آنچه که در این میان بیش از هر موضوع دیگری برای داوطلبان به ویژه در شهرهای بزرگ و به خصوص در حوزه انتخابیه تهران حائز اهمیت است قرار گرفتن در فهرست گروهها به ویژه دو فهرست اصولگرایان و اصلاحطلبان است.
اوایل هفته جاری بود که فهرستی تحت عنوان ائتلاف اصولگرایان منتشر شد و نشان داد اصولگرایانی که همچون گذشته دم از ائتلاف و ارائه فهرستی واحد میدادند با انشقاقی کلی جمعی ۳۰ نفره را ارائه کنند که به بیان بسیاری از اصولگرایان میانهرو به عنوان فهرست تندورها و افراطیون اصولگرا معرفی شد.
در مقابل فهرست معرفی شده اصولگرایان، تمامی نگاههای عرصه انتخابات، رسانهها و مردم به فهرست اصلاحطلبان بود تا در نهایت چه افرادی در این فهرست قرار میگیرند تا اینکه روز گذشته (سهشنبه ۲۷ بهمن ماه) فهرست اصلاحطلبان نیز در خروجی رسانهها قرار گرفت.
فهرستی که به دلیل ردصلاحیتهای گسترده داوطلبان اصلاحطلب با نامهایی نچندان آشنا و افرادی فرا اصلاحطلب همراه بود. نکته جالب توجه در فهرست ارائه شده از سوی اصلاحطلبان، قرار گرفتن چهرههای اصولگرایی بود که اصولگرایی آنها محرز و مبرهن بود.
کاظم جلالی رییس فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت که حتی در مجلس ششم در اقلیت اصولگرایان قرار داشت، بهروز نعمتی نمایندهای که در طول مجلس نهم با حضور در فراکسیون مذکور در هیات رییسه این فراکسیون نیز حضور داشت و علی مطهری که وی نیز به عنوان اصولگرا شناخته میشود.
ارائه فهرست اصولگرایان در حالی صورت گرفت که برخی از چهرههایی که قرابت بیشتری با جریان اصلاحطلبی داشتند و حتی اصلاحطلب به حساب میآمدند با بیمهری از حضور در این فهرست جاماندند.
اما نگاهی به اسامی ارائه شده در فهرست اصلاحطلبان بیانگر نکاتی است که ذکر آنها میتواند به بیان رویکرد و واضع واقعی اصلاحطلبان کمک کند.
نکته نخست آنکه حضور اصولگرایان معتدل و میانهرو در فهرست اصلاحطلبان بیانگر این واقعیت است که برخلاف اصولگرایان که حتی قادر به تحمل یکدیگر در یک فهرست اصولگرا نیستند و برای حذف یکدیگر حتی به حرفها و نصایح بزرگان خویش نیز پایبند نیستند، اصلاحطلبان تنها با رویکرد میانهرو و معتدل به دنبال مجلسی کارآمد با حضور نخبگان سیاسی هستند.
نکته دوم آنکه جریان اصلاحطلب برخلاف ائتلاف اصولگرایان که به ارائه لیستی با حضور افرادی با سنین بالا بسنده کرده است به دنبال ارائه نسل جوانی از جریان اصلاح طلبی است تا نیرویی جوان و البته متخصص را با آرا مردم به خانه ملت برساند که این موضوع خود بیانگر عدم تشنگی اصلاحطلبان نسبت به قدرت و شیفتگی آنها نسبت به جوانگرایی و عقلانیت است.
نکته سوم در این میان بیان این موضوع است که جریان اصلاحطلبی برخلاف هجمههای رسانههای اصولگرا به دنبال تشکیل جریانی با حضور تمامی فکرها، اندیشهها و گفتمانهاست و در طرف مقابل جریان اصولگرا با فهرست ارائه شده تنها به دنبال تمامیتخواهی با حذف جریانهای رقیب و حتی جریانها نزدیک به هرشکل ممکن است.
بیتردید هرچند در فهرست ارائه شده از سوی اصلاحطلبان حضور و عدم حضور برخی چهرهها با سوال جدی روبرو است اما وحدت و گردننهادن جریان اصلاحطلبی به نصایح بزرگان این جریان، خود شایسته تحسین است.
براین اساس و در حالی که ۷ اسفند ماه صندوقهای رای، تعیین کننده راه یافتگان ملت به قوه مقننه است اما ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که جریان اصلاحطلب به حضور بالای مردم چشم دوخته است چراکه بیتردید حضور پرشور مردم تضمین کننده حضور بیشتری از اصلاحطلبان در خانه ملت خواهد بود.