیم. نباید اینطور باشد که چند روز به یاد هادی باشیم و بعد او را فراموش کنیم، مثل اسطوره هایی که داشتیم و از دست دادیم. امیدوارم این مساله هیچ وقت در حد شعار نماند، از خودم به عنوان یک دوست و برادر گرفته تا بزرگترین مسوول.
*از این فضا خارج شویم و درباره اردوی تیم ملی در دوبی با هم صحبت کنیم. وضعیت تیم ملی در فاصله سه روز تا بازی با عمان چطور است؟
به خاطر شرایط آب و هوایی که عمان دارد، اردوی خیلی خوبی برای ما در نظر گرفته اند. دوبی به لحاظ شرایط آب و هوایی نزدیکی بسیار زیادی با عمان دارد و در اینجا می توانیم با تمرینات خوبی که کادر فنی در نظر گرفته با شرایط آب و هوایی کنار بیاییم. تا اینجای کار که شرایط بسیار خوبی در اردوی دوبی داشته ایم و تمرینات خیلی سختی را پشت سر گذاشته ایم و تا حدود بسیار زیادی از نظر آب و هوایی و شرایط تنفسی با وضعیت آب و هوایی مسقط تطبیق پیدا کرده ایم تا خدایی ناکرده در مواجهه با چنین شرایطی در عمان غافلگیر نشویم. از نظر فنی هم کادر فنی تمام بازیهای تیم عمان را آنالیز کرده است. بازی خیلی، خیلی مهمی برابر عمان داریم اما با تمریناتی که در دوبی انجام داده ایم و شرایطی که کادر فنی برایمان فراهم کرده مطمئن هستم که می توانیم این تیم را ببریم و گام بزرگی برای صعود به مرحله بعد برداریم.
*حتما شرایط عمان با حریفانی که تا به حال در این مرحله با آنها روبه رو بوده ایم متفاوت است.
صد در صد همینطور است. ما در یک بازی دوستانه در همین گذشته نزدیک برابر عمان شکست خوردیم. آن شکست برای فوتبال ما یک درس بود و به ما ثابت کرد که نباید هیچ حریفی را دست کم بگیریم. اختلاف تیمها با هم بسیار کم شده و دیگر آن روزها گذشته که پیش از شروع بازیها دو، سه گل از حریفان جلو بودیم. همه تیمها سرمایه گذاری کرده اند و تنها چیزی که می تواند ما را به موفقیت برساند یک دلی بازیکنان و تجربیات کادر فنی است. این برگ برنده ماست و می توانیم با این برگ برنده برابر هر تیمی به موفقیت برسیم. نمونه اش بازی با شیلی است؛ همان تیمی که بعد از شکست برابر ایران توانست قهرمان کوپا آمریکا شود. عمان حریف سرسختی برای ماست اما با عرق و تعصبی که بازیکنان ما به پیراهن تیم ملی دارند به اضافه انگیزه و یکدلی بچه ها و دانش کادر فنی می توانیم عمان را شکست می دهیم.
*نظرت درباره کار با دن گاسپار چیست؟ کار با این مربی چه قدر توانسته به تجربه شما اضافه کند؟
آقای احمد سجادی که در نفت مربی من بود، توصیه خیلی خوب به من می کرد و می گفت تلاش کن همیشه شنونده خوبی باشی. من این جمله را هیچ وقت فراموش نمی کنم. از روزی هم که زیر نظر دن گاسپار کار می کنم، سعی کرده ام در هر جلسه تمرین نکات تازه ای از این مربی یاد بگیرم. همیشه تلاشم این بوده که نکات مدنظرش را به خاطر بسپارم و از آنها استفاده کنم. سعی ام این است که از هر مربی نکته تازه ای یاد بگیرم تا در آینده این نکته ها به فوتبالم کمک کند. از گاسپار ممنون هستم که چه از نظر روحی و روانی همیشه با من صحبت می کند و هم از نظر فنی خیلی به من کمک کرده است.
*تنوع تمرینات گاسپار چگونه است؟
ایشان مربی دروازه بان بزرگی بوده است و هر جا کار کرده همیشه دروازه بانهایش جزو بهترینها بوده اند. این موضوع حکایت از توان فنی بالای گاسپار دارد و امیدوارم ما دروازه بانهای ایرانی بتوانیم ازاین تجربیات استفاده کنیم. البته این را هم باید بگویم که دروازه بانی ایران در این چند وقت اخیر پیشرفت چشمگیری داشته است.
*درباره بازیکنان جوانی که اخیرا توسط کروش به تیم ملی دعوت شده اند چطور فکر می کنی؟ بازیکنانی مثل سعید عزت اللهی، سردار آزمون، حسین کنعانی، مهدی ترابی و …
این بازیکنان جوان پتانسیل این را دارند که جا پای بزرگترهای فوتبال ایران بگذارند یا فراتر از آنها پیشرفت کنند. فوتبال در این چند سال خیلی پیشرفت کرده است و به نظرم این بازیکنان جوان توانایی این را دارند که به بازیکنان بزرگی در فوتبال تبدیل شوند اما باید این را بدانیم که تجربه یک جا به دست نمی آید و بازیکنان جوان در میدانهای زیاد آبدیده می شوند. سعید عزت اللهی می تواند مثل کریم باقری یا جواد نکونام در آینده بازدهی داشته باشد. این دو بازیکن بزرگ جزو کاپیتانهای ارزنده فوتبال ما بوده اند و سعید هم پستی آنهاست اما این دو هم یک روز جوان بوده اند و میدانهای بین المللی باعث شد به ستاره های بی رقیب فوتبال ایران و حتی فراتر از فوتبال ایران تبدیل شوند. الان هم شما مطمئن باشید که اگر این بازیکنان جوان در کوران مسابقات پر تعداد بین المللی قرار بگیرند، می توانند برای سالهای سال خیال فوتبال ایران را از داشتن یک تیم پرقدرت راحت کنند.
*شاید دقیقا به خاطر همین مساله باشد که سرمربی تیم ملی از نیاز این تیم به داشتن اردوهای خوب و با کیفیت صحبت می کند؟
دقیقا. شما می توانید مثال این موضوع را در بازی با سوئد یا شیلی ببینید. اعتماد به نفسی که این دو بازی به تیم ملی و بازیکنان داد، عالی بود. چیزی که ما از بازی با تیم بزرگی چون شیلی و سوئد به دست آوردیم، نتیجه اش نبود بلکه اعتماد به نفسی بود که توانستیم کسب کنیم. یا تجربه ای که از بازی با آرژانتین به دست آوریم با هیچ چیزی قابل عوض کردن نیست. وقتی بازیکن ما جلوی مسی، ابراهیموویچ یا سانچس بازی می کند دفعه بعد وقتی مقابل بازیکن بزرگ دیگری بازی می کند، دست و دلش نمی ارزد. این اعتماد به نفس قیمت ندارد. تنها چیزی که می تواند یک تیم را به موفقیت برساند تجربه است. شما می بینید تیمی مثل کره جنوبی یا ژاپن انقدر بازیهای بزرگ بین المللی بازی داشته که بازیکن شانزده، هفده ساله شان به راحتی به بهترین تیمهای اروپا ترانسفر می شوند. امیدوارم مسوولان تدبیری کنند تا بتوانیم بازیهای بزرگ دوستانه انجام بدهیم و اردوهای با کیفیت داشته باشیم.