یک سلطنت طلب مارکسیست لیبرال- دموکرات شده(!) می گوید تا امروز به اصلاح طلبان در انتخابات مختلف رأی می داده و آن را برای خدشه در حاکمیت مفید می دانسته اما اکنون که این طیف از حاکمیت اخراج شده اند، باید به سمت تحریم انتخابات پیش رفت.
جمشید-الف که در میان اپوزیسیون خارج نشین به بی ثباتی فکری و فرصت طلبی مشهور است، در کنفدراسیون و حزب رنجبران عضو بود اما سلطنت طلبی پیشه کرد او بعد از وقوع انقلاب اسلامی و فرار از کشور، تا مدتی ژست مارکسیستی را داشت اما در این اواخر به عضویت گروهک اتحاد جمهوری خواهان پیوست. وی در مصاحبه با سایت ضدانقلابی شهروندیار گفته است: با وجود آگاهی از کاستی های انتخابات در جمهوری اسلامی، من طرفدار مشارکت در انتخابات بودم و دست کم از زمان انتخاباتی که به ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی انجامید تا انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ در انتخابات شرکت کردم و حتی در آخرین انتخابات خرداد ۸۸ هم، به مهدی کروبی رای دادم. حتی در آستانه این انتخابات هم مقاله ای نوشتم و تشویق به شرکت در انتخابات می کردم. مثلا در دوره دوم انتخابات سال ۱۳۸۴، که مبارزه میان محمود احمدی نژاد و علی اکبر هاشمی رفسنجانی بود با دلی پر درد مقاله ای نوشتم به نام «ماجراجویی بس است، به هاشمی رفسنجانی رأی دهیم!» با دلی پر درد چون هیچ گونه سنخیتی با هاشمی رفسنجانی نداشتم.
وی می افزاید: من فکر می کنم رویکرد ما برای پشتیبانی از اصلاح طلبی درون نظام درست بود و مقاله من در همین دوره اصلاحات در نشریه آفتاب، متعلق به عیسی سحرخیز چاپ شد با این حال، وی با اشاره به انزوا و اخراج فتنه گران از حاکمیت می گوید: از این پس بحث تحریم انتخابات مطرح است چون داده های سیاسی به شدت تغییر کرده اند. با تحلیلی که در گذشته می شد و تشویق به انتخابات کرد، نمی توان به سراغ انتخابات پیش رو رفت. به این دلیل که اصلاح طلبان از حاکمیت بیرون رانده شده اند و خوش خیالی است اگر فکر کنیم با این داده هایی که داریم، نظام تن به بازگشت اصلاح طلبان به صحنه سیاسی کشور می دهد. در چنین شرایطی اگر باز هم اعتراض انتخاباتی اتفاق بیفتد الزاما دستاوردی برای باز کردن فضا در این شرایط وجود نخواهد داشت. و شوربختانه از نشانه ها برمی آید ناچار به گزینه تحریم می رسیم.
وی شرط گذاری فتنه گران برای انتخابات را شتاب زده خواند و گفت حاکمیت سرسخت تر از آن است که چنین شروطی را بپذیرد.
یادآور می شود این شبه روشنفکر متلون مزاج مردادماه سال گذشته از رسم تیله اندازی در میان گروهک های معارض نظام خبر داده و گفته بود: در جوانی در اردوگاه چپ بودم اما اکنون باورهای من بسیار دگرگون گشته اند و دیگر نه به مبارزه طبقاتی اعتقاد دارم و نه به ماتریالیسم تاریخی و پیروی از حزب پیشرو پرولتاریا. یکی از نکاتی که از سال های حضور در کنفدراسیون و سپس سازمان اتحاد و حزب رنجبران به یادم مانده، حکایت تیله است. آری همین تیله کوچک شیشه ای بازیچه سال های کودکی. در آن سالها در جلسات و گفت وگو می گفتیم رفیق جان تیله نینداز! یعنی چه؟ یعنی بحثی خارج از موضوع جلسه مطرح نکن که تمامی شرکت کنندگان را همچون کودکان در پی تیله به دنبال خود بکشاند و موضوع از دستور خارج شود. البته بارها این اتفاق می افتاد و رفقا، برخی از سر سادگی و برخی از سر شیطنت، تیله می انداختند و ای بسا موفق می شدند که بحث را از موضوع اصلی به جای دیگری و بیراهه بکشانند. حالا مدتی است که گفته ها و اشاره های بسیاری از دوستان آشنا و بیگانه در اپوزیسیون مرا دوباره به یاد تیله می اندازد. این که برخی کوشندگان اپوزیسیون بگویند ما در اوایل انقلاب بسیار تندروی کردیم و نتایج بدی گرفتیم و حتی به اسم اپوزیسیون هم نباید تندروی کرد، نوعی تیله انداختن است.
اسدی خشونت گریزی و مسالمت جو خواندن جنبش سبز را نوعی تیله اندازی در برابر بحث انتقاد از بی عملی موسوی و کروبی و عدم ارائه استراتژی از سوی آنها عنوان کرد و در عین حال در توجیه وابستگی و نوکری برای بیگانگان نوشت: «گفتن اینکه ما نباید از لج جمهوری اسلامی و مخالفت با آن، تن به استعمار و وابستگی به کشورها بدهیم، تیله اندازی است»(!)
یک سلطنت:باید به سمت تحریم انتخابات پیش رفت
یک سلطنت طلب مارکسیست لیبرال- دموکرات شده(!) می گوید تا امروز به اصلاح طلبان در انتخابات مختلف رأی می داده و آن را برای خدشه در حاکمیت مفید می دانسته اما اکنون که این طیف از حاکمیت اخراج شده اند، باید به سمت تحریم انتخابات پیش رفت. جمشید-الف که در میان اپوزیسیون خارج نشین به […]