خبرگزاری فارس– شیخ علی زند قزوینی: باز هم ماه محرم آغاز شد اما به طور طبیعی دشمنان نیز بیکار ننشستهاند و شبهه افکنیهای قدیمی را همزمان با فرا رسیدن ماه عزای حسینی تکرار میکنند.
یکی از شبهات تکراری آنان مربوط به اشک و گریه است. به طور مثال میگویند که گریه، عامل تخدیر جامعه و عامل فروکش کردن غضب نسبت به دشمنان است؛ قانع شدن به گریه به جای اقدام عملی، زمینه پیدایش سستی و رخوت در جامعه است، باید به جای دعوت جامعه به گریه و عزاداری، که هیچ فایده عینی ندارد، او را به تجهیز عملی و حرکت فیزیکی مثبت تشویق کرد؛
پیوند با واقعه عاشورا، که به نفی، برائت، بیزاری، صلح و جنگ و تشکیل جبهه واحد برای خونخواهی، آن هم در رکاب امام زمان(عج) میانجامد، نقطه آغازش گریه و پیوند عاطفی است
گریه کار انسانی است که عاجز از گرفتن حق خود هستند و اسلحهای جز اشک ندارند.
از سوی دیگر، گریه بر جریانات اجتماعی اثر سوء گذاشته و عقدههای متراکم جبهه حق را تخلیه میکند و مانع ظهور درگیری میشود. چنانکه بعد از جنگ بدر، وقتی کفار مکه میخواستند بر کشتگان خود گریه کنند، همدیگر را از گریه منع میکردند و میگفتند: گریه و شیون، موجب تخلیه عقدههای ما که میتواند برای جنگ تمام عیار تحریک کند خواهد شد و زمینههای درگیری با جبهه مقابل را از بین میبرد.
بنابراین نگاه به عاشورا نباید از منظر تأثرات عاطفی و گریه و اشک باشد، بلکه بیان روح حماسی عاشوراست که تأثیرگذار است و زمینههای اجتماعی جنگ حق و باطل را فراهم میکند.
اما پاسخ:
در ابتدا باید گفت این شبهه، ناشی از عدم شناخت عزای سیدالشهداء است. پیوند با واقعه عاشورا، که به نفی، برائت، بیزاری، صلح و جنگ و تشکیل جبهه واحد برای خونخواهی، آن هم در رکاب امام زمان(عج) میانجامد، نقطه آغازش گریه و پیوند عاطفی است که به ارتقای وجدان فردی و سپس وجدان اجتماعی منجر میشود. پیامدهای گریه و آثار آن، موجب انباشته شدن معرفت عاشورایی و زمینهساز درگیری جبهه حق با جبهه باطل میشود، بنابراین زیارت عاشورا بیانگر این نکته است که عزادار، تا احساس نیاز و انکسار در پرتو مصیبتزدگی را نداشته باشد به مراحل بالاتر دست نمییابد. گریه و عزاداری، مدخل و نقطه آغاز ورود به جبهه تاریخی عاشورا است.
میگویند که گریه، عامل تخدیر جامعه و عامل فروکش کردن غضب نسبت به دشمنان است؛
نخستین ثمرهای که در توجه به مصیبت سیدالشهدا برای انسان حاصل میشود «دشمن شناسی» است. این گریه، نه تنها عامل تخدیر نیست، بلکه عواطف تاریخی و اجتماعی بشر را به بلوغ میرساند.
عزادار و مصیبت زده، سیدالشهداء است که خطاب به اصحاب امام حسین «یا لیتنا معکم فافوز معکم» میگوید و آرزوی در کربلا بودن را دارد. این گریه و اشک برای سیدالشهداء است که شوق حضور در رکاب امام زمان(عج) و نفس کشیدن در دولت حقه ولی عصر(عج) را در دلها زنده میکند: «ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام مهدی …».
تاریخ گواه بر آن است که منع از عزاداریها و توسّلات و جلوگیری از مجالس ذکر مصیبت و روضهخوانی و القای شبهات از سوی دشمنان، دلیلی نداشته است جز اینکه میدانستهاند گریه بر مصائب سیدالشهداء و اصحابش، دلها را از هر نوع آرزوهای دنیایی و جبههگیریهای مادی پاک میکند و اساس «سلم» و «حرب»، قلوب را بر محور آرمانهای والای سیدالشهداء استوار میسازد.
گریه هدف نیست، نردبان ارتقاء برای یک اقدام اجتماعی و فراگیر است. گریه به احساسات، طریق صحیح میدهد و جامعه را به برقراری احکام دین بر محور ولایت، ترغیب میکند.
اهل بیت در روایات فراوان هم خود در رثای سیدالشهداء گریستهاند و هم شیعیان را امر به گریستن کردهاند و برای گریه بر جد مظلومشان وعدههای بزرگی همچون بخشش گناهان بزرگ و کوچک و ورود در بهشت دادهاند.
صلیالله علیالباکین علیالحسین