مرگ کاپیتان فقید پرسپولیس بهانهای میشد تا حرف های خانم معصومه ابراهیم پور همسر هادی نوروزی را منتشر کنیم که در آن به خاطرات زندگیاش از کاپیتان و شب آخری که کاپیتان برای همیشه رخت از دنیا بست اشاره داشت.
اظهارات ابراهیم پور را در ادامه می خوانید:
* از آن اتفاق تلخ تعریف میکنید؟
– تنها شبی بود که هادی برعکس تمام شبها که تا ساعت ۱۱ شب چه مهمان داشتیم چه نداشتیم میخوابید، اما آن شب تا ۳:۳۰ بیدار ماند دلتنگ تمرین و بازی بود، به من میگفت میخواهم از فردا بروم تمرین کنم و من هم میگفتم دکتر تیم گفته تو به خاطر مصدومیت نمیتوانی تا سه هفته تمرین کنی اما هادی قبول نمیکرد و میگفت من فردا میروم. جالب اینجاست که همان شب دختر کوچکمان را خواباند و خودش هم حوالی ساعت ۳:۳۰ خوابید. نیم ساعت بعد با صدای نفسهای عمیق او از جایم پریدم فکر کردم دارد خواب بد میبیند نگو که نفسهای آخرش است چنان نفس میکشید که دختر کوچکم از خواب پرید و روی سینه پدرش رفت و هادی در حالی که هانا را روی سینهاش داد از دنیا رفت. مرگی که هنوز نتوانستم باور کنم و با آن کنار بیایم. البته فکر میکنم خود هادی هم یک جورهایی متوجه شده بود که شب آخرش است.
* چطور؟
– دلتنگ کربلا بود میگفت خیلی دوست داشتم به زیارت امام حسین (ع) بروم اما مصدومیت اجازه نداد. یادمه همان شب بعد از نماز مغرب و عشا تربت کربلا را با آب خورد و دلتنگ کربلا بود انگار میدانست شب آخرش است.
* کدام خصوصیات اخلاقی هادی یادتان مانده؟
– او صبور بود و به من هم یاد داد که چطور صبور باشم و با این واقعه کنار بیایم. الان من مسئولیت سنگینی دارم و باید بچههای او را در خور شأن و جایگاه پدرشان بزرگ کنم.
* اجازه میدهید هانی پسر هادی دنبال فوتبال برود؟
– شما میدانید فوتبالیها خیلی بهتر میتوانند تشخیص دهند که چه کسی فوتبالیست میشود یا نمیشود هادی، هانی را زیاد به تمرین برده بود و همیشه به من میگفت هانی بازیکنی بهتر از من خواهد شد.
* هادی کاپیتان پرسپولیس بود آیا این مساله روی اخلاق او در خانه تاثیر گذاشته بود؟
– اصلا چنین چیزی نبود اینکه تصور کنید او بهعنوان یک کاپیتان مغرور شده بود اصلا اینطور نبود و هادی از قبل هم خاکی تر و حواسش به همه چیز بود و هیچوقت به روی ما نیاورد که کاپیتان شده بود. او بهعنوان کاپیتان دنبال مطالبات همه بازیکنان بود وکمتر به خودش میپرداخت البته ما هم در کارش دخالت نمیکردیم چون خود هادی بازیکن بزرگی بود و میدانست که چکار کند. دعا کنید که بتوانم شأن و جایگاه او را حفظ کنم.
* توقع دارید شماره ۲۴ بایگانی شود؟
– این پیشنهاد را خود بزرگان پرسپولیس دادند و خیلی خوشحال شدم که میخواهند این شماره را نگه دارند.
* مرگ هادی یک جورهایی هم باعث اتحاد پرسپولیسیهای قدیم و جدید شد؟
– فقط میتوانم بگویم حالت معجزه داشت و همه پرسپولیسیها از بزرگان این تیم، بازیکنان، هواداران و لیدرها در کنار ما بودند.
* یک عکسی از شما در فضای مجازی منتشر شده که عدد ۶ را نشان دادید؟
– میدانم منظورتان چیست. من بعد از مرگ هادی بلافاصله حلقه او را در دستم کردم و حلقه خودم هم هست به این عکس که دقت کنید هیچ اثری از حلقه ها نیست وبه خوبی نشان میدهد که ساختگی است.
* البته شما در آن فضا و شرایط فکر نمیکنم شما دنبال چنین حرفهایی بودید؟
– اتفاقا اشاره خوبی کردید تا از استقلالیها تشکر کنم که نگاه نکردند هادی برای پرسپولیس است و در تمام مراسم کنارمان بودند. این نشان داد که هادی برای ایران بود و جا دارد از مدیریت استقلال، بازیکنان این تیم، هواداران و لیدرهای این تیم تشکر کنم که در تشییع جنازه هادی حضور داشتند و هیچوقت ما را تنها نگذاشتند.
* حرف آخر؟
– از همه خواهش میکنم برای من دعا کنند تا قوی باشم. من عزیزی را از دست دادم که دختر کوچکش نمیداند که پدر از دست داده و با عکس او بازی میکند دعا کنید بتوانم فرزندان هادی را طوری بار بیاورم که هادی دوست داشت.