شاید بیراه نباشد اگر بگوییم در هیاهوی متن و حاشیه برجام جریان های مربوط به حوزه سیاست داخلی کمرنگ شده اند. این توصیف اما بیش از دیگران به جبهه اصولگرایان نزدیک است چرا که به گواهی مستنداتی قابل اتکا، در اردوگاه جریان اعتدال – اصلاحات به شکلی هوشمندانه و با عمق و شتاب گسترده ای طرح ریزی و اجرای چند پروژه سیاسی در جریان است. اگر بپذیریم که توصیف دقیق و تفسیر صحیح از آنچه در اتمسفر ذهنی اتاق فکر جریان اصلاحات و اعتدال گرایان دولت یازدهم از وضعیت موجود و آینده پیش رو، پیش فرض هر نوع طراحی عملیاتی برای اصولگرایان خواهد بود به این سناریو خوانی بیش تر توجه خواهیم کرد.
نگارنده معتقد است اصولگرایان در حال حاضر دچار نوعی «غفلت استراتژیک» نسبت به سناریوهایی در حوزه سیاست داخلی هستند که جبهه رقیب، آن ها را به موازات هم به اجرا گذاشته است. هر چند در مقاله ای به شکل مبسوط نقشه راه اصلاح طلبان در انتخابات مورد واکاوی قرار گرفت اما اشاره ای دقیق تر به برخی ابعاد این نقشه راه خالی از فایده نخواهد بود . و اما ابعاد این مساله را در چند بخش به طور اجمالی از نظر می گذرانیم :
۱-جبهه اصلاحات معتقد است اکنون در متحد ترین صورت تشکیلاتی خود پس از سال ۸۸ به سر می برد .۵ماه مانده به انتخابات مجلس همه تلاش تشکیلاتی اصلاح طلبان بر این قرار گرفته است که جبهه اصلاحات تنها با یک فهرست انتخاباتی در انتخابات مجلس دهم شرکت کند وهر گونه فهرست انتخاباتی که خارج از ساز و کار شورای مشترک «هماهنگی/مشورتی» شکل بگیرد ،جعلی ،ساختگی و انحرافی تلقی شود.برخی هدایتگران خاموش جریان اصلاحات نظیر «عبدالله نوری» بعد از سال ۹۲ معتقد شدند اصلاح طلبان برای پیشبرد اهداف اصلاح طلبانه خود نیاز به دو شاخص دارند ؛ یکی «اصول راهنما» و دیگری” محور یا کانون تصمیم گیرنده در هر انتخابات ” و بر اساس این دو شاخص اصلاح طلبان کوشیده اند با فراهم ساختن زمینه حضور همه احزاب در لیست مشترک انتخاباتی آتی خصوصا آن ها که در سال های اخیر سعی در جداساختن حسابشان از این جبهه داشته اند نظیر حزب اتحاد ،حزب ندا،حزب اعتدال و توسعه و مجمع ایثارگران هرگونه زمینه تشتت و برهم ریختگی سازمانی را از میان بردارند.
۲-چشم انداز اصلاح طلبان در دو ساحت حداقلی و حداکثری ترسیم شده است.آن ها دستاورد حداقلی خود را از هم اکنون تحقق یافته ارزیابی کرده و محصول آن را وحدت استراتژیک کنونی احزاب اصلاح طلب می دانند.
جریان اصلاحات با استفاده از ظرفیت رسانه ای خود برآنست تا پس از تقسیم بندی اصول گرایان به تندرو و معتدل ،جریان معتدل را در نوعی بن بست معرفتی سیاسی گرفتار کند.
هرچند این وحدت را بایستی تداوم تجربه موفق انتخابات ۹۲ و نوعی ائتلاف راهبردی ذیل خط اختلافات عمیقی دانست که پیش از این به واسطه دعواهای قدرت طلبانه و سهم خواهانه اصلاح طلبان شکل گرفته بود. واما دستاورد حداکثری اصلاح طلبان چیست؟ برای پاسخ دقیق به این پرسش بایستی خط روانی – رسانه ای جریان اصلاحات را که در روزنامه ها و نشریات زنجیره ای به دنبال القای برخی مفاهیم است از واقعیات سیاسی تفکیک کرد. این خط روانی به دنبال آن است تا با ترسیم شرایط ایده آل این جبهه ،اصلاح طلبان را در هماهنگی کامل و در موضع قدرت ترسیم کرده و هدف غایی یا دستاورد حداکثری آن ها را تاسیس شورای ملی اصلاح طلبان یا پارلمان اصلاحات پس از فتح مجلس آینده معرفی نماید.
کنار هم نهادن شواهد و قراین اما یافته متفاوتی را از حداکثر خواسته اصلاح طلبان در برهه کنونی نمایش می دهد. عقلای اصلاح طلب که از بعد از سال ۸۸ ترجیحشان ورود”واقع بینانه” و نه “ایده آل گرایانه “به سیاست است تفسیرشان از این حداکثر دستاورد برای ۵ سال آینده ۲ چیز است:
الف- شکل گیری مجلس معتدل و هماهنگ با دولت که توان تداوم دهی به پیروزی ۲۴ خرداد ۹۲ را دارا باشد.نقطه ثقل این راهبرد خروج تندروها از مجلس و تشکیل یک مجلس همراه با دولت است.
ب-بازیابی تشکیلاتی ، بازآرایی اجتماعی و احیای سازمان رای جریان اصلاحات که پس از سال ۸۸ رو به نابودی نهاده است.
۳- فصل مشترک راهبرد اجماعی اصلاح طلبان همچنان احمدی نژاد و القای هراس از بازگشت او و بازتولید مفاهیمی همچون پوپولیسم است.این گزاره برای جبهه اصلاحات یقینی است که دمیدن بر این تنور و داغ کردن هر دو قطبی که یکسوی آن احمدی نژاد باشد نان سیاست روزمره اصلاح طلبان و دولت را تامین خواهد کرد از این رو در تعیین نسبت اصلاح طلبان با اصول گرایان معتدل نیز از همین راهبرد بهره برداری می شود.
با مقدمه ای که گذشت تحلیلی که اصلاح طلبان ارایه می دهند آنست که تند روی های احمدی نژاد در سیاست خارجی ،دیپلماسی ،اقتصاد و سیاست داخلی و همراهی طیف هایی از جریان اصول گرا سبب شد که طیف جدیدی در درون اصول گرایان با نام «محافظه کاران مدرن » یا «اصولگرایان معتدل» شکل بگیرد و آغاز چنین روندی با اقدام لاریجانی و راه اندازی اجلاس وحدت ملی در مجلس هشتم صورت گرفت اجلاسی که در آن همه جناح ها از هاشمی ،خاتمی،ناطق نوری و حتی عزت الله سحابی حضور داشتند. پس از آن اصول گرایان معتدل به شکل انفرادی در رای آوری حسن روحانی نقش موثر ایفا کردند و در این میان مثلث ولایتی – لاریجانی –ناطق نوری بیشترین سهم را دارا بودند.
۴- پر واضح است که خط روانی اصلاح طلبان آنست که پروژه جداسازی و «چهره ربایی » اصولگرایان میانه رو را برپایه همین استدلال که “ضرورت نجات کشور از تندروی هنوز مرتفع نشده است”تا پس از انتخابات مجلس تداوم بخشند. چراکه اولین میوه این راهبرد ذائقه اصلاح طلبان و اعتدالگرایان را در سال ۹۲ شیرین کرد. نام مستعار این پروژه همچنان «وحدت ملی » است و محصول آن چند پاره شدن اردوگاه اصول گرایان.فهرست این یارگیری هوشمندانه با سرلیستی ناطق نوری ،لاریجانی و ولایتی بسته شده است و قطعا در لایه های دیگری با اسامی جدیدتر تکمیل خواهد شد.
جریان اصلاحات با استفاده از ظرفیت رسانه ای خود بر آنست تا پس از تقسیم بندی اصول گرایان به تندرو و معتدل ،جریان معتدل را در نوعی بن بست معرفتی – سیاسی گرفتار کند. ملقب کردن افراد نشان شده اصول گرا به اوصافی نظیر «محافظه کار عاقل» و دادن ضریب گسترده رسانه ای به شخصیت و سلوک سیاسی این بخش از اصول گرایان نوعی عملیات روانی حساب شده و هوشمندانه است که می تواند به شکل گیری «ادراک تهییجی» در مخاطب این عملیات کمک موثری نماید.
۵- در این بین مدتی است فشاری سازمان یافته برای کاندیداتوری آقای ناطق نوری در انتخابات مجلس آغاز شده است.نشریه صدا به عنوان ارگان حزب کارگزاران سازندگی هدف گذاری این خط جدید را ایجاد انشقاق در جبهه اصول گرایان معرفی کرده و می نویسد:
هدف راهبردی اصلاح طلبان از عملیات نفوذ و انشقاق در جبهه اصول گرایان « تقویت صف آرایی میانه روها در جمهوری اسلامی » است.
«نامزدی و ریاست ناطق نوری در مجلس دهم ،فاز دوم پروژه اعتدال است و پس از ریاست جمهوری روحانی این مسیر را تثبیت خواهد کرد و به خصوص در دهه آینده بر ظرفیت حرکت اعتدال در حاکمیت خواهد افزود»
اکنون واضح است که جناح اصلاح طلب «نفوذ حساب شده» به اردوگاه اصول گرایان را با اهدافی معلوم و نامعلوم دنبال می کند . نگارنده معتقد است این اهداف در دو سطح راهبردی و تاکتیکی قابل طرح هستند . و اما عمده ترین هدف راهبردی اصلاح طلبان از عملیات نفوذ و انشقاق در جبهه اصول گرایان « تقویت صف آرایی میانه روها در جمهوری اسلامی » است . این موضوع بنا بر مستندات زیادی یک برنامه هدف دار و حساب شده است که لزوما یک مدل داخلی محسوب نمی شود . (شرح این بخش مجال دیگری میطلبد و در مقاله مستقلی ارایه خواهد شد.)
و اما به نظر می رسد برخی اهداف تاکتیکی پروژه « ناطق خواهی» در اتاق فکر جریان اصلاح طلب به اجمال بدین ترتیب است:
-این اقدام حامل نوعی «اختلال تحلیلی» و در پی آن« اختلال کارکردی» برای طبقه مذهبی به عنوان ظرفیتی است که اصولگرایان در آن همواره دارای مزیت نسبی بوده اند. علاوه بر این به دلیل نزدیک شدن ناطق نوری به طبقه متوسط شهری از پیوند خوردن مجدد طبقه متوسط سنتی به حاشیه نشینان شهری و بازتولید اتفاق سال ۸۴ که موجب رای آوری احمدی نژاد و شکست هاشمی رفسنجانی شد جلوگیری خواهد شد.
– انشقاق اصولگرایان را تشدید می کند و موجبات جدایی بخش سنتی و هوادار ناطق نوری از اصول گرایان را فراهم کرده و یا حداقل، موجبات جدایی جبهه پایداری از اردوگاه اصول گرایان را باعث می شود.به زعم اصلاح طلبان این فرآیند در مجموع اصول گرایان را مجبور به میانه روی خواهد کرد.
– ۴ سال دوم دولت را در سایه امن «مجلس همراه ـ» قرار خواهد داد.
-مخالفت و حساسیت حاکمیت را نسبت به گزینه ای نظیر عارف به عنوان یک اصلاح طلب به همراه نخواهد داشت. چراکه ناطق نوری نقش بالانسر را در مقابل رادیکالیسم حاکم بر جریان اصلاحات ایفا می کند و همین مساله میتواند خیال طبقه حاکم را تا حدی راحت کند.
-با تئوری «نورمالیزاسیون » اصلاح طلبان همخوانی دارد. مبتنی بر این تئوری اصلی ترین کارویژه دولت روحانی برگرداندن وضعیت به شرایط قبل از سال ۸۴ و مهیا نمودن مسیر بازگشت اصلاح طلبان است. در سایه چنین روندی اصلاح طلبان به بازسازی تشکیلاتی ، گفتمانی و حاکمیتی خود مشغول می شوند و برای همیشه از انفعال سیاسی پس از سال ۸۸ خارج خواهند شد.
-منجر به افزایش قدرت چانه زنی مجلس در حاکمیت و سنگین شدن کفه مناسبات به نفع دولت و اصلاح طلبان می شود.
با این تفاصیل هرچند ورود ناطق به صحنه انتخابات مجلس اندکی بعید به نظر می رسد و به نظر می رسد این سرمایه گذاری برای بازدهی کوتاه مدت تعریف نشده است.
اما پروژه ایجاد انشقاق در جریان اصول گرایی را بایستی جدی تلقی کرد . خرداد ۹۲ بیش از آن که محصول هنر رقیب باشد حاصل بی هنری ها ،اختلاف اندازی ها و شاید یارگیری های پنهانی بود که اصول گرایان را فاقد انسجام تشکیلاتی و متکثر ساخت . چنانچه عبرت از گذشته و تلاش برای بستن منافذ ورود رقبا در جبهه اصول گرایان وجود نداشته باشد تکرار دوباره چنین پدیده هایی در عالم سیاست دور از ذهن نخواهد بود.