یکی دیگر از نکات مورد تامل دلواپسان این بود که ۴۰۰ کیلو گرم اورانیوم ۲۰ درصد و ۱۰ تن مواد غنی شده بالای ۵ درصد، ایران را در آستانه بمب هستهای قرار میدهد –هر چند که ما به دنبال بمب هستهای نیستیم – و این یک تهدید جدی برای دشمن است و خواب را از چشمان صهیونیستها و نوکران منطقهای آنها میرباید؛ ولی طرفداران مذاکره و خوشبینهای داخلی آنها با نگاه عاقل اندر سفیه به منتقدان و دلواپسان، تصریح میکردند اقتدار ایران در گفت وگو و مذاکره قرار دارد نه در ایستادگی و مقاومت؛ بنابراین ما در سایه این مذاکرات به اقتدار بالایی خواهیم رسید و در دوران پسابرجام از چنان اقتداری برخوردار خواهیم شد که دیگر نیازی به این گونه مقولات نیست. به هر حال اکنون مدتی است که ایران اجرای برجام را آغاز کرده و در شُرُف آخرین مراحل اجرای آن، یعنی پر شدن قلب راکتور اراک قرار دارد؛حال باید دید کدام جریان درست میاندیشید؛ خوشبینها یا دلواپسان؟!
ایران اسلامی در طول این مدت پس از نابودی مواد غنی شده ۲۰درصد، به سرعت همه سانتریفیوژهای مازاد بر قرار داد یعنی قریب به۱۷ هزار سانتریفیوژ را جمع آوری کرد و با نظارت بازرسان بینالمللی در انبار قرار داد و همراه با آن مقدار ۸۵۰۰ کیلو مواد غنی شده ۵درصد به بالا را در مقابل دریافت کیک زرد به روسیه فرستاد و اکنون در حال تلاش برای پرکردن قلب راکتور اراک است! این درحالی است که غربیها هنوز کوچکترین اقدامی روی کاغذ صورت ندادهاند و هر روز وعده سرخرمن میدهند. معالا سف نه تنها رفع تحریمی صورت نگرفته، که کنگره امریکا با مصوبه تحریم ویزا درصدد اعمال فشارهای سنگینتری بر ایران است و امریکاییها دوران سختتری در پسابرجام برای ملت ایران در نظر گرفتهاند؛ نکتهای که مقام معظم رهبری در روز ۱۹ دی به آن اشاره کردند. تصویبِ برداشت و به عبارت دیگر سرقت بیش از ۲۰۰۰۰۰۰ میلیارد
دلار از داراییهای ایران برای پرداخت غرامت به جاسوسان امریکایی جاسوسخانه امریکا در سال ۵۸ نیز برگ دیگری از اقدامات تجاوزگرانه واشنگتن در دوران پسابرجام است.
اقدام امریکا مبنی بر تصویب تحریمهای جدید یازده گانه بر ضد جمهوری اسلامی، دهن کجی دیگری به برجام و قرارداد بینالمللی محسوب میشود. به هر حال امریکاییها به گونهای عمل کردهاند که اگر در روزهای اول بهمن سال جاری برخی تحریمهای سابق برداشته شود، اولا به جای آن تحریمهایی به مراتب سنگینتر وضع کرده باشند و ثانیا رفع تحریمها در زندگی مردم و در سر سفره اقتصادی آنها تاثیر چندانی نداشته باشد. برای نمونه، در اوج تحریمها ایران با فروش یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت با قیمت ۱۲۰ تا ۱۴۰
دلار دوران خوبی را میگذراند ولی امروز در سایه از دست رفتن اقتدار هستهای ایران و جری شدن دشمنان منطقهای آن، قیمت نفت به زیر ۳۰
دلار سقوط کرده است و بیتردید رفع تحریمهای نفتی چنان شوکی به بازار وارد میکند که میتواند قیمت نفت را به حدود ۲۰
دلار هم کاهش دهد؛ یعنی همان که
عربستان سعودی وعده آن را داده بود. با توجه به هزینه ۱۲ و نیم دلاری استخراج هر بشکه نفت محاسبه کنید که چه تعداد بشکه نفت باید صادر شود تا جای خالی بودجه نفتی را پر کند!
از سوی دیگر، با از بین بردن مواد غنی شده و جمعآوری سانتریفیوژها اقتدار هستهای ما رنگ باخته و ایران مورد تهدید جدی قرار گرفته است؛ از یک سو آمانو اعلام میکند هنوز بازرسیهایمان را آغاز نکردهایم و از سوی دیگر
عربستان سعودی به گردن زدن شهید شیخ نمر(به صورت مستقیم) و حمله به بیت آیت ا… زکزاکی، رهبر شیعیان نیجریه، و کشتار قریب به ۱۰۰۰ تن از بهترین شیعیان نیجریه(به واسطه
ارتش این کشور) میپردازد و به جای عذرخواهی، روابط سیاسی خود را با ایران قطع میکند و به دنبال آن، کشورهای بی ارزش و کم اعتباری مانند بحرین، قطر، امارات و سودان نیز باعربستان همراهی میکنند! در حالی که اگر آن حجم مواد غنی شده با غنای ۲۰درصد و ۱۰ تن با غنای بالای ۵درصدوجود داشت،
عربستان و رژیم صهیونیستی دچار کابوس وحشتناکی بودند و جرات چنین تعرضهایی نداشتند.
بی تردید چنان چه زیرفشارهای بینالمللی باز هم عقب نشینی کنیم دشمن سنگرهای کلیدی ما را در داخل و خارج، تسخیر و فشارهای سختتری بر ما تحمیل خواهد کرد. مع الاسف
دولت ایران در برابراین فشارها و شاید به خاطر ضعفی که احساس میکند، سیاست مناسبی متناسب با نظام مقتدر اسلامی در برابر زیادهخواهان بینالمللی ندارد و به جای شاخ و شانه کشیدن جدی برای جنایتکاران عربستانی و حامیانشان، رویکردی قابل تامل در پیش گرفته است؛بهگونهای که حتی در همان پیام رسمی تسلیت به مناسبت شهادت شیخ نمر، هم به ماجرای سفارت
عربستان میپردازد؛ در حالی که حداقل میتوانست این مساله را در نامهای مجزا و به صورتی متناسب مطرح کند. این همه در حالی است پس از کشتار منا و قتل عام شیعیان نیجریه و قطیف تنها به اقداماتی نه چندان موثر همچون تشکیل کمیته حقیقت یاب بسنده شده است.
سلام. همون غنی سازی ۲۰% بود که قیمت نفت را تا ۱۳۰دلاررساندیم. دقت کنیم، سال۸۲و۸۳ قیمت نفت به ۲۷دلاررسید و همین اقای زنگنه وزیرنفت بود، الآن هم که نفت اوپک به ۲۵دلاررسیده تصدی آقای زنگنه درپست وزارت نفت است. براستی چه رابطه ای در کاهش قیمت نفت و وزارت اقای زنگنه وجوددارد؟ازسال۸۴تا۹۲ این کشورهای کوچولوی عربی نمی تونستند جیک بزنند و هربار با خروش آقای احمدی نژاد روبرومی شدند اما ازسال۹۲تاکنون همین امارات و بحرین و حکام سعودی دم درآوردند و اوپک رو قرق کردند و قیمت نفت رو به ضرر ما کاهش دادند. درود به احمدی نژادشجاع مردغیرتمند ولایتمداربسیجی مردم دوست.امیدواریم آقای احمدی نژژاد را دوباره درقامت ذئیس جمهوری اسلامی ایران ببینیم. امیدواریم مجلس آینده را افرادی تشکیل دهند که مثل دولت احمدی نژاد کاری و مردم دوست باشند. انشاا…